قلمزنی هنری باستانی است؛ که به آراستن و حکاکی بر روی ظروف و ابزار فلزی (قیمتی و نیمهقیمتی) گفته میشود. به دلیل قدمت بسیار بالای فلز مس (کشف شده در دوران پیش از تاریخ) و همچنین فراوان بودن و در دسترس بودن آن، نسبت به آلیاژهایی مانند برنج و برنز، که بعدها ساخته شد، و همینطور ارزانتر بودن آن نسبت به طلا و نقره، بیشتر آثار باستانیِ قلمزنی، از جنس مس هستند. اما در میان آثار کشف شده باستانی، آثار قلمزنی، از جنس طلا نیز به چشم میخورد؛ که بیشتر در زمره داراییهای شاهنشاهی بودهاند. مانند: جام طلای حسنلو، که به دورهی پیش از مادها تعلق دارد.
هنر و صنعتِ کار با فلزات و حکاکی و قلمزنی بر روی آنها، به دورههای پیش از تاریخِ مکتوب باز میگردد. فلز مس، در فلات ایران، کاربردی چند هزار ساله داشته است. و هنوز هم عمده آثار هنری در زمینه قلمزنی، بر روی این فلز انجام میگیرد.
به روشنی مشخص نیست که هنر قلمزنی، از چه زمانی آغاز شده است. ولی موضوعی که کاملا روشن است، این است که این هنر، در ایران، دستکم ٣۵٠٠ سال پیشینه دارد؛ که نمونههای به جای مانده از آن دوران را میتوان در میان آثار کشف شده از تپههای مارلیک و سیلک مشاهده کرد. این آثار، بیشتر شامل جامهای موسوم به «پیتون» هستند، که بر روی طلا، هنر قلمزنی به کار رفته است.
بطور کلی، قلمزنی، به حکاکی بر روی فلزات و ایجاد نقشها و نگارههایی، پر از جزییات و پستی و بلندیها گفته میشود؛ که این کار، به وسیله چکش و قلم فلزی انجام میشود. قلمهای مورد استفاده در این هنر، از جنس آهن (یا در مواردی، فولادی) هستند؛ و تنوع و اندازههای بسیار فراوانی دارند. معمولا هنرمندان قلمزن، قلمهای مورد استفاده را، خودشان تراش میدهند؛ تا به دلخواه خود، و به فراخور کاری که میخواهند انجام بدهند، قلم مخصوص همان کار را داشته باشند.
در پروسهی قلمزنی، به منظور این که آسیبی به بدنه کار وارد نشود، و همچنین ضربات چکش و قلم، سر و صدای کمتری ایجاد کنند، زیر ظرف فلزی مورد نظر را با قیر (یا مخلوطی از قیر و گچ) پر میکنند. در مواردی که ضخامت ورق کمتر باشد و کار، از ظرافت بیشتری برخوردار باشد، حتی داخل ظرف فلزی را نیز با قیر پر میکنند؛ تا از رسیدن هرگونه آسیب ناخواسته به قطعه کار، جلوگیری شود.
امروزه، قلمزنی، در سه مکتب، یا سه سبک مجزا انجام میشود:
١-مکتب شیراز
٢-مکتب تبریز
٣-مکتب اصفهان
تفاوت این مکتبها با یکدیگر، به دلیل روش برجستهسازی در فلز است. به عنوان مثال، در مکتب تبریز، با استفاده از فشار مچ دست بر روی قلم، پستیها و بلندیها را ایجاد میکنند، که نقوش ایجاد شده، از عمق کمتری برخوردار است؛ ولی در مکاتب شیراز و اصفهان، از چکش و قلم استفاده میشود؛ که به همین دلیل، کارها عمق بیشتری دارند و نقوش برجستهتر دیده میشوند.
همچنین در مکتب شیراز، از قلمزنی ریز استفاده میشود؛ در حالی که در مکتب اصفهان، از قلمزنی برجسته استفاده میشود. بنابراین آثار هنری مکتب اصفهان، دارای پستیها و بلندیهای عمیقی هستند؛ و حالتی مانند طرحهای سهبعدی را نمایش میدهند.
طرحهای مورد استفاده در هنر قلمزنی، بسیار متنوع و گسترده هستند؛ از نقوش اساطیریِ زمان هخامنشیان و ساسانیان، تا نقش و نگارهای خلاقانه و معاصر؛ و همچنین استفاده از خطاطی و نگارگری…
پس از پایان پروسه قلمزنی، به جهت آن که نقشها و طرحها، خود را بهتر نشان بدهند و عمق و پستی و بلندیهای کار نمایان شود، از روشی به نام «سیاهقلم» استفاده میشود. به این ترتیب که با استفاده از محلولهای شیمیایی خاص، قشر نازکی از اکسید یا سولفید، بر روی فلز ایجاد میکنند؛ تا فرورفتگیهای کار، سیاه شود و نقوش برجستهی کار، بهتر و دقیقتر در معرض نمایش قرار بگیرند.
این هنر، در رویدادها و حوادث مهم تاریخی، دستخوش دگرگونیهای بسیار زیادی شده است؛ که خوشبختانه، تمام این دگرگونیها، مثبت و سازنده بودهاند. حتی جنگها و تغییرات مرزی ایرانزمین، در طول تاریخ، موجب پیشرفت، وسعت و تنوع در این هنر شده است. زیرا این هنر، وارد فرهنگ اقوام مختلفی مانند: ترکان آسیای میانی، اعراب سوریه، اهالی مصر و حتی کشورهای گوناگون اروپایی شده است و دوباره به ایران بازگشته است.
این جنبه از تاریخ هنر قلمزنی، باعث شده است تا هر آنچه ایرانیان باستان، با مهارت و خلاقیت انجام میدادهاند را اقوام مختلف، در دیگر کشورها، بیاموزند و هر کدام، نکتهای جدید بر آن بیفزایند؛ تا تبدیل به این هنر زیبای معاصر شود، که پر از جزییات و طرحهای پیچیده و زیبا است.
با تمام این تفاسیر، موضوعی که جای هیچ شکی بر آن نیست، آن است که هنر قلمزنی، یک هنر کاملا اصیل، فاخر و باستانی ایرانی است. مانند تمام هنرهای دیگر، که از ایران به کشورهای مختلف رفته است؛ که این مصراع شعر را به ذهن متبادر میکند:
«هنر نزد ایرانیان است و بس»