وقتی آموزش ، دیوار کوتاه مدیریت انرژی می‌شود

اشتراک‌گذاری در:

امر آموزش مؤثر زمانی ممکن است که با زیست‌شناسی بدن، شرایط روانی و واقعیت‌های اجتماعی هماهنگ باشد، نه در تقابل با آن‌ها. اگر هدف از این تغییر صرفاً مدیریت بحران انرژی و کاهش مصرف برق است، باید راه‌حل آن را در اصلاح ساختارهای مصرف و افزایش بهره‌وری جست‌وجو کرد.

به گزارش پایگاه خبری پهنه پرواز به نقل از عصرایران؛ کوثر شیخ نجدی – آیا تغییر ساعت شروع مدارس به ۶ صبح، راه‌حلی برای بهینه‌سازی انرژی است؟‌ شاید بخشی از مشکل برق مملکت حل شود، اما بی‌شک مشکلاتی تازه به آموزش افزوده می‌شود. این تصمیم باری مضاعف بر دوش کودکان، خانواده‌ها و حتی معلمان خواهد بود و پیامدهای روانی، جسمی، آموزشی و اجتماعی گسترده‌ای دارد که نمی‌توان به‌سادگی از کنار آن گذشت.

نخست اینکه بر اساس استانداردهای جهانی، از جمله «آکادمی پزشکی خواب آمریکا» (AASM)، نوجوانان بین ۱۳ تا ۱۸ سال به ۸ تا ۱۰ ساعت خواب شبانه‌روزی نیاز دارند. کمبود خواب در این سن می‌تواند منجر به اختلال در تمرکز، تحریک‌پذیری، ضعف سیستم ایمنی، افت تحصیلی و حتی افزایش خطر افسردگی شود.

مهم‌تر از همه اینکه نوجوانان در دوران بلوغ، به‌طور طبیعی شب‌ها دیرتر به خواب می‌روند و صبح‌ها دیرتر بیدار می‌شوند. اکنون پرسش این است که چگونه باید یک نوجوان را ساعت ۴:۳۰ یا ۵ صبح از خواب بیدار کرد؟ حضرات آموزش‌و‌پرورش واقعاً چه پاسخی دارند؟

دوم: تردد دانش‌آموزان در تاریکی و خلوتی صبحگاهی، آن‌هم با این زیرساخت‌های شهری نامناسب، نه‌تنها ناایمن بلکه ناعادلانه است. مگر زندگی خانواده‌ها در ایران به اندازه‌ی کافی دشوار نیست که حالا باید برنامه‌ی خواب و کارشان را نیز از هم بپاشیم؟

در بسیاری از کشورهای جهان، منطق و سلامت روان در اولویت تصمیم‌گیری آموزشی است. در هند، مدارس حدود ساعت ۹ تا ۱۰ صبح آغاز می‌شوند. در آلمان، ژاپن، فرانسه و برخی ایالت‌های آمریکا نیز مدارس معمولاً بین ۸:۳۰ تا ۹ صبح شروع می‌شوند. چرا؟ چون با انسان طرف‌اند، نه با ماشین‌های کوکی.

کودک باید صبح با آرامش بیدار شود، فرصت اجابت مزاج و صرف صبحانه داشته باشد تا جسم و جانش برای یادگیری آماده باشد. علاوه بر این، در آینده نیز از عوارض جسمی و روحی این شتاب‌زدگی در امان خواهد ماند.

مگر آنکه هدف، فقط حضور فیزیکی دانش‌آموز و معلم در کلاس باشد و پر کردن فرم‌ها و کاغذبازی‌هایی که همه می‌دانیم، نه یادگیری واقعی. به‌عنوان یک معلم، پس از سال‌ها تدریس برایم محرز است که بچه‌ها همان ۷:۳۰ صبح هم عموماً خواب‌آلود، گرسنه، بی‌تمرکز و با تأخیر می‌آیند؛ و بازدهی ساعت اول، بر خلاف تصور تصمیم‌گیران، همواره پایین‌تر است.

امر آموزش مؤثر زمانی ممکن است که با زیست‌شناسی بدن، شرایط روانی و واقعیت‌های اجتماعی هماهنگ باشد، نه در تقابل با آن‌ها. اگر هدف از این تغییر صرفاً مدیریت بحران انرژی و کاهش مصرف برق است، باید راه‌حل آن را در اصلاح ساختارهای مصرف و افزایش بهره‌وری جست‌وجو کرد، نه با قربانی‌کردن خواب، سلامت و کیفیت آموزش نسل آینده. آموزش‌و‌پرورش نباید تاوان ناکارآمدی در مدیریت منابع انرژی را بپردازد.

کد خبر:2609

نظرات ارزشمند شما

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *