با بالا رفتن سن، بسیاری از ما احساس میکنیم که زمان زودتر میگذرد؛ اما آیا این فقط یک حس است؟ پژوهشی جدید نشان میدهد گذر سریع زمان بیشتر از آنکه ناشی از روزمرگی یا تکرار باشد، به دلیل تجربه دورههایی پر از رشد شخصی، رضایت و خاطرات نوستال…
به گزارش پایگاه خبری پهنه پرواز به نقل از پایگاه خبری تحلیلی اندیشه قرن، جواد آل حبیب- احساس گذر سریع زمان با افزایش سن، تجربهای رایج برای بسیاری از ماست. اما روانشناسان میگویند این حس لزوماً بهخاطر یکنواختی یا روزمرگی نیست. بر اساس مطالعهای جدید در مجله Personality and Social Psychology Bulletin، این حس میتواند نشانهی یک دورهی پُر از رشد فردی، رضایت و نوستالژی باشد.
پژوهشگران با بررسی خاطرات نزدیک به ۲۵۰۰ نفر در چهار مطالعه دریافتند که افراد زمانی گذر سریع زمان را تجربه میکنند که درگیر فعالیتهای معنادار، چالشبرانگیز و رشدمحور بودهاند. این نوع تجربهها نهتنها ما را غرق خود میکنند (مثل حالت “فلو”)، بلکه بعدها با نگاه نوستالژیک، آن دورهها را خاص و زودگذر حس میکنیم.
این تحقیق همچنین نشان داد که برخلاف نظریههای قدیمی، تکراری بودن روزها یا فقدان رشد، لزوماً باعث نمیشود زمان سریعتر احساس شود. بلکه رضایت و معنا مهمترین عوامل این تجربه هستند.
اگر حس میکنید زندگی زود میگذرد، شاید بهتر است نگران نباشید؛ این میتواند نشانهای باشد که آن دوره از زندگی واقعاً خوب و معنادار بوده است.
چرا بعضی دورههای زندگی خیلی زود میگذرند؟
مطالعهای روانشناختی نشان میدهد چرا برخی لحظات بهسرعت میگذرند. بسیاری از افراد با بالا رفتن سن احساس میکنند که زندگی با سرعت بیشتری میگذرد. اما چه چیزی واقعاً باعث این حس میشود؟ مطالعهای تازه که در مجله Personality and Social Psychology Bulletin منتشر شده، دلایلی را روشن میکند که چرا افراد برخی دورههای گذشته زندگیشان را گذرا و سریعتر از واقعیت درک میکنند. در چهار مطالعه انجامشده، پژوهشگران دریافتند این حس که زمان بهسرعت گذشته، بیشتر با رشد فردی، رضایت و حس نوستالژی مرتبط است تا با تکرار روزمرگی یا فقدان تجربههای معنادار.
در فرهنگها و گروههای سنی مختلف، افراد بهطور ثابت گزارش میدهند که با افزایش سن، زمان برایشان سریعتر میگذرد. این فقط یک پدیده جالب نیست، بلکه میتواند بر رضایت از زندگی، اضطراب وجودی و میزان درگیری افراد با اهداف بلندمدت تأثیر بگذارد. با وجود این تأثیرات، سازوکار روانشناختی پشت این پدیده هنوز بهخوبی درک نشده است.
نظریههای قدیمی و دیدگاههای جدید
یکی از توضیحات رایج برای این پدیده، «نظریه فشردگی ناشی از تکرار» است: وقتی زندگی پر از کارهای تکراری و فاقد رویدادهای تازه باشد، ذهن خاطرات کمتری ثبت میکند. در نگاه به گذشته، چنین دورههایی خالی و کوتاهتر به نظر میرسند. نظریهای دیگر با تکیه بر «نظریه خودتعیینگری» میگوید اگر فرد در یک دوره احساس رشد نکند، آن زمان را بیفایده و زودگذر میپندارد.
اما در این پژوهش جدید، محققان این دو نظریه را ارزیابی و فرضیههای تازهای مطرح کردند. آنها به این اندیشیدند که آیا حس سریع گذشتن زمان ممکن است ناشی از رضایت فرد از آن دوره باشد؟ و آیا نوستالژی هم نقشی در این میان دارد؟
روش پژوهش و نتایج
در این تحقیق، چهار مطالعه با مشارکت نزدیک به ۲۵۰۰ نفر انجام شد. شرکتکنندگان دورههایی مانند یک سال گذشته، یک ترم دانشگاه یا تابستان را به یاد آوردند و از آنها درباره میزان تکراری بودن روزها، رشد فردی، تعداد رویدادهای برجسته، احساس رضایت و میزان نوستالژیشان نسبت به آن زمان پرسیده شد. همچنین آنها ارزیابی کردند که آن دوره چقدر سریع گذشته است.
نتایج نشان داد که نظریه فشردگی ناشی از تکرار تنها در دو مطالعه پشتیبانی شد و آنهم نه بهصورت قوی یا پیوسته. همچنین، تکرار بالا الزاماً به کاهش تعداد رویدادهای بهیادماندنی یا حس گذر سریع زمان منجر نشد.
در مورد نظریه فقدان رشد نیز نتایج خلاف انتظار بود: افراد گزارش کردند زمان بیشتر در دورههایی برایشان سریع گذشته که احساس رشد و پیشرفت فردی داشتهاند، نه در دورههای بدون رشد. این یافته، پژوهشگران را به سوی ارائه دو فرضیه جدید سوق داد:
فرضیه غرقشدن در رشد (Growth-Immersion): افراد زمانی احساس میکنند زمان بهسرعت گذشته که در فعالیتهایی معنادار، چالشبرانگیز و رشدمحور غرق شدهاند—حالتی شبیه به “فلو” (flow) یا همان جذب کامل در کاری که انجام میدهند.
فرضیه اشتیاق به رشد (Growth-Longing): نگاهی نوستالژیک به یک دورهی رشدمحور ممکن است آن را خاص، گذرا و پرارزش جلوه دهد؛ انگار آن دوره، نقطهی اوج رشد شخصی بوده است.
در ادامه، پژوهشگران بررسی کردند که آیا احساس رضایت و نوستالژی میتوانند رابطه بین رشد و درک سریعبودن زمان را توضیح دهند. یافتهها نشان دادند که هر دو عامل، پیشبینیکننده حس سریعگذشتن زمان هستند. وقتی این دو وارد مدل آماری شدند، تأثیر مستقیم «رشد» از بین رفت. بهعبارت دیگر، رشد از طریق افزایش رضایت و نوستالژی، باعث احساس گذر سریع زمان میشود.
بین این دو عامل، رضایت تأثیر قویتری نسبت به نوستالژی داشت، هرچند هر دو نقش مؤثری ایفا میکردند.
محدودیتها و آینده پژوهش
این مطالعات بر پایه خودگزارشی و دادههای مقطعی بودند، پس نمیتوان از آنها نتیجهگیری قطعی درباره علت و معلول کرد. همچنین ممکن است افرادی که ذاتاً نوستالژیکتر یا راضیتر از زندگی هستند، بهطور کلی زمان را سریعتر درک کنند. پژوهشهای آینده میتوانند با روشهای طولی یا تجربی، نقش دقیق رشد، رضایت و نوستالژی را بهتر شناسایی کنند.
همچنین، سبک زندگی و سن افراد ممکن است برداشت آنها از “تکرار” یا “رشد” را تغییر دهد. برای مثال، تأثیر تکرار در نمونههای مسنتر بیشتر از دانشجویان جوان دیده شد. در نهایت، پژوهشگران اشاره کردند که شرکتکنندگان شاید انواع مختلفی از خاطرات را به یاد آوردهاند (رویدادهای عادی روزانه یا نقاط عطف زندگی) که میتواند برداشت آنها از گذر زمان را متفاوت کند.
نتیجه نهایی:
زمان زود میگذرد، چون زندگی معنا داشته است
احساس اینکه زمان بهسرعت میگذرد، برخلاف برخی نظریهها، لزوماً نشانهای از یکنواختی یا اتلاف عمر نیست. بلکه ممکن است نشان دهد آن دوره، پر از رشد، رضایت و معنا بوده است. بهجای نگرانی از سرعت گذر عمر، میتوان این حس را نشانهای مثبت دانست—اینکه آن دوره واقعاً ارزشمند بوده است.
این تغییر در نگاه، میتواند به افراد کمک کند با شتاب زندگی کنار بیایند و حتی انگیزهای شود برای جستجوی تجربههایی معنادارتر. همانطور که نویسندگان مقاله میگویند:
شاید هدف این نباشد که زندگی را کند کنیم، بلکه باید یاد بگیریم زمانی که حس میکنیم زمان بهسرعت گذشته، در واقع بهخاطر پربار بودن آن دوره است.
احساس گذر سریع زمان، برخلاف تصور رایج، نشانهای از زندگی یکنواخت یا بیمعنا نیست؛ بلکه اغلب نشاندهنده دورههایی است که در آنها رشد فردی، رضایت و خاطرات ارزشمند تجربه شدهاند.
وقتی انسان در فعالیتهای معنادار و چالشبرانگیز غرق میشود و پس از آن با نگاه نوستالژیک به گذشته مینگرد، زمان کوتاهتر و زودگذر به نظر میرسد. این دیدگاه نوین میتواند به ما کمک کند تا به جای نگرانی از سرعت زندگی، آن را نشانه ارزشمندی و پربار بودن لحظات بدانیم و انگیزهای برای جستجوی تجربیات عمیقتر و معنادارتر در زندگیمان پیدا کنیم.