صغری امینی بانوی هنرمند و کارآفرین که دچار بیماری هموفیلی است در گفتگوی اختصاصی با پایگاه خبری پهنه پرواز بر حمایت و پشتیبانی از جامعه معلولین و بیماری های خاص تاکید کرد.
به گزارش پایگاه خبری پهنه پرواز، صغری امینی از شرایط و مراحل مختلف زندگی خود گفت و اینکه چطور با تمام مشکلات و موانع موجود به جایگاه امروزی خود رسیده است که در ادامه خواهید خواند.
صغری امینی متولد ۱۳۵۶ در ابتدا درمورد نحوه ورود خود به عرصه تولید تا صادرات محصولاتش، گفت: مدرک دیپلم در رشته طراحی و دوخت دارم و بعد از دیپلم، مزون لباس خودم را داشتم و در این رشته، مشغول فعالیت بودم. مدرک کاردانی (فوق دیپلم) طراحی و دوخت نیز دارم و از سال ١٣٨٣، که دانشگاه را به اتمام رساندم، شروع به طراحی و دوختن لباس کردم و تولیدی کیف، با پارچه جین، راهاندازی کردم. در این تولیدی، کیفها را با استفاده از پارچه شلوارهای کهنه جین تولید می کردم و محصول خروجیِ این تولیدی، کیفهای بسیار باکیفیتی بودند، که حتی به کانادا، آلمان و تاجیکستان نیز بارها صادر شدند.
امینی ادامه داد: حدود سیزده سال، در این تولیدی، به همین کار مشغول بودم. در همین حین، به دلیل بیماری هموفیلی، که به آن مبتلا شده بودم، از ناحیه کمر دچار خونریزی شدم و چهل روز در بیمارستان بستری بودم که پزشکان به خانوادهام توصیه کردند، بخاطر بیماریام نباید کار دوخت و دوز انجام بدهم و باید استراحت کنم. هنگامی که از بیمارستان مرخص شدم، متوجه شدم که خانوادهام، بخاطر همین توصیه پزشکان، تمام ابزارها و ادوات کارگاه (که شامل هفت دستگاه چرخ خیاطی و یک دستگاه چرخ سردوز میشد) را فروختهاند و همین اتقاق، باعث شد که کارگاه تولیدی را تعطیل کنم و تمام محصولات تولید شده و همچنین شاگردها و پرسنل را از دست بدهم.
این بانوی هنرمند اظهار داشت: پس از این اتقاق، به مدت یک سال، به درست کردن لیفهای عروسکی، در خانه پرداختم و اعضای فامیل آنها را از من میخریدند. کمکم با غرفهداری آشنا شدم و از دوستان و آشنایان، گلهای کاکتوس میگرفتم و در غرفهها به فروش میرساندم. راه و رسم فروشندگی را نیز از غرفهداران آموختم و این کار، تنها منبع درآمد من بود، که مخارج زندگی را با آن تأمین میکردم. در همین حین، از طریق فضای مجازی، با خانمی آشنا شدم که فروشنده عروسکهای سنتی بودند و از ایشان عروسکهای سنتی و روسی، برای فروش در غرفهها تهیه میکردم. من تا آن زمان، چیز زیادی در مورد عروسکسازی نمیدانستم. ولی کمکم شروع به مطالعه ظاهر، لباس و ویژگیهای این عروسکها کردم. زمانی که شناخت نسبتاً خوبی نسبت به این عروسکها پیدا کردم، شروع به توضیح دادن آنها، به مردم کردم و متوجه شدم این نوع عروسکهای سنتی، نزد مردم محبوب هستند. به دلیل رشته تحصیلی و تخصصی که داشتم، خیلی زود متوجه شدم که این نوع عروسکها چگونه ساخته میشوند.
امینی افزود: در کنار عروسک سنتی، به روش ساختن عروسک روسی و الگوی ساخت آنها هم پی بردم و متوجه شدم که چرا عروسکهای روسی دهان و چشم ندارند. ولی در همین گیر و دار، همهگیری کرونا شروع شد. در همان دوران کرونا، به سه نفر آموزش میدادم و پس از دوران کرونا نیز به سه نفر دیگر. شاگردان من ناشنوایان بودند، ولی در بین آنها، یک بیمار سرطانی و یک بیمار مبتلا به اماس، نیز حضور داشتند که بیشتر با خانوادههایشان تعامل داشتم، نه خودشان. در میان شاگردانم، یک بیمار هموفیلی نیز داشتم، که متأسفانه از آموزشها استفاده نکرد. در تدریسهایم، با زنان سرپرست خانواده آشنا شدم و به آنها نیز آموزش دادم.
او از فراز و نشیب دوران تدریس خود گفت: حتی برای تدریس عروسکسازی، به شیراز نیز رفتهام، ولی به دلیل این که از آموزشهایم به درستی استفاده نمیکردند، مدام انگشت اتهام به سوی من میگرفتند و مرا متهم میکردند که به درستی آموزش نمیدهم، کار تدریس عروسکسازی را به کلی رها کردم؛ اما با همان شاگردانی که از من به خوبی یاد گرفته بودند، در زمینه عروسکسازی، مشغول به همکاری هستم. البته در خیریههای مختلف، تدریس عروسک روسی و بقچهای را به صورت ورکشاپ برگزار میکنم و از بین کسانی که شرکت میکنند، یکی دو شاگرد انتخاب میکنم که پس از یاد گرفتن روش ساخت، شروع به تولید این عروسکها میکنند و من عروسکها را از آنان خریداری میکنم.
صغری امینی در ادامه گفت: پس از تعطیلی اجباری کارگاه تولیدیام، دیگر تمایلی به راهاندازی مجدد تولیدی نداشتم؛ چون هماهنگ کردن پرسنل و تأمین مواد اولیه و ملزومات کارگاه، چالشبرانگیز است. بنابراین با افراد و گروههایی که عروسک، لیفهای فانتزی و…تولید میکردند، همکاری میکردم و محصولات آنان را برای فروش، به غرفهها میبردم. بنده اردیبهشتماه امسال، به امور بانوانِ شهرداری تهران، تقاضای مغازه (واحد صنفی) دادم و شهرداری، در محدوده حکیمیه، یک مغازه ۶ متری در اختیارم گذاشته است و در حال حاضر چهارده مدل از عروسکهای سنتی میسازم، که برگرفته از اقوام ایرانی، محلی و حتی اقوام خارجی هستند. این عروسکها در مدلهای: «تُرک قجری، گیلکی، خرمآبادی، مازندرانی، بختیاری، بندری، تالشی، کُرد، قشقایی، تهرانی قدیم، بلوج، هندی، عرب امارات و خراسانی» ساخته میشوند که بهترین و پرفروشترینِ آنها ترک قجر است. پارچه استفاده شده در این عروسک، ترمه است و به تمدن امروزی ما نیز نزدیکتر است.
وی با اشاره به سختی ها و مشکلات، افزود: در انتها باید از سختیها بگویم، که ما افرادِ دارای بیماریهای خاص، خیلی بیشتر از افراد سالم جامعه، با چالشها و مشکلات کاری مواجه هستیم و همچنین مشکلات بیماری و درمان نیز به این چالشهای کاری، اضافه میشوند. مخصوصاً در مورد خود بنده، که در حال حاضر، توانایی نشستن پشت چرخ خیاطی را ندارم و انواع مشکلات، مثل کمردرد به سراغم میآیند. شاید بد نباشد که در مورد بیماری هموفیلی، بدانید که حتی بیمار مبتلا به آن، ممکن است با خوردن یک تکه نان سنگک، دچار زخمهایی در ناحیه زبان بشود و تا سه روز خونریزی داشته باشد. تا در انتها، با مراجعه به بیمارستان، فاکتور انعقادی، یا پلاکت دریافت کند! بنابراین از مردم تقاضا دارم بجای کمک به خیریهها، به ما افراد دارای بیماریهای خاص، که از طریق هنر و صنعت، در حال امرار معاش هستیم کمک کنند و از کسب و کار ما حمایت کنند. چون هیچ خیریهای از ما حمایت نکرده و نمیکند. جامعه معلولین و بیماران خاص، به دلسوزی و ترحم نیازی ندارند؛ بلکه به حمایت و پشتیبانی نیاز دارند.
وی در پایان گفت: هدفم در آینده این است که فقط با افراد دارای معلولیت و بیماریهای خاص همکاری کنم، چون افراد سالم هرگز ما را درک نمیکنند.
تهیه کننده: امینه آزادی
تنظیم کننده: لیلا قصاب زاده