زرتشتیدوزی یا گبریدوزی، یک هنر بسیار باستانی و اصیل ایرانی است. این هنر را میتوان به نوعی، مادر تمامی هنرهای سوزندوزی و رودوزی، در ایران دانست. به این دلیل که در طول تاریخ، هیچگاه اصالت روش دوخت و طرحهای مورد استفاده در آن، تغییری نکرده است.
به گزارش پایگاه خبری پهنه پرواز میتوان از همین نکته مهم، پی برد که این هنر ارزنده، از گزند فراموشی و مهجوری، بسیار در امان مانده است. شاید دلیل اصالت بیشتری که این نوع هنر سوزندوزی دارد، این باشد که تنها نزد یک اقلیت آیینی، به کار میرفته است؛ و زرتشتیان، فوقالعاده نسبت به رسوم و فرهنگ خودشان سختگیر و کوشا بودهاند.
بنابراین، این هنر، کمترین میزان تغییر، در طول تاریخ را داشته است؛ و چنانچه در بررسی طرحها و نقوش مورد استفاده در آن، خواهیم دید، هنرهای سوزندوزی مناطق دیگر ایران، مثل کرمان، رشت، بلوچستان و…از طرحهای این هنر ارزنده و باستانی الهام گرفتهاند.
متاسفانه هیچ سند معتبری مبنی بر تاریخ دقیق پیدایش این هنر، در دست نیست؛ ولی به دلیل این که نام «گبر» و «زرتشتی» بر روی آن نهاده شده، و یک هنر آیینیِ پیش از اسلام محسوب میشود، میتوان به این نتیجه رسید، که این هنر، دستکم از زمان ساسانیان آغاز شده است. ولی با بررسی دقیق طرحهای این هنر، میتوان آثاری از آیین میتراییسم را نیز در آن مشاهده کرد؛ که قدمت این هنر را حتی به دوران پیش از تاریخ ثبت شدهی ایران میبرد.
همانطور که میدانیم، تاریخ پیدایش ابریشم، نخریسی و استفاده از نخ و پارچه ابریشمین نیز، به دوران پیش از تاریخ ثبتشده، برمیگردد. گویا بشر، با اولین شناختی که از کرم ابریشم به دست آورده است، موفق به تولید نخ شده است؛ و پس از آن، بیوقفه، پارچه و نخ ساخته است. در هنر زرتشتیدوزی نیز طرحها، با نخ ابریشم دوخته میشدهاند؛ و هنوز هم بیشتر از همین نخ، برای ساختن آثار هنری نفیس، استفاده میشود.
خاستگاه اصلی این هنر، شهرهای یزد و کرمان بوده است؛ که در روزگاران قدیم، مردم این نواحی، کرم ابریشم را نیز پرورش میدادند؛ و به راحتی، به تولید انبوه نخ ابریشم، دست پیدا میکردند. بنابراین، استفاده از نخ ابریشم، در هنر زرتشتیدوزی و بسیاری از سوزندوزیهای ایرانزمین، امری کاملا عادی محسوب میشده است. پارچه مورد استفاده نیز، بافتهی دست خود هنرمندان بوده است.
زرتشتیدوزی، همواره جایگاه ویژهای در میان اقلیت زرتشتیان، در ایران داشته است. و امروزه نیز، این هنر، جایگاه بسیار بالایی میان مردم شهر یزد دارد. زرتشتیان، در ساخت و دوخت پوشاک، پرده، روبالشی، روتختی، رومبلی، تابلوفرش، کیف، کلاه، روسری و…از هنر زرتشتیدوزی بهره میبرند.
حتی از نمونههای این هنر، برای آیین ازدواج، یا به تعبیر زرتشتیان، مراسم «گواهگیران» نیز استفاده میشود. لباس عروس، با استفاده از طرحهای ساده، دوخته میشود؛ و کلاه داماد نیز با استفاده از زرتشتیدوزی، و طرحهای سادهای مانند دایره، که نماد یگانگی و همبستگی است، دوخته میشود. در مراسم عروسی، بیشتر از رنگ سبز استفاده میشده است؛ چون به باور زرتشتیان (و در کل، ایرانیان)، رنگ سبز بسیار مقدس بوده است. ایرانیان، همیشه رنگ سبز را رنگ زندگی، سبزینگی، طبیعت و امید میدانستند.
طرحهایی که امروزه، در هنر زرتشتیدوزی به کار میروند، به نوعی، بازسازیشده و احیاشده هستند. این طرحها، از روی لباسها و آثار رودوزیشدهی قدیمی، بازسازی شدهاند؛ ولی در زمانهای قدیم، بانوان هنرمند، تمامی طرحها را به صورت آبستره (ذهنی) اجرا میکردند؛ که نشاندهنده تخیل و ایدهپردازی شگفتانگیز آنها، در آن زمان است.
امروزه، برای انتقال طرح، بر روی پارچه و اجرای رودوزی، به سبک زرتشتیدوزی، از کاربن یا میز نور استفاده میشود؛ ولی به تازگی، جهت سهولت هر چه بیشتر در کار، از مُهر استفاده میشود. مهرهایی که طرحها از قبل بر روی آنها پیاده شدهاند، با استفاده از جوهر استامپ، طرح را به سرعت به پارچه منتقل میکنند؛ و کار، با سرعت بیشتری به مرحله دوخت میرسد.
طرحهای مورد استفاده در هنر زرتشتیدوزی، گوناگونی و تنوع بسیار زیادی دارد؛ که هر کدام از طرحها، معنای عمیق و پنهانی را در خود نهفتهاند. به عنوان نمونه، در مرکز طرحها، دایرهای رنگارنگ دوخته میشود، که نماد چرخ زندگی و گردونهی برکت است؛ و «شیلونه» نام دارد. شکل شیلونه، به گونهای است که به دوازده قسمت تقسیم میشود؛ و سمبل دوازده ماه، در سال است.
همچنین در رنگبندی این نقشِ «شیلونه»، رنگهای مربوط به هر فصل، نشان داده میشود.
از بین نقش و نگارهای دیگر، که در این هنر، به کار برده میشوند، میتوان به این موارد اشاره کرد: نیلوفر آبی، گُل چهارپر، درخت سرو، ماهی، گل میخک، درخت نخل، خروس، طاووس، بَـرسَـمدان، نقش بز و حیوانات شاخدار و «درخت زندگی»
هر نمادی که در هنر زرتشتیدوزی استفاده میشود.
درونمایهای ویژه، از باورهای زرتشتیان داشته است. از این هنر، بیشتر برای جشنها استفاده میشده است (به ویژه برای عروسیها)؛ که با این روش سوزندوزی، شادی، دگرگونیهای طبیعت، سبزینگی و همینطور گذر زندگی را در لباس عروسها به نمایش میگذاشتند. حتی رسم خاصی که زرتشتیان در مورد نوعروسها داشتند، اینگونه بود، که مادرانی که فرزند دختر به دنیا میآوردند، به محض این که آن دختر، از سن شیرخوارگی در میآمد، کار بافتن و دوختن لباس عروس او را شروع میکردند؛ زیرا بافتن پارچه، رنگ کردن آن، و حتی نخریسی و رنگ کردن نخها نیز برعهدهی خود مادر بوده است. حتی گاهی این کار، به قدری طول میکشید، که آن دختر بزرگ میشد و خودش نیز در کار بافتن و دوختن لباس عروسی، به مادر کمک میکرد.
نگاهی اجمالی، به معنا و مفهوم نمادها، در طرحهای زرتشتیدوزی:
-نیلوفر آبی: نماد شبانهروز است؛ زیرا گل نیلوفر، روزها باز میشود و شبها بسته میشود، از همین رو، از نقش این گل، برای یادآوری شب و روز استفاده میشود.
-گُل چهارپر: نماد چهار فصل است؛ و به نوعی، گردش روزگار را به نمایش میگذارد.
-درخت سرو: نشانهی آزادگی، جاودانگی و سبزینگی است. سرو، تنها درختی است که همیشه سبز است، ولی هیچگاه بار یا میوه نمیدهد. شاید به همین دلیل است که به نمادی از آزادگی و نداشتن تعلق و وابستگی، تبدیل شده است.
-ماهی: نماد باروری میباشد؛ همچنین آن را سمبل روشنایی و خرد نیز میدانستند؛ که هم بصورت تکی و هم به شکل حوض ماهی، اجرا میشده است.
-گل میخک و درخت نخل: ایرانیان باستان، با استفاده از نقش و طرح این درختان و گیاهان (که در محیط زندگی خود، به وفور میدیدند)، شادی، آزادی، باروری، سبزینگی و جاودانگی را به یکدیگر یادآوری میکردند.
-طاووس: نماد زیبایی، شکوه، عشق و پاکی بوده است.
-خروس: به عنوان پیامآور پدیدار شدن خورشید و شروع زندگی، در طرحها مورد استفاده قرار میگرفته است.
-بَـرسَـمدان: به نوعی یک ظرف مخصوص نیایش بوده است، که با چیدن انواع دانهها، میوهها و گیاهان در آن، از وجود آنها در طبیعت، سپاسگزاری میشده است.
-نقش بز و حیوانات شاخدار: به عنوان نماد قدرت و باروری استفاده میشده است.
-درخت زندگی: نقشی است که از تمام نقشها و طرحهای دیگر، کاربرد بیشتری در زرتشتیدوزی دارد. درخت زندگی، که بر روی آن یک پرنده قرار دارد، نماد جسم و روح انسان است. جسمی که مانند درخت، در زمین ریشه دارد؛ و روحی که مانند یک پرنده، بر روی این درخت نشسته است. حتی تقسیمبندی شاخههای درخت نیز، دوازده عدد است؛ که نمایانگر دوازده ماه سال است.