او خودش را در آینده تصور میکند: پیر، ثروتمند، با زندگیای آرام در عمارت یا ویلایی دلخواه. سپس فکر میکند که این نسخهٔ مسن برای یک روز به بدن جوانش برگشته و فرصت دارد فقط یک روز را از نو زندگی کند.
به گزارش پایگاه خبری پهنه پرواز به نقل از عصرایران، در زندگی روزمره، گاهی چنان درگیر روتینها، استرسها و فرسودگیها میشویم که حس میکنیم نه امیدی هست، نه انرژیای.
صبحها سخت بیدار میشویم، شبها با گوشی در دست خوابمان میبرد، و روزها پشت سر هم مثل کپیهای کمرنگ تکرار میشوند. اما حالا ایدهای نو و متفاوت از دل تیکتاک بیرون آمده که با سادهترین تخیل، میتواند حالِ درونیمان را عوض کند: ایدهای به نام «روز سفر در زمان».
به گزارش یک پزشک، در این مقاله با شما قدمبهقدم وارد دنیای این ایده میشویم، آن را از جنبههای روانشناسی بررسی میکنیم، مثالهای واقعی میزنیم، و در نهایت ابزارهایی برای اجرای آن در زندگی روزانه پیشنهاد میدهیم.
روز سفر در زمان چیست؟
این ایده از سوی سونیا ترَکسل (Sonya Trachsel)، یکی از چهرههای خلاق تیکتاک مطرح شده و بهسرعت وایرال شده است. او میگوید هر وقت در رختخواب افتاده و بیانگیزه است، چشمانش را میبندد و تصور میکند که نسخهٔ ۸۰ سالهاش به عقب برگشته، درست به همین امروز.
او خودش را در آینده تصور میکند: پیر، ثروتمند، با زندگیای آرام در عمارت یا ویلایی دلخواه. سپس فکر میکند که این نسخهٔ مسن برای یک روز به بدن جوانش برگشته و فرصت دارد فقط یک روز را از نو زندگی کند.
و سؤال اصلی اینجاست: اگر این بدن جوان برایت یک فرصت تکرارناشدنی بود، با امروزت چه میکردی؟
چرا این تمرین تأثیرگذار است؟
روانشناسی میگوید بخش زیادی از اضطرابهای ما از نگرانی برای آینده میآید:
اگه موفق نشم چی؟
اگه فلان اتفاق بیفته چی؟
اگه امروز هم مثل دیروز بگذره چی؟
اما این تمرین جهت تفکر را برعکس میکند. به جای «نگاه رو به جلو»، تمرکز میره سمت «بازگشت از آینده». این یعنی:
«من از آینده برگشتم، یعنی همهچیز خوب پیش رفته. حالا فقط میخوام این لحظه رو با دل و جان زندگی کنم.»
این تغییر زاویه دید، باعث میشه ذهن از وضعیت تدافعی خارج بشه و وارد وضعیت «شکرگزاری، کنجکاوی و حضور کامل در لحظه» بشه. دقیقاً همان چیزی که روانشناسی مثبتگرا (Positive Psychology) تأکید دارد.
چه چیزی باعث میشود «سفر در زمان» اینقدر انسانی باشد؟
۱. برپایهٔ تجربهٔ زیستهٔ خودت ساخته میشود. توی تخیلت، عمارت آیندهات همانیست که دوست داری، حال خوش آیندهات هم همان چیزیست که رؤیایش را داری. این تمرین بسیار شخصی است، نه نسخهٔ از پیشنوشتهشدهٔ دیگران.
۲. تخیلی و واقعی بهطور همزمان است. توی ذهن اتفاق میافتد، اما تأثیر واقعی در احساسات و رفتارهایت میگذارد. مثل مدیتیشن، اما با داستانسازی.
۳. رگههایی از فلسفه دارد. شبیه مفاهیم فلسفی مانند کارپه دیم (Carpe Diem) که میگوید «لحظه را دریاب» یا «اینجا و اکنون» در بودیسم.
چطور این ایده را وارد زندگی کنیم؟
. آغاز روز با سفر ذهنی
صبحها، قبل از اینکه گوشی را چک کنی، چشمهایت را ببند. تصور کن ۸۰ سالهای و برای فقط یک روز برگشتی به همین امروز. با بدن سالم، با توانایی حرکت، با دهها گزینه پیش رویت.
حالا از خودت بپرس:
«با این یک روز چه کنم؟»
قدم زدن؟ قهوه نوشیدن؟ تماس با یک دوست قدیمی؟ خرید یک نان تازه از نانوایی محل؟
۲. در لحظه ماندن را تمرین کن
این تمرین به تو کمک میکند حتی وقتی در صف منتظری، یا پشت چراغ قرمز ایستادی، فکر نکنی وقتت تلف شده. بلکه تصور کنی «نسخهٔ پیرت» همین لحظهها را هم با اشتیاق زندگی میکند.
۳. در پایان روز، گزارش بنویس
شب قبل از خواب، چند خط برای خودت بنویس:
نسخهٔ ۸۰ سالهات از امروزت راضی بود؟ کجاها شاد شد؟ کجاها غصه خورد که از فرصت استفاده نکردی؟ این گزارش ساده به مرور کیفیت زندگیات را تغییر میدهد.
مقایسه با دیگر تمرینهای ذهنی تیکتاک
سونیا در توضیحات بعدیاش گفته که این تمرین شبیه ترند دیگریست به نام «قرار قهوه با خودِ قدیمی» (Meet Your Younger Self for Coffee). اما تفاوت این دو در این است که تمرین «روز سفر در زمان» نه نوستالژیک است و نه سرزنشگر. فقط یک فرصت ذهنی برای قدر دانستن لحظهٔ حال است.
ایدههای تکمیلی: چطور این تمرین را شخصیتر و مؤثرتر کنیم؟
یه پلیلیست بساز که فقط مخصوص این لحظهها باشه
از خاطرات مادربزرگها و پدربزرگهات الهام بگیر
به آینه نگاه کن و بگو: «من برگشتم، فقط برای امروز…»
هر هفته یک روز خاص را به این تمرین اختصاص بده: مثلاً پنجشنبهها = روز سفر در زمان
نتیجهگیری: یک آیندهٔ روشن را از دل لحظهٔ حال بساز
ما همیشه دنبال راهی هستیم برای «تغییر آینده»، اما شاید لازم باشد اول «نگاه به امروز» را تغییر بدهیم. تمرین «روز سفر در زمان» فقط یک تخیل زیبا نیست؛ یک بازسازی احساسی و ذهنیست که میتواند به ما کمک کند از رخوت و تکرار بیرون بیاییم و برای زندگیمان داستانهایی بسازیم که ارزش روایت داشته باشند.
نسخهٔ ۸۰ سالهات، همین حالا منتظر است. تو فقط باید بلند شوی و روزت را زندگی کنی