وقتی نسل جوان از آموزش دل می‌کَنَد؛ لگدمال شدن «یار مهربان»

اشتراک‌گذاری در:
pahnepaz6688
نویسنده: دکتر فتانه امیری
pahnepaz6688
نویسنده: دکتر فتانه امیری

نسل امروز، بیش از هر زمان دیگری، تشنه‌ی آموزش واقعی، درک‌شدن، شنیده‌شدن و رشد فردی است. در دنیای پرسرعت و پیچیده‌ی امروز، آموزش باید پاسخ‌گوی نیازهای ذهنی، عاطفی و اجتماعی نسل جوان باشد؛ اما آنچه ما در عمل می‌بینیم، شکافی عمیق میان نیازها و پاسخ‌هاست.

ویدیویی که اخیراً در فضای مجازی دست‌به‌دست می‌شود، نمادی تلخ از همین شکاف است: گروهی از دانش‌آموزان، پس از پایان امتحانات، کتاب‌های درسی خود را پاره کرده، صفحات آن را به هوا می‌ریزند و سپس زیر پا له می‌کنند. کتابی که زمانی «یار مهربان» بود، امروز به نماد خشم و بی‌اعتمادی تبدیل شده است.

این رفتار نه صرفاً یک ناهنجاری، بلکه نشانه‌ای آشکار از بحران عمیق در نظام آموزشی کشور است. آموزش رسمی در ایران، سال‌هاست از هدف اصلی خود یعنی “پرورش انسان خلاق و متفکر”، فاصله گرفته و به ابزاری برای عبور از آزمون‌ها و رقابت نمره‌ای تبدیل شده است.

کتاب درسی دیگر نه الهام‌بخش که باری اضافی‌ست؛ معلم از مربی و راهنما به ناظر امتحانی فروکاسته شده و نمره، تنها معیار سنجش ارزش‌مندی دانش‌آموزان شده است. در این مسیر، نه شوقی برای یادگیری باقی مانده و نه احترامی برای دانایی.

خانواده‌ها نیز با سپردن تمام مسئولیت تربیت به مدارس، عملاً از صحنه تربیتی عقب‌نشینی کرده‌اند. در مقابل، معلمان خسته از فشارهای اقتصادی و ساختاری، دیگر نیرویی برای مقابله با فرسایش نظام آموزشی ندارند.

دکتر مهدی نوید ادهم، مشاور وزیر آموزش و پرورش، اخیراً با اعلام میانگین نمرات نهایی بین ۸ تا ۱۰، وضعیت فعلی را نه هشدار، بلکه “خطر بالفعل” توصیف کرده است. همچنین، بر اساس نتایج آزمون‌های بین‌المللی، ۴۰ درصد از دانش‌آموزان ابتدایی ایران حتی در مهارت‌های پایه‌ای خواندن و نوشتن نیز موفق نبوده‌اند.

این آمارها پرده از واقعیتی هولناک برمی‌دارند: ما در قلب یک بحران آموزشی ایستاده‌ایم، بحرانی که اگر امروز برای آن چاره‌اندیشی نشود، فردای آموزش را به سقوط خواهد کشاند.

آیا می‌توان از نسل امروز انتظار داشت کتاب را دوست بدارد؟ آیا ممکن است با روش های سنتی از کودکان بخواهیم برای دانایی حرمت قائل شود؟ پاسخ روشن است.

آنچه در آن ویدیو ثبت شد، صرفاً پاره‌شدن چند برگ کاغذ نبود؛ نشانه‌ای عینی از فروپاشی اعتماد به نظام آموزشی بود. و ما، در این میان، تنها نظاره‌گر این شکست بوده‌ایم؛ بی‌هیچ تلاشی برای اصلاح، بازنگری یا حتی اعتراف به عمق بحران.

کد خبر:2785

نظرات ارزشمند شما

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *