آسیب‌شناسی بازیگری کودکان در دنیای بی‌رحم سینما

اشتراک‌گذاری در:

بهانۀ این نوشته گفته‌های کودک -بازیگری است که آرزو دارد به زودی به دریافت جایزه اسکار نایل آید و کم‌سن ترین برنده تاریخ اسکار شود. سینما اما بی‌رحم است و باید مراقب بود کودکان بازیگر سرخورده نشوند.

  به گزارش پایگاه خبری پهنه پرواز به نقل از عصر ایران؛ رضا صائمی- «رایان سرلک» این روزها به یک کودک- سلبریتی مشهور در عرصه بازیگری تبدیل شده است.

    او با نقش‌آفرینی در فیلم راند چهارم (۱۳۹۷) به کارگردانی علیرضا امینی فعالیت بازیگری خود را آغاز کرد و با مجموعه تلویزیونی زیرخاکی (۱۳۹۸–۱۴۰۳) به کارگردانی جلیل سامان به شهرت رسید.

    رایان استعداد شگرفی در عرصه بازیگری دارد و همین هم موجب شده تا خیلی ها به سراغ او بیایند. 

بازی‌اش در نقش «دارا» در سریال «در انتهای شب» به شدت مورد توجه قرار گرفت و حالا در سریال «داریوش» هم نقش آفرینی می کند. 

 او در مصاحبه ای گفته هدفش این است که در سه سال آینده جایزه اسکار را بگیرد و نام خود را به عنوان کم سن ترین بازیگری که اسکار گرفته در تاریخ سینما ثبت کند. 

 گرچه رایان  کودک با استعداد و توان‌مندی در بازیگری است اما هنوز از بی رحمی سینما خبر ندارد. چرا که بسیار بازیگران کودکی بودند که در فیلم و سریالی درخشیدند اما در تقدیر حرفه ای خود به افول رسیدند. 

برخی از آنها درهمان سنین پایین و پیش از آنکه به دوران بلوغ و هویت‌مندی برسند، به شهرت و محبوبیت رسیده‌ و هویت و چه بسا شخصیت متفاوتی از کودکان همسن و سال خود پیدا کرده‌اند.

  طبیعی است کودکی که مثلا در سنین 8-9 سالگی به شهرت رسیده و مردم در کوچه و خیابان او را می‌شناسند و از او عکس و امضا می‌گیرند یک کودک معمولی نیست و این تمایز را می‌توان در مناسبت‌های خانوادگی و به ویژه در مدرسه و نظام آموزشی بیش از مکان‌های دیگر شاهد بود.

 مسألۀ بسیار مهم این است که این کودکان با توجه به موقعیت خاص خود چگونه فرآیند رشد را طی می‌کنند؟

 وقتی این کودکان بازیگر به سن بلوغ می‌رسندیا به هر دلیل از حضور در سینما و تلویزیون محروم می‌شوند، چه اتفاقی برای آنها می‌افتد؟ 

این اتفاق لزوما به این معنی نیست که آنها از حیث اجتماعی و حرفه‌ای چه مسیری را طی می‌کنند بلکه مقصود اتفاقات روانی–عاطفی است که درون آنها رخ داده و چه بسا سلامت روانی–اجتماعی‌شان را تهدید می‌کند.

 محبوبیت و شهرت بازیگران کودک باعث می‌شود تا توقع آنها از خود، دیگران و جامعه تغییر کند و ناگهان کنارگذاشتن آنها از عرصه نمایش یا افول شهرت و محبوبیت‌شان باعث ضربه‌های روحی از جمله افسردگی و پرخاشگری در آنها شود.

البته برخی از آنها وقتی به سن بلوغ و تشخیص عقلی می‌رسند، خود راه و حرفه دیگری را برمی‌گزینند اما کسانی که به‌رغم میل باطنی‌شان پیش می‌روند درمعرض این تهدیدات قرار دارند.

چه بسا ورود برخی از این کودکان به عرصه سینما و تلویزیون از بازیگری تا مجری‌گری صرفا مبتنی بر ضرورت اقتصادی و مصالح تهیه‌کننده بوده، نه علایق یا حتی استعداد این کودکان اما استفادۀ ابزاری از این افراد حتی اگر ناآگاهانه صورت‌گیرد، بیش از همه به زیان خود این کودکان تمام می‌شود. 

 عدنان عفراویان، کودک فیلم «باشو غریبۀ کوچک» (بهرام بیضایی 1365) اهل جنوب است. او هم در محله خود مشغول بازی بود که توسط عوامل فیلم گزینش شد. در هنگامه اکران «باشو غریبۀ کوچک» برخی از نشریه‌های سینمایی، موجی را هدایت کردند با این مضمون که بهرام بیضایی با کودکان فیلم‌هایش بدرفتاری می‌کند و این بد رفتاری باعث شده آنها دچار اختلالات رفتاری شوند.

کارگردان نام‌دار سینمای ایران در همان زمان پاسخ‌هایی داد. بعدها معلوم شد ریشه این انتقادها نابسامانی‌هایی بوده که گریبان‌گیر عدنان عفراویان شده بود. 

 عدنان عفراویان پس از خاتمه فیلم‌برداری وقتی به شهر خود و خانه‌اش برمی‌گردد، دچار بحران دوگانگی می‌شود. این کودک پس از آن واقعه (که اولین و آخرین فیلمش بود) نتوانست به تحصیل ادامه دهد و سرنوشت او معلوم نشد. در برابر تمام اعتراض‌ها، بهرام بیضایی گفت: «مگر می‌شود تا آخر عمر قیم این کودکان بود؟». 

  مجید مجیدی، کارگردان سینما بالاترین آمار استفاده از بازیگران کودک در فیلم‌های خود را دارد.  آنهایی که با این کارگردان کار کرده‌اند، او را در صحنه جدی و سخت‌گیر اما مهربان با کودکان دیده‌اند.

«محسن رمضانی» بازیگر نابینای فیلم «رنگ خدا» ( 1377) با وجود اینکه در دنیای تاریک خود سیر می‌کرد،  هر جا فیلم «رنگ خدا» به نمایش درمی‌آمد، مجید مجیدی او را با خود می‌برد. 
 
از جمله هنگام اکران «رنگ خدا» در جشنواره فیلم کودک و نوجوان سال 1378، پنج روز میهمان اصفهانی‌ها بود، اما پس از این فیلم هیچ خبری از او نیست و مانند قبل از فیلم در دنیای تاریک خود سیر می‌کند. 

  بهاره صدیقی کودک «بچه‌های آسمان» (1375) همراه بازیگر کودک دیگر «میرفرخ‌هاشمیان» پس از پایان این فیلم، پی سرنوشت خود رفتند و از آنها خبری نیست. چون پس از پایان و اکران فیلم به سرعت فراموش می‌شوند؛ اما در خبرها بود که دوسال پیش بهاره صدیقی در یک تله فیلم در نقش یک نوجوان در سکانسی کوتاه ظاهر شد که هنوز هم از تلویزیون پخش نشده‌ است.

«کیومرث پوراحمد» هم بازیگران کودک را به روایت‌ فیلم‌هایش راه داده است و شاخص‌ترین آنها «مهدی باقربیگی» است که نمی‌توان او را فراموش کرد.

او در سریال قصه‌های مجید و چند فیلم سینمایی کیومرث پوراحمد بازی کرد. در طول پخش سریال در مرکز خبرها بود. عکس، تفسیر، جایزه و مصاحبه، تا اینکه سرانجام مهدی باقربیگی از نوجوانی گذشت، به دانشگاه رفت و ازدواج کرد، به عضویت شورای شهر و استخدام شهرداری درآمد و حالا شاید خیلی‌ها او را از یاد برده باشند. 

    واقعیت این است که سینمایک حرفه جذاب اما بی‌رحم است و معلوم نیست شهرت و محبوبیت و زرق و برق‌های آن تا کجا دوام دارد و تضمین‌کننده سعادت و سلامت فرد است یا نه؟ سینما گاهی این کودکان را به شهرت و محبوبیت زودهنگام و منزلت اجتماعی بالا می رساند اما فرصت کودکی کردن و رشد طبیعی را هم از آنان می گیرد.

بازیگران کودک و خانواده هایشان باید مراقب باشند تا سینما، امکان کودکی کردن را از آنها نگیرد.

کد خبر:790

نظرات ارزشمند شما

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *