در دنیایی که نویسندگان نگران کوتاه شدن دامنه توجه خوانندگان هستند، هانا توماس اووزه در یادداشتی میگوید کنار گذاشتن یک رمان پیش از پایان، لزوماً ضعف ذهن نیست؛ بلکه میتواند نشانهای از خودآگاهی و انتخاب آگاهانه در برابر حجم عظیم آثار ادبی باشد.
به گزارش پایگاه خبری پهنه پرواز به نقل از سرویس بینالملل خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، کتابهای نیمهخوانده، رمانهای کنار تخت و دهها اثر صوتی و الکترونیکی روی گوشی یا کیندل، الزاماً نشانه آشفتگی ذهن نیستند، بلکه یادآور محدودیت زمان و نیاز به انتخاب هوشمندانهاند. اووزه به آموزه قدیمی بندیکتینها اشاره میکند که «مرگ را روزانه پیش چشم خود نگه دار» و معتقد است در جهانی که هر لحظه هزاران اثر هنری در دسترس هستند، رها کردن یک کتاب میتواند تصمیمی آگاهانه و حق طبیعی خواننده باشد.
اووزه نظر ایان رنکین را نیز بازتاب میدهد که معتقد است اگر دامنه توجه خوانندگان کوتاهتر شده، ادبیات باید با آن همگام شود؛ اما اووزه تأکید میکند این تغییر، زوال ذهن نیست بلکه پاسخی به فشار زمان و میل به انتخاب آگاهانه است.
او همچنین یادآور میشود که صنعت نشر هنوز زیر سلطه طبقات اجتماعی خاص است و تا زمانی که کتابها بازتابدهنده زندگی و دغدغههای واقعی خواننده نباشند، حفظ توجه او دشوار خواهد بود.
نمونههایی از نویسندگان معاصر نشان میدهند که قالبهای کوتاهتر و روایتهای فشرده، پاسخ به نیاز مخاطب امروز است: پاتریشیا لاکوود با کتاب هیچکس درباره این حرف نمیزند، جنی آفیِل با اداره حدس و گمان و کریس ویتیکر با تمام رنگهای تاریکی، همگی از ساختارهای کوتاه و بخشبندی شده استفاده میکنند تا مخاطب در دنیای پرشتاب امروز بتواند با اثر ارتباط برقرار کند.
اووزه در بخش شخصی یادداشت خود میگوید گاهی باید خواننده را قدمبهقدم هدایت کرد و گاهی اجازه داد پرسه بزند تا درک عمیقتری حاصل شود. او به دیدگاه جین آلیسن در پیچوتاب، مارپیچ، انفجار اشاره میکند که معتقد است رمانهای امروز باید از الگوی روایی کلاسیک فاصله بگیرند و مسیرهای جدید روایت ارائه کنند.
در نتیجه، هم رنکین و هم آلیسن بر یک نکته توافق دارند: ادبیات باید بهروز بماند و با زمان همراه شود، همانگونه که از قرن هجدهم تاکنون دچار تغییرات مستمر شده است. شاید در آینده نویسندگان فصلبهفصل آثار خود را روی پلتفرمهایی مانند واتپد منتشر کنند، همانند سنت دنبالهدار چارلز دیکنز و هلن فیلدینگ.
با این حال، اووزه هشدار میدهد نباید تمام این تغییرات را ناشی از کاهش دامنه توجه دانست، زیرا در این صورت باید داستانهای کوتاه از رمانهای بلند پرفروشتر باشند. نتیجهگیری نادرست میتواند به پذیرش محتوای مصنوعی و واقعیت مجازی منجر شود، چیزی که هیچ نویسندهای خواهان آن نیست.
او در پایان یادآوری میکند که برای تمرکز، ابزارهای خود را آماده میکند و در کنار دیگر نویسندگان، با دیدن تایپ منظم آنها روی رمان دومش کار میکند، و اگر روزنامهای رمان دنبالهدار چاپ کند، آماده است.
منبع: The Guardian، ۹ نوامبر ۲۰۲۵
برچسبها: ادبیات معاصر، خواننده، رمان نیمهخوانده، هانا توماس اووزه، انتخاب آگاهانه، تمرکز، روایت نوین، صنعت نشر





