جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

«با بهاریه به استقبال بهار می‌رویم»

اشتراک‌گذاری در:

شکوفایی هرساله طبیعت و سرآمدن انتظار رسیدن بهار از چشم شاعران بزرگ زبان فارسی پنهان نمانده است، پایگاه خبری پهنه پرواز با بیت‌هایی که از آن‌ها به عنوان «بهاریه» یاد می‌شود شما عزیزان را به بهاری با عطر و بوی شعر و ادب دعوت می کند :

در تعریف بهاریه آمده است که، «بهاریه نوعی شعر است که به‌سبب فرارسیدن فصل بهار، در وصف زیبایی‌ها و شکوه آن و مناظر دلکش طبیعت در این فصل سروده شده باشد. همچنین، شاعر در بهاریه به غنیمت شمردن دَم و بهره  «بهاریه نوعی شعر است که به‌سبب فرارسیدن فصل بهار، در وصف زیبایی‌ها و شکوه آن و مناظر دلکش طبیعت در این فصل سروده شده باشد. همچنین، شاعر در بهاریه به غنیمت شمردن دَم و بهره بردن از روزگار جوانی می‌پردازد.

بهاریه معمولا در قالب قصیده یا غزل و گاه در قالب مثنوی سروده می‌شود؛ اما بیشتر بهاریه‌ها تشبیب قصیده‌اند؛ یعنی بخش آغازین آن که در همین موضوع است. بهاریه را در شعر اغلب شاعران می‌توان یافت؛ اما برخی از آنان به سرودن این نوع شعر نامدارترند. از معروف‌ترین شاعرانی که به سرودن بهاریه شهرت دارند می‌توان به رودکی، فرخی، عنصری، منوچهری و سعدی اشاره کرد. بهاریه‌های منوچهری (درگذشته در ۴۳۲ هجری قمری) بسیار معروف‌اند. واژه «بهاریه» از «بهارِ» فارسی و پسوند «یه» عربی تشکیل شده‌است.»

در ادامه بیت‌هایی از یک مسمط منوچهری را در وصف بهار و مدح محمدبن نصر سپهسالار خراسان می‌خوانیم:
«آمد بهار خرم و آورد خرمی
وز فر نوبهار شد آراسته زمی
خرم بود همیشه بدین فصل آدمی
با بانگ زیر و بم بود و قحف در غمی
زیرا که نیست از گل و از یاسمن کمی
تا کم شده‌ست آفت سرما ز گلستان
از ابر نوبهار چو باران فروچکید
چندین هزار لاله ز خارا برون دمید
آن حله‌ای که ابرمر او را همی‌تنید
باد صبا بیامد و آن حله بردرید
آن حله پاره پاره شد و گشت ناپدید
و آمد پدید باز همه دشت پرنیان»
و در خاتمه با بهاریه‌ای از سعدی ،در پایگاه خبری پهنه‌پرواز،امید و آرزو  داریم سالی که پیش‌‌رو داریم سالی سرشار از سلامتی،عزت و بهترین‌ها برای‌تان باشد!در لحظه‌ی تحویل سال نو ما را از دعا و آرزوهای خوب‌تان بهرمند سازید.
برخیز که می‌رود زمستان
بگشای در سرای بستان
نارنج و بنفشه بر طبق نه
منقل بگذار در شبستان
وین پرده بگوی تا به یک بار
زحمت ببرد ز پیش ایوان
برخیز که باد صبح نوروز
در باغچه می‌کند گل افشان
خاموشی بلبلان مشتاق
در موسم گل ندارد امکان
آواز دهل نهان نماند
در زیر گلیم و عشق پنهان
بوی گل بامداد نوروز
و آواز خوش هزاردستان
بس جامه فروختست و دستار
بس خانه که سوختست و دکان
ما را سر دوست بر کنارست
آنک سر دشمنان و سندان
چشمی که به دوست برکند دوست
بر هم ننهد ز تیرباران
سعدی چو به میوه می‌رسد دست
سهلست جفای بوستانبان

سردبیر بخش ادبی : مریم رحیمی

کد خبر:154

نظرات ارزشمند شما

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *