در میان هنرهای متنوع و گستردهی دوزندگی در ایرانزمین، و در دنیای بسیار بزرگ سوزندوزیها و رودوزیهای شگفتانگیز و اصیل ایرانی، به هنری به نام کمنددوزی برمیخوریم؛ که مانند تمامی هنرهای مربوط به پارچه و نخ، از پیشینه و تاریخ بسیار کهنی برخوردار است.
بیشک همگی ما، در شعرها و متون ادبی فارسی، بارها به واژهی «کمند» برخورد کردهایم؛ و با این واژه، بیگانه نیستیم. در زبان فارسی (به ویژه در روزگاران پیشین) به هر نوع ریسمانی، کمند میگفتند. این نام، یک نام کلی بود؛ و فارغ از اندازه، قطر، بلندی و موارد استفادهای که آن ریسمان (یا نخ، یا طناب) داشت، نام کمند بر روی آن میگذاشتند.
همین نام «کمند»، بعدها به آثار شاعران و نویسندگان بزرگی نیز راه یافت؛ که از وجه تشابه آن، با زلف و گیسو، بیشترین بهره را در آثار خود بردهاند.
در هر صورت، دلیل نامگذاری این هنر، به عنوان یک رودوزی، این بوده است که برای اجرای آن، از قیطان ابریشمی یا پشمی استفاده میشد. البته بعدها، ابزارهای دیگری مانند: منجوق، سرمه و یا ملیله نیز به عنوان تزییناتی برای حاشیه کار، وارد این نوع رودوزی شدند؛ که به نوعی، به قاببندی کار، کمک میکردند. ولی در اصل، این هنر، تکنیک استفاده از قیطان، با ریسمانهای ساخته شده از الیاف میباشد.
گرچه کمنددوزی میتواند کاملا به عنوان یک رودوزی مستقل، شناخته و اجرا بشود، ولی میتوان گفت که فقط به عنوان یک تکنیک کار، در کنار دوختهایی همچون: «قلابدوزی، تکه دوزی، پتهدوزی، ملیلهدوزی، زرتشتیدوزی، بلوچدوزی و…» مورد استفاده قرار میگیرد؛ و هنرهای رودوزی دیگر را تکمیل میکند. حتی برخی هنرمندان، این رودوزی را با دوخت دندان موشی یا «شرفهدوزی» زینت میبخشند.
کمنددوزی، با هنر «کمند اندازی» همخانواده است. هنر کمنداندازی، در کتابآرایی و صفحهآرایی مورد استفاده قرار میگرفته است.
از هنگامی که بجای استفاده از کتیبه و سنگنگاره، نگارش بر روی پوست حیوانات و کاغذ، مرسوم شد، هنر کتابآرایی نیز به وجود آمد؛ که در آن، با استفاده از جدولهای پهن یا ساده، پس از همه حاشیههای موجود در صفحه، کمنداندازی انجام میشد؛ که پس از آن نیز، با دوخت دندان موشی، به کار، بافت ویژهای میدادند.
اما در کمنددوزی، معمولا اطراف جدول کمند را با «زرکدوزی» تزیین میکنند (زرکدوزی نیز مانند کمنددوزی، نوعی ایجاد بافت بر روی پارچه است؛ که حتما در قالب مقالهای جداگانه، به آن خواهیم پرداخت).
پیشینه و قدمت این هنر، مانند تمام هنرهای ایرانی، به دوران باستان برمیگردد. این هنر، فقط در رودوزیها مورد استفاده قرار نمیگرفته است؛ سنگنگارهها و نقش برجستههای تخت جمشید و کشفیاتی که در مورد فرش پازیریک انجام شده، گواه این امر است که کمنددوزی، بسیار کهن است.
پس از دوران هخامنشیان نیز، با رواج پارچههای زربفت و توسعهی صادرات آنها در دوران اشکانیان، استفاده از قیطانهای ابریشمی و گلابتونی در حاشیهسازیها، بسیار مورد توجه قرار گرفت؛ و در تزیین لباس، بقچه و حتی حاشیه پردهها نیز مورد استفاده قرار گرفت.
همچنین در دیگر دورههای تاریخی نیز این دوخت، نسبت به سایر دوختها، از رواج بیشتری برخوردار بود. به خصوص پس از وارد شدن کاغذ به ایران (حدود هزار سال پیش)، دگرگونی بسیار زیادی در کتابت و کتابآرایی و رواج طرحهای هندسی، در انواع دوختها ایجاد شد. و کمنددوزی نیز، به عنوان دوختی مکمل، در میان انواع دوختها، از رواج بیشتری برخوردار شد.