هر انسانی دارای تعدادی ویژگی خوب و تعدادی ویژگی بد است. در وجود هر کسی قابلیتِ خیرخواهی، دادگری، احترامگذاری، خوشخویی، مهرورزی و نظایر آنها هست. از سوی دیگر در وجود هر کس تمایلاتی برای بداندیشی، بدخواهی، بیدادگری، خودکامگی، بیملاحظگی، خشونتورزی، حسادت و نظایر آنها وجود دارد. این ویژگیها در درون ما پنهانند و در موقعیتهای مختلف سر بر میآورند و خود را نشان میدهند.
یکی از مهمترین موقعیتهایی که باعث آشکار شدنِ عمیقترین لایههای وجودی ما میشود، روابط دوستانه و عاشقانه است. روابط عاطفی عمیق معمولاً وجود ما را شخم میزنند و چیزهایی را که هرگز تصوری از آنها نداشتیم، بر ملا میکنند. در برخی از روابط از درون ما فضیلتها و احساسات خوب میجوشد و برخی از روابط هم سویههای تاریک وجود ما را آشکار میکنند:
آن يكى در چشم تو باشد چو مار
هم وى اندر چشم آن ديگر نگار
(مثنوی، د ۲/ ۶۰۲)
یکی از شگفتیهای دنیای انسانی این است که گاه میبینیم کسی در نظر شخصی خاص، چون شیطانی مجسم جلوه میکند و در نگاه کسی دیگر، فرشتهای معصوم به نظر میرسد. واقع قضیه این است که این دو بُعد در همۀ انسانها وجود دارند و در متن روابط انسانی است که یکی از این دو بُعد خود را نشان میدهند. کسی که در متن یک رابطه بسیار مهربان و ازخودگذشته و پاکباز است، در درون یک رابطۀ دیگر ممکن است به شخصی خشن و خشمگین و خسیس تبدیل شود:
زيد اندر حقِّ آن شيطان بُوَد
در حقِ شخصى دگر سلطان بُوَد
آن بگويد: «زيد صِدّيقِ سَنى است»
وين بگويد: «زيد گَبْرِ كُشتنى است».
زيد يك ذات است، بر آن يك جَنان
او بر اين ديگر همه رنج و زيان
(مثنوی، د ۴/ ۷۵ – ۷۲)
یکی از بهترین معیارها برای شناختن هر رابطهای این است که صادقانه وجود خود را بپاییم و ببینیم که براثر این رابطه چه سویههایی از وجود ما آشکار میشود؛ زیراکه دیدار هر کسی بخشی از وجود ما را برمیانگیزد و فعال میکند:
دوست بينى، از تو رحمت مى جهد
خصم بينى، از تو سَطْوَت مى جهد
(مثنوی، د ۵/ ۲۱۳۲)
در یک رابطۀ ناسالم، شخص احساس میکند بخشهای تاریک وجود او آشکار میشوند، مدام افکار منفی به ذهن او هجوم میآورند و میلِ کارهای نیکو در او کم میشود. اینها نشانۀ آن است که این رابطه سالم نیست و باید اصلاح شود، یا زودتر به پایان برسد. در یک رابطۀ ناسالم، هر دو طرف با بدترین بخشهای وجودشان با هم روبهرو میشوند و در یک رابطهی سالم، هر دو طرف با بهترین بخشهای وجود خود مواجه میشوند.