دکتر جفری یانگ بنیانگذار روش طرحواره درمانی، درمانی منسجم با جست و جو در ریشههای مشکلات ذهنی مبتنی بر احساسات و روابط افراد، در روانشناسی است.
به گزارش پایگاه خبری پهنه پرواز او مقالات بسیار زیادی در شاخههای شناخت و طرحواره درمانی دارد. همچنین دو کتاب مطرح «طرحواره درمانی، راهنمای تمرین برای متخصصین سلامت روان» و «زندگی خود را دوباره باز بیافرینید» که کتابی مطرح در زمینه خود شناسی مبتنی بر طرحواره درمانی است، را منتشر کرده است.
علاوه بر این دکتر یانگ به عنوان راهنما و مشاور با بسیاری از موسسات و پژوهشکدههای طرحواره و شناخت درمانی همکاری میکند. همچنین دکتر یانگ در نوشتن کتاب «مقایسه اثر بخشی شناخت درمانی در مقایسه با داروهای ضد افسردگی» نیز همکاری کرده است.
نویسندگان این کتاب که از صاحبنظران حوزه شناختدرمانی هستند، به شناسایی، نشانه شناسی، سبب شناسی و درمان 11 الگوی رفتاری مخرب و تکراری پرداختهاند که به خودانگاره منفی ربط دارند. مؤلفان ضمن شرح حال بیماران واقعی، نشان میدهند که چگونه هر یک از این الگوهای ناکارآمد در دوران کودکی شکلگرفتهاند و مبنایی برای ارزیابی خویشتن در بزرگسالی میشوند. این کتاب ابزار قدرتمندی برای درمان مشکلات مراجعان براساس رویکردهای شناختدرمانی و طرحوارهدرمانی است.
دکتر آرون بک بنیانگذار شناختدرمانی در مقدمه این کتاب مینویسد: «یانگ و کلوسکو بر اساس خلاقیت و تدبیراندیشی توانستهاند ابزارهای اثرگذاری برای تغییر روابط بینفردی و روابط شغلی تدوین کنند. به دنبال تغییر در روابط بینفردی و روابط شغلی، زندگی تغییر شگرفی خواهدکرد. این کتاب نشان میدهد که نویسندگان از بینش بالینی، حساسیت و شفقت خاصّی برای راهحل اندیشی مشکلات بینفردی و مشکلات شغلی برخوردارند.»
در بخشهایی از کتاب زندگی خود را دوباره بیافرینید میخوانیم:
جد، یک دلال سهام سی و نه ساله و بسیار موفق است. او با زنان ارتباط برقرار میکند، اما به نظر میرسد ارتباطش با هیچکدام از آنها جدی و عمیق نمیشود. جد در تله فقدان عاطفه یا کمبود محبت گرفتار شده است.
هنگامی که برای اولین بار رویکرد تلههای زندگی را تنظیم میکردیم، به درمان بیمار قابل توجهی به نام جد پرداختیم. جد نمونه بارزی از تله خود کوبنده است.
جد از ارتباط با یک زن به زن دیگر میرفت و معتقد بود که هیچکدام از زنانی که به مقالات آنها میرود، آن کسی که میخواهد نیست. هرکدام از آنها سرانجام جد را ناامید میکردند. صمیمانهترین نوع رابطهای که جد به آن رسیده بود، شیفتگی با زنانی بود که او را از نظر جنسی تهییج میکردند. مشکل اینجاست که چنین روابطی ماندگار نیستند.
جد با زنان «ارتباط» برقرار نمیکند، او آنها را «فتح» میکند. نقطهای که جد در آنجا علاقهاش را از دست میدهد، دقیقا همان نقطهای است که علاقه را به دست آورده، زن عاشق او شده است.
جد: از اینکه زنی مدام نزدیک من باشد و هرجا میروم کنار من باشد بیزارم. خصوصا زمانیکه در مکانهای عمومی و در جمع هستیم. فقط دلم میخواهد فرار کنم.
جد با تنهایی دست و پنجه نرم میکند. احساس پوچی و خستگی دارد. حفرهای در درون دارد و همچنان دنبال زنی میگردد که این حفره را پر کند. جد معتقد است که چنین زنی را هرگز پیدا نمیکند. باور دارد که همیشه تنها بوده و تا همیشه هم تنها خواهد ماند.
جد در دوران کودکی نیز این تنهاییِ دردناک را حس میکرد. هرگز پدرش را نشناخت و مادرش سرد و بی عاطفه بود. نیازهای «عاطفی» هیچکدام از آنها بر آورده نشده بود. او با کمبود محبت بزرگ شد و اکنون به عنوان یک فرد بزرگسال نیز در حال ساخت همان محیط عاری از احساس و عاطفه است … وقتی جد برای درمان سراغ ما آمد، بارها و بارها او را به چالش کشیدیم. سعی کردیم هر زمان که به دفاع از خودش میپردازد، تلهای که در آن گرفتار شده را کمرنگتر کنیم. بسیار مهم بود که به او نشان دهیم که خالصانه ناراحتی او را در مورد نزدیک شدن به سایر افراد، خصوصا به خاطر پدر و مادر به شدت بی عاطفهاش، درک میکنیم.
این کتاب توسط دکتر مجتبی شکوری راد در برنامه تلویزیونی کتابباز به مخاطبان معرفی شده است. امیدواریم پس از خواندن این کتاب تغییر بزرگی را در خود ایجاد کنید.