گل های گلیم های گلدوست

اشتراک‌گذاری در:

امینه آزادی

مژگان گلدوست هنرمندی که با مشکلات معلولیت ، نقش و نگار می آفریند بر گلیم ، در مصاحبه با پایگاه خبری پهنه پرواز ، از عشق به هنری می‌گوید که او را از کودکی تا بحال همراهی کرده و زیبایی به سختی های زندگی او بخشیده است. مژگان گلدوست در معرفی خود به خبرنگار پایگاه خبری پهنه پرواز و سهل انگاری پزشکان که باعث معلولیت او شد می گوید:

سلام، من مژگان گلدوست هستم.
متولد روستـــــایی در منطقه نمــــــــــــین، واقـــع در استاــــــن اردبیل. من سالــم به دنیا آمدم؛ ولی هنــــــــــــگامی که در پنــج سالگی، به دلیــــــــل سرماخوردگی و تب و لرز، به پزشک مراجعه کردم، با تجویز اشتباه دکتر جعفری، در یک روز جمعه، سرنوشتم تغیــیر کرد. آن روز، با تزریـــق پنی‌سیلین، دچار معلولیت شدم؛ از پای راست دچار پولیــــو (فلج اطفال) و پس از سی سال کار سخت از ناحیــه پای چپ دچار پس پولیو شدم. آری، زندگی این دخترک روستانشین تغییر کرده بود.

در روســــــــتا همهـــــــمه‌ای شده بود؛ و همه نگـــــران آینده و ازدواج این دختر کوچــک بودند. شاید هم حــــق داشتند؛ ولی آنها خــدا نبودند، که از همه چیز آگاه باشند. پدر و مادرم ده سال پیرتـــر شده بودند. با مراجعه به این پزشک، در پی یافتن پاســـــــــخی مناسب بودند، ولی با در بســـــــته مواجــه می‌شدند؛ چون آقای دکتر، اشتباهـــــــــــش را نمی‌پذیرفت. او نســـــخه تجویــــــــزی‌اش را پاره کرد و گفت: بروید هر کاری از دســـــــتتان برمی‌آید انجام بدهید!

این هنرمند دارای معلولیت از شروع علاقه خود به هنر گلیم بافی می گوید : اوایل پیروزی انقلاب بود؛ هر کسی در حال خودش بود و به شـــــــادی می‌پرداخت. برای کسی مهم نبود که مــــــــــــژگان کوچولو چه بلایی به سرش آمده. آن روزهای سخت را پدر و مادرم به دوش کشیدند و در عین تنگ‌دستی، تلاش می‌کردند شفا پیدا کنم. یا به امامزاده متوسل می‌شدند، یا به دکترهای شهرستان و پایتخت. خلاصه، قبل از وارد شـــدن به مدرسه، عاشق گلیـــــــــــم‌بافی شدم، ولی مادرم مخالفت کرد. او می‌گفت: «دخترم، تو یک معــــــــلول هستی، باید درس بخوانی و پشت میز نشین باشی. این کار برایت سخت است.»
ولی من تصمیم خود را گرفته بودم و با عزمی راسخ، بالاخره گلیم‌بافی را به دور از چشم مادرم یاد گرفتم و ادامه دادم. و همـــین هنر زیبای گلیم‌بافی بود، که ناجی زندگی‌ام شد.

گلدوست در مورد ازدواج زودهنگام خود به خبرنگار پهنه بیان می کند : بچه های هم سن و سالم از حضور یک معلول، با بریس زمــــخت آهنی(نگهدارنده و محافظ آهنی اعضای بدن) وحشـــــت‌زده می‌شدند. ولی آن روزها، با تمام خــــوبی‌ها و بدی‌ها، با همه زشـــــــتی‌ها و زیبایی‌ها، گذشت؛ تا این که به نوجـــــــــــــــوانی رسیدم. کم‌کم دوستان و همسن و سال‌هایم ازدواج کردند و نگرانی خانواده چند برابر شد. آنها در اوج نامهربانی و خشنونت، مرا مجبــــــــور به ازدواج با یک مرد جانباز کردند، که هفده سال از من بزرگتر بود. با وجود اخطارهای خانواده داماد، مـــــــادرم موافــــــــــــق بود و این ازدواج صوــرت گرفت؛ تا خیال خـــــانواده‌ام راحت شود، که دختر فلجشان را از سـر خود باز کرده‌اند. من با  آرزوهای تمام شده خود، راهی زندگی مشترکی شده بودم، که سرانجامش مشــــــــخص نبود.

در ادامه مصاحبه، مژگان گلدوست در مورد اینکه چطور در سن پانزده سالگی و بنا بر مشکلاتی از همسرش جدا می شود اضافه می کند : در سن چهارده سالگی، بارداری را تجربه کردم و خداوند متعال، در پانزده سالگی، به من یک فرزند پسر هدیه داد. در آن سن و سال، در حال تجربه کردن دنیا و زندگی جدیدم بودم، که آهسته آهسته، نگرانی‌ها و اخطارهای پدر و مادر داماد به بار نشست و آقای جانبـــاز(همسرم) بنا به دلایلی، به زندان رفت. من در اوج جــوانی و در سن بیست‌و‌یک سالــــــگی طـــــــــلاق گرفتم و چهــــــــــــــــارده سال، به عشق پسرم، همه ناملایمت روزگار ونامهربانی‌ها را تاب آوردم. در سی‌ویک سالگی و با خواست قلبی، با مردی از جنس خودم، که پنج ســــال کوچــک‌تر از من بود ازدواج کردم. خداوند متعـــــال، به من یک دخــــــتر و یک پــــــــسر دیگــــــــر هم داد. و با کمـــــک همسرم، شروع به تلاش برای زندگی‌مان کردم.

این هنرمند توانا به خبرنگار پایگاه پهنه پرواز از شروع یک کارآفرینی با همسرش و راه اندازی کارگاه می گوید: از بافتن یک گلیم شروع کردیم و به یک کارگاه بزرگ تولیدی کیف‌های سنتی، با ده نفر کارمند رسیدیم. در حال حاضر، در حوزه گلیم‌بافی، با شصت‌وپنج بانوی هنرمند همکاری می‌کنم؛ و در سال ١٣٩٩ از طرف سازمان امور بانــوان ریاست جمهــــوری (و با آرای مردمی) به عنوان بانوی کارآفرین برتر کشوری شناخته شدم. در سال ١۴٠٠ نیز مُهر اصــــــــالت ملی، در حوزه گلیم‌باقی اخذ کردم.

موفق به اخذ چهار دیپلم افتخار در حوزه تئاتر شده‌ام. مقام دوم، در زمینه طراحی صحنه دارم. نقش برگزیده زن، در تئاتر معلـــــولین دارم. به عنوان جهادگر و مربی صنایع دستــــــــی نیز فعالیــــــــــــــــــت دارم؛ و به عنوان فعال محیط زیست، در اکثر نمایشگاه‌های بین‌المللی، ملی و استانی شرکت داشته‌ام.

به عنوان مدیر عامــــــــــل، در جامعه معلولین حضور داشتــــــــــــه‌ام و در حال حاضـــــــــــــــــر، یک شرکــــــــــــــــــــــــــت تعاونی، به نام «قیزیل دویون سولدوز» ثبت کرد‌ام؛ که هم به عنوان موسس و هم به عنوان رئیس هیئت مدیره شرکت، فعالیت دارم.
در اوج همـــــــــــــــه‌گیری کرونا، محصولاتــــــــــــم را با برند «گل‌ دوســــــــــــــت» عرضـه کردم. در سال ١۴٠١ به اولین کنگره بین‌المـــــــــــللی زنان تاثیرگذار دعوت شدم. امســــــــال نیز به عنوان کارآفرین برتر کشــــــوریِ دارای معلولیت، از سوی ســـازمان بهزیستی کل کشور، مورد تجلیل قرار گرفتم. و دو سال متوالی هم اسپانسر جشنواره طنز «قیزیل جام سولدوز» بودم.

مژگان گلدوست زندگی را هنرمندانه با عشق ساخت و افراد زیادی را عاشق کارهای هنرمندانه کرد . او در پایان بسان کرد: در نهایت خدا را شاکرم، که این لطف و محبت را به من داشت و نگذاشت معلولیت، اثری منفی بر روحیه‌ام داشــته باشد؛ که نتوانم خود را به جامعه معرفی کنم. هر چه دارم، از لطف و محبت خداوند متعال دارم.
خدایا، هر چه به من عمر دهی و اندازه تمام لحظات زندگی، از تو سپاسگزاری کنم، باز هم کم است! و در آخر، از همه کسانی که برای من زحمت کشیدند و دستم را گرفتنـــــــد، از من حمایت کردند و خواستار موفقیـــــت من بودند، تقدیر و تشکر می‌کنم. ما انسانــــــــــــها یکبار به دنیا آمـــــــــده ایم و این هدیه الهی به انسانها هست و باید قـــــــــــدردان خدایمـــــــــــان باشیم و نبایــــــــــــد بخاطر نقــــص جسمانی از این موهبت الهی بی بهره بمانیم تا نفــــــــــس داریم باید با تــوکل به خداوند متعال و متکی به خودمان به زندگیمان ادامه بدهیم و انتــــظار را هر چه بیشتر از دیگران کم کنیم به موفقیـــــــت بیشتری دســـــــــت می‌یابیم. و یقین داشته باشیم خودمان مسئول زندگیمان هستیم نه دیگران. با آرزوی بهترینها و زیباترینها برای همنوعان عزیزم

کد خبر:40

نظرات ارزشمند شما

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *