«بیگانه» (L’Étranger) آلبر کامو یکی از آثار کلیدی ادبیات اگزیستانسیالیستی است که به موضوعاتی چون بیمعنایی زندگی، بیگانگی وجودی، مرگ، و پوچی میپردازد. این کتاب روایتی از زندگی مورسو (Meursault) را به تصویر میکشد که نسبت به هنجارهای اجتماعی، احساسات و حتی مرگ مادرش بیتفاوت است. مرگ به عنوان واقعیتی اجتنابناپذیر و بیمعنا در سراسر داستان حضور دارد.
به گزارش پایگاه خبری پهنه پرواز به نقل از عصرایران، اگر به ادبیات هستیگرایی علاقهمند هستید، رمان «بیگانه» نوشته آلبر کامو، یکی از برجستهترین آثار ادبیات هستیگرایی (اگزیستانسیالیسم) و فلسفه پوچانگاری (ابسوردیسم) است.
به گزارش خبرآنلاین، این رمان یکی از شاهکارهای قرن بیستم است. برای اولین بار در سال 1942 منتشر شده و به بررسی مفهوم پوچی، بیگانگی انسان در دنیای مدرن و مواجهه فرد با ارزشهای اجتماعی و اخلاقی میپردازد. با این حال، این اثر علاوه بر ستایشهای فراوان، نقدهایی نیز دریافت کرده است.
درباره نویسنده
آلبر کامو، رماننویس، مقالهنویس و نمایشنامهنویس فرانسوی، در سال ۱۹۱۳ به دنیا آمد و در سال ۱۹۶۰ درگذشت. او بیشتر به خاطر رمانهایش مانند بیگانه (۱۹۴۲)، طاعون (۱۹۴۷) و سقوط (۱۹۵۶) شناخته میشود. کامو در سال ۱۹۵۷ به دلیل تأثیرات عمیق آثارش بر مسائل وجدان انسانی در دنیای معاصر، جایزه نوبل ادبیات را دریافت کرد.
کامو پس از جنگ جهانی دوم به عنوان یکی از چهرههای برجسته فکری مطرح شد و صدای نسل خود و راهنمای نسلهای بعدی گردید. آثار او اغلب به مضامینی مانند پوچی، بیگانگی و وضعیت انسان میپردازند که بازتابی از سرخوردگی دوران پس از جنگ هستند. با اینکه نام او اغلب در کنار اگزیستانسیالیسم آورده میشود، کامو خود را اگزیستانسیالیست نمیدانست و بیشتر بر مفهوم پوچی تمرکز داشت و از ارزشهایی چون حقیقت، اعتدال و عدالت دفاع میکرد.
علاوه بر دستاوردهای ادبی، کامو به فعالیتهای سیاسی چپگرایانه و روزنامهنگاری نیز مشغول بود. او در سالهای پایانی اشغال آلمان، سردبیر روزنامه کمبا در پاریس بود. مقالههای فلسفی او، از جمله افسانه سیزیف (۱۹۴۲)، به بررسی عمیقتر دیدگاههایش درباره نیهیلیسم و شورش میپردازند.
خلاصه و نقد کتاب «بیگانه»
«بیگانه» (L’Étranger) آلبر کامو یکی از آثار کلیدی ادبیات اگزیستانسیالیستی است که به موضوعاتی چون بیمعنایی زندگی، بیگانگی وجودی، مرگ، و پوچی میپردازد. این کتاب روایتی از زندگی مورسو (Meursault) را به تصویر میکشد که نسبت به هنجارهای اجتماعی، احساسات و حتی مرگ مادرش بیتفاوت است.
مرگ به عنوان واقعیتی اجتنابناپذیر و بیمعنا در سراسر داستان حضور دارد. به عنوان شخصیتی بیتفاوت و منفعل، مورسو نمادی از انسان مدرن است که در جهانی بیمعنا زندگی میکند و کامو از طریق او به انتقاد از جامعه و اخلاقیات غیرمنطقی آن میپردازد.
یکی از موضوعات اصلی «بیگانه» مفهوم پوچی (Absurdity) است که کامو آن را بهعنوان عدم هماهنگی میان جستوجوی انسان برای معنا و سکوت بیپاسخ جهان تعریف میکند. شخصیت اصلی، مورسو، نمایندهی انسانی است که در برابر این پوچی نه مقاومت میکند و نه تسلیم میشود؛ بلکه بهسادگی آن را میپذیرد. کامو همچنین به مفاهیمی چون مرگ، آزادی، و اخلاقیات در چارچوب یک جامعه قضاوتگر میپردازد.
رمان که آغشته به فلسفه آلبر کامو است، به دو بخش تقسیم میشود: بخش اول که روایت جریان زندگی روزمره مرسو است و بخش دوم که به دادگاهی شدن او به دلیل قتل میپردازد. این تقسیمبندی ساختاری بهخوبی نشاندهنده تغییر از دنیای عادی به دنیای قضایی و فلسفی است.
سبک نوشتاری کامو به شدت ساده و خطی، مستقیم و فاقد احساسات است که به خوبی بیتفاوتی و بیگانگی مرسو را منتقل میکند. کامو با نگارش این رمان به زبان ساده و توصیفات کوتاه و مستقیم، یک روایت مینیمالیستی خلق کرده است که در عین سادگی، بسیار عمیق و تأملبرانگیز است.
رمان سرشار از نمادهای فلسفی است. «بیگانه» از خورشید و گرما، که نشاندهنده فشارها و تنشهای زندگی هستند، مانند نماد استفاده میکند. همچنین، آب و دریا میتوانند نمادی از آرامش یا فرار از واقعیت باشند.
مورسو خود نمادی از انسانی است که با جامعه خود بیگانه شده و به دنبال معنایی در پوچی وجودی میگردد. سکوت مورسو در مقابل پرسشهای پیرامون احساساتش نسبت به مرگ مادر یا انگیزهاش برای قتل، میتواند نمادی از امتناع انسان از ارائه پاسخهای متعارف به انتظارات اجتماعی باشد.
نقد کتاب «بیگانه» را میتوان همانند نقدی بر جامعه، بحثی درباره آزادی و مسئولیت فردی، یا حتی یک بررسی فلسفی از ماهیت زندگی تفسیر کرد. مورسو، یک آدم معمولی که به دلیل بیتفاوتیاش به هنجارهای اجتماعی مجرم شناخته میشود، نقدی بر داوریهای اخلاقی جامعه است.
به دلیل ابهام و نمادگرایی زیاد، «بیگانه» تفسیرهای مختلفی را به خود دیده است. برخی آن را روایتی از پوچی و بیمعنایی زندگی میدانند، در حالی که دیگران آن را نقدی بر جامعه و سیستم قضایی میبینند. برخی نیز این اثر را نوعی خودزندگینامه فلسفی از کامو میدانند که در آن، نویسنده به بررسی تاریکیهای ذهن انسان مدرن پرداخته است.
با این حال، برخی تفاسیر به نقد رفتار مورسو پرداختهاند و او را فردی بیاحساس و غیرقابلدفاع معرفی کردهاند که اعمال او نمیتواند توجیه اخلاقی یا فلسفی داشته باشد.