سعدی یکی از بزرگترین شاعران و نویسندگان ادب فارسی است که در قرن هفتم هجری (حدود قرن سیزدهم میلادی) میزیست. نام کامل او «ابومحمد مشرفالدین مصلح بن عبدالله بن مشرّف شیرازی» است، اما بیشتر با نام «سعدی» شناخته میشود. او در شیراز به دنیا آمد و بیشتر عمرش را در سفر گذراند، به شهرهایی چون بغداد، مکه، دمشق، حلب، و حتی هند و آسیای صغیر سفر کرد.
زندگینامهٔ سعدی یکی از جذابترین بخشهای تاریخ ادبیات فارسی است، چون پر از سفر، تجربه و مشاهدههای اجتماعی است. در ادامه، نگاهی کلی به زندگی او داریم:
تولد و دوران کودکی
سعدی در حدود سال ۶۰۶ هجری قمری (معادل حدود ۱۲۱۰ میلادی) در شیراز به دنیا آمد. پدرش در دربار سعد بن زنگی، از حاکمان فارس، کار میکرد و سعدی در همان کودکی پدرش را از دست داد. او در محیطی مذهبی و فرهنگی پرورش یافت.
تحصیل
سعدی برای تحصیل به نظامیهٔ بغداد رفت که یکی از معتبرترین مراکز علمی آن زمان بود. در آنجا علوم دینی، فقه، حدیث، تفسیر قرآن و ادب عربی آموخت. این دوران نقش مهمی در شکلگیری شخصیت فکری و ادبی او داشت.
سفرها
بعد از اتمام تحصیل، سعدی به سفرهای طولانی رفت. در نوشتههای خودش آمده که به حجاز، شام، مصر، عراق، آسیای صغیر، هند و شاید ترکستان هم سفر کرده است. او در این سفرها با مردم مختلف از طبقات و فرهنگهای گوناگون آشنا شد و تجربههای فراوانی به دست آورد که بعدها در آثارش بازتاب یافت.
او حتی اشاره کرده که در برخی مناطق اسیر شده یا در لشکر جنگیده است، اگرچه برخی محققان این گفتهها را بیشتر جنبهٔ ادبی و تمثیلی میدانند تا واقعی.
بازگشت به شیراز
بعد از سالها سفر، سعدی به شیراز بازگشت. در آن زمان، شهر در آرامش نسبی بود و حاکمان آن (سلسله اتابکان فارس) اهل ادب و علم بودند. سعدی در همین دوران بود که شروع به نگارش آثار مهم خود کرد.
در شیراز بود که سعدی دو اثر بزرگ خود را نوشت:
- بوستان (سالی حدود ۶۵۵ هجری)
- گلستان (یک سال بعد، حدود ۶۵۶ هجری)
وفات
سعدی احتمالاً در سال ۶۹۰ هجری قمری درگذشت. آرامگاه او در شیراز در باغی به نام سعدیه قرار دارد که یکی از مکانهای دیدنی و ادبی ایران است.
عشق در نگاه سعدی، مفهومی عمیق، انسانی و گاه عرفانیست. برخلاف بعضی شاعران که عشق را صرفاً آسمانی یا کاملاً زمینی میبینند، سعدی هر دو جنبه را در کنار هم میبیند: هم عاشق انسان است، هم عاشق خدا، و گاهی این دو را بههم پیوند میزند.
عشق در آثار سعدی:
۱. عشق زمینی (عاشقانههای لطیف)
در غزلیات سعدی، عشقی دلانگیز، شیرین و گاه پر از درد دیده میشود. او از معشوق زمینی با لطافت و زیبایی حرف میزند؛ معشوقی که میخندد، میگریزد، دل میبرد و گاهی عاشق را میسوزاند.
به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست / عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
سعدی در بسیاری از این اشعار، عاشق را فروتن و دردمند نشان میدهد و معشوق را زیبا، مغرور و گاه بیوفا.
۲. عشق عرفانی
در برخی اشعار و بهویژه در بوستان، سعدی به عشق الهی اشاره میکند. این عشق، انسان را به سوی کمال، نیکی و فنا در ذات الهی میبرد. گاهی مفاهیم انسانی مثل وفاداری، ایثار و توکل، پوششی برای رساندن پیامهای عرفانی هستند.
هر که را نیست در این راه سری، بیخبریست / عاشقان را خبری هست، ولیکن نه از اینست
۳. عشق و اخلاق
برای سعدی، عشق فقط احساس نیست؛ مسئولیت هم هست. او عشق را نیرویی میداند که اگر درست هدایت شود، میتواند انسان را بهتر، مهربانتر و پاکتر کند.