چند سخن درخشان از مایستر اکهارت، عارف بزرگِ آلمانی‌

اشتراک‌گذاری در:

ــ خدا در خانۀ ماست و این ماییم که برای قدم زدن از خانه بیرون رفته‌ایم.

ــ خدا با افزودن چیزی به روح یافت نمی‌شود، بلکه با روندِ کاستن است که می‌توان او را یافت.

ــ حقیقت آن‌چنان ارزشمند است که اگر خدا از آن جدا شود، می‌توانم حقیقت را نگاه دارم و بگذارم خدا برود.

ــ اگر می‌خواهی خداوند دلت را آرامش ببخشد، شکمِ گرسنه‌ای را سیر کن

ــ بارها و بارها گفته‌ام این نکته را که اگر کسی در حال وجد و جذبۀ عارفانه باشد و همسایه‌اش گرسنه باشد، نزد خداوند بهتر آن است که او از حال وجد و جذبۀ خویش بیرون آید و کاسه‌ای آش برای همسایۀ گرسنه‌اش ببرد.

ــ باید دوباره به دنیا بیایی؛ در این تولّدِ تازه، تمامی الطاف خداوند را می یابی و اگر تولد دوباره نیابی، از تمامی الطاف خداوند محروم می‌مانی. تمام توجهِ خود را مصروف این تولد تازه کن، آن گاه است که خوبی را می‌یابی، زیبایی را می‌یابی، پاکی را می‌یابی، شادی را می‌یابی، حقیقت را می‌یابی و هستی را می‌یابی.

ــ اگر تنها دعایی که در تمام عمر بر زبان می‌آورید «خدایا شکر» باشد، همین کافی است.

ــ راهی که به سوی خدا می‌رود، زیباست، دلپذیر است، شاد است و آشنا. باشد آن که قدم به این راه می‌گذارد، به راهی دیگر نرود؛ چراکه او در این راه تنها نیست، خدا هم‌سفرِ اوست و خوشا به حال کسی که هم‌سفرش خدا باشد.

(ویکی پدیای فارسی، مدخل «مایستر اکهارت»)

کد خبر:3195

نظرات ارزشمند شما

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *