2 مدل ذهنی برای تصمیم گیری هوشمند

اشتراک‌گذاری در:

نویسنده :مارک تراورز
ترجمه : دکتر فتانه امیری

مدل‌های ذهنی چارچوب‌ها یا بازنمایی‌های شناختی هستند که به افراد کمک می‌کنند دنیای اطراف خود را درک و تفسیر کنند. آنها میانبرهای ذهنی یا نسخه های ساده شده واقعیت هستند که مردم برای پردازش اطلاعات، تصمیم گیری و حل مشکلات استفاده می کنند. مدل‌های ذهنی بر نحوه درک ما از موقعیت‌ها، پیش‌بینی نتایج و تصمیم‌گیری در مورد مسیرهای عمل تأثیر می‌گذارند.

در اینجا دو مدل ذهنی ضروری برای تصمیم گیری هوشمندانه و نحوه استفاده موثر از آنها آورده شده است.

1. تفکر احتمالی

تفکر احتمالی یک مدل ذهنی است که شامل تصمیم گیری بر اساس احتمال نتایج مختلف به جای قطعیت است. تفکر احتمالی به جای اینکه به صورت مطلق فکر کند (مثلاً چیزی اتفاق خواهد افتاد یا نخواهد افتاد)، احتمال یا شانس وقوع سناریوهای مختلف را ارزیابی می کند. شامل:

ارزیابی احتمالات برآورد احتمال نتایج مختلف بر اساس داده های موجود یا تجربیات گذشته.

در نظر گرفتن سناریوهای متعدد ارزیابی چندین آینده احتمالی به جای تمرکز بر یک نتیجه مورد انتظار.

سنجیدن خطرات و منافع تصمیم گیری با مقایسه سود و زیان بالقوه اقدامات مختلف و در نظر گرفتن احتمال آنها.

اجتناب از سوگیری یقین درک اینکه چیزهای کمی تضمین شده است و عدم اطمینان را به عنوان بخشی از تصمیم گیری در نظر می گیرند.

به عنوان مثال، یک مدیر 70 درصد شانس تکمیل یک پروژه چالش برانگیز را به موقع تخمین می زند اما 30 درصد خطر تاخیر را به دلیل مشکلات احتمالی تصدیق می کند. با ارزیابی این احتمالات، مدیر تصمیم می گیرد که پروژه را در حین اجرای طرح های اضطراری، مانند تخصیص مجدد منابع یا تنظیم جدول زمانی، برای کاهش خطرات و افزایش احتمال موفقیت، ادامه دهد.

مطالعه‌ای که در سال 2023 در مجله بین‌المللی مطالعات در آموزش و علم منتشر شد ، نشان می‌دهد که حتی پس از سال‌ها مطالعه احتمال، افراد برای اعمال تفکر احتمالی در موقعیت‌های زندگی واقعی تلاش می‌کنند. این نشان می‌دهد که مردم اغلب با به‌کارگیری صحیح استدلال احتمالی در موقعیت‌های نامشخص مشکل دارند که منجر به خطاهایی مانند:

اعتماد به نفس بیش از حد شرکت کنندگان اغلب بر تجربیات قبلی خود بدون تحلیل انتقادی همه احتمالات تکیه می کردند. آنها فرض کردند که شانس مساوی برای برنده شدن یا انتخاب درست بدون در نظر گرفتن احتمالات واقعی دارند.

تصمیم گیری معمولی بسیاری از تصمیمات بر اساس عادت یا تجربیات گذشته به جای ارزیابی منطقی از گزینه های موجود گرفته شده است. این باعث شد که آنها بدون ارزیابی عواقب هر احتمال، انتخاب کنند.

مغالطه همسان سازی شرکت‌کنندگان یک تصور غلط رایج نشان دادند که احتمال وقوع همه رویدادها یا نتایج تصادفی یکسان است، حتی اگر اینطور نبود.

مشکل در تجزیه و تحلیل احتمالات. 
شرکت‌کنندگان برای شناسایی و ارزیابی تمام نتایج ممکن در موقعیت‌های نامشخص تلاش کردند، که بر توانایی آنها برای تصمیم‌گیری آگاهانه تأثیر گذاشت.

این مطالعه یک رویکرد بررسی متقابل را پیشنهاد می‌کند که شامل استفاده از سؤالات هدفمند و انتقادی برای ارزیابی و به چالش کشیدن فرآیندهای استدلال و تصمیم‌گیری افراد است. این امر مستلزم آن است که شرکت کنندگان انتخاب .

۲ – تفکر مرتبه دوم

تفکر مرتبه دوم یک مدل ذهنی است که شامل نگاهی فراتر از تأثیرات فوری یک تصمیم برای در نظر گرفتن پیامدهای بلندمدت و غیرمستقیم آن است. به جای اینکه فقط بپرسید “اگر این کار را انجام دهم چه اتفاقی می افتد؟” همچنین می پرسد، “و سپس چه؟”

این رویکرد به پیش‌بینی اثرات بالقوه موج، اتخاذ تصمیم‌های هوشمندانه‌تر و استراتژیک‌تر کمک می‌کند که دیگران ممکن است نادیده بگیرند و از عواقب ناخواسته اجتناب کنند. شامل:

ارزیابی اثرات بلند مدت و اجتناب از تله های کوتاه مدت. ارزیابی اینکه چگونه یک تصمیم بر نتایج و سناریوهای آینده در طول زمان تأثیر می گذارد و تمرکز بر انتخاب گزینه هایی که ممکن است پاداش فوری ارائه نکنند، اما ممکن است منجر به نتایج بلندمدت بهتری شوند.

شناخت واکنش های زنجیره ای درک این موضوع که یک عمل می تواند زنجیره ای از رویدادها یا نتایج به هم پیوسته را ایجاد کند.

وقتی نوبت به تصمیم گیری می رسد، گزینه هایی را انتخاب کنید که نه تنها فواید فوری دارند (اثرات مرتبه اول) بلکه با در نظر گرفتن پیامدهای بلندمدت و غیرمستقیم (اثرات مرتبه دوم و سوم) نتایج مثبت را نیز ارائه می دهند.

به عبارت دیگر، یک تصمیم خوب حتی زمانی که به تأثیرات آتی و تأثیرات موج دار آن در طول زمان فکر می کنید، سودمند باقی می ماند. به عنوان مثال، استخدام کارکنان نامناسب ممکن است نیازهای فوری کارکنان را برطرف کند (اثر مرتبه اول)، اما می تواند منجر به مشکلات طولانی مدت شود.

استخدام های ضعیف اغلب منجر به بهره وری پایین تر، کاهش روحیه تیم و افزایش گردش مالی می شود که باعث اختلال در عملیات تجاری می شود (اثر مرتبه دوم). با گذشت زمان، این امر می تواند به اعتبار شرکت آسیب برساند و جذب استعدادهای برتر را دشوارتر کند و هزینه های استخدام و آموزش را افزایش دهد (اثر مرتبه سوم). در نهایت، این مسائل مرکب می تواند مانع رشد و سودآوری شرکت در بلندمدت شود.

با ادغام این مدل‌های ذهنی در تصمیم‌گیری روزانه‌تان، نه تنها انتخاب‌های هوشمندانه‌تری خواهید داشت، بلکه درک عمیق‌تری از پیچیدگی‌های پشت هر تصمیم و آنچه مستلزم آن است، خواهید داشت.
کشف کنید که آیا هنگام تصمیم گیری های بزرگ بیشتر به منطق متکی هستید یا شهود. از مقیاس سبک تصمیم گیری بصری مبتنی بر علم استفاده کنید تا متوجه شوید.

کد خبر:1107

نظرات ارزشمند شما

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *