کتاب بیداری قهرمان درون درون نوشتهی کارول اس. پیرسون، با بهکارگیری مفهوم کهنالگوها که متأثر از روانشناسی یونگ است، به طرح یک الگوی عمل و مبارزهی درونی برای خودشناسی و تحقق پتانسیلهای شخصی پرداخته است.
به گزارش پایگاه خبری پهنه پرواز، کتاب بیداری قهرمان درون (1991) به تلاش هر انسان بهعنوان قهرمان زندگی خویش در مواجهه با جهان پیرامون خود میپردازد. این مواجههی قهرمانانه با جهان با بهکارگیری کهنالگوهایی که راهنمای درونی انسان در طی کردن سفر درونی هستند، باعث زندهتر، کاملتر و مؤثرتر شدن فرد در دنیا میشود. گرچه این تلاش مملو از خطرات و مشکلات است، اما پاداشهای بزرگی را نصیب انسان میکند. این کتاب به شما میآموزد که با شناخت اسرار روح انسان، تلاش را آغاز کنید و با جهانبینی که در مورد خود و جهان به دست میآورید هم برای زندگی فردی و هم زندگی اجتماعیتان مفید باشید.
نویسنده تحت تأثیر آموزههای یونگ از کهن الگوها برای توضیح مسیر سفر درونی استفاده میکند. کهن الگو یک ایده، نماد، الگو یا نوع شخصیت در داستان است و همواره در داستانهای مختلف در سراسر جهان تکرار میشوند و نماد شیوههای عمل و تفکر نوع بشر هستند. همچنین کهنالگوها عناصر سازندهی ناخودآگاه هستند و گاهی از آنها به عنوان تصویرهای اسطورهای و الگوهای جمعی نیز یاد میشود. یک کهنالگو شیوهی برداشت یا ایدهای جهانشمول است که بخش عمدهای از عواطف و احساسات انسانی را دربردارد. این نگرش، تصاویری را در ذهن پدید میآورد که با برخی از تجارب آگاهانه و روزمرهی زندگی مترادف است.
کارول اس. پیرسون (Carol S. Pearson) در این اثر جسورانه و اصیل، نشان میدهد که تلاش قهرمانانه فقط مختص افراد خاص و در شرایط خاص نیست و همهی انسانها میتوانند قهرمان زندگی خویش باشند. مشروط بر اینکه بتوانند سفر درونی خویش را طی کنند. او با بهکارگیری دوازده کهنالگو به طراحی این سفر درونی میپردازد. سفرها بر اساس سن، جنسیت و پیشینهی فرهنگی سالک متفاوت است و کهنالگوها به بیدار کردن ظرفیتهای روان ما کمک میکنند. نویسنده در جایگاه راهنمای این سفر جانافزا از نقش تأثیرگذار اسطورهها و کهنالگوها کمک میگیرد تا راهها و کژراههها را به ما نشان دهد.
کتاب بیداری قهرمان درون (Awakening the Heroes Within) در ابتدا به شرح خلاصهای از دوازده کهنالگوی راهنمای ما در سفر قهرمانی میپردازد و ارتباط هر کدام از آن کهنالگوها را با مراحل سفرمان روشن میکند. سپس دربارهی هر کهنالگو توضیحی جامع ارائه میدهد و در ضمن، به تأثیر آنها بر یکدیگر اشاره میکند. با خواندن این کتاب میآموزیم که چگونه در آغاز سفر، خود را سالم و قوی بسازیم، سپس با جان خویش روبهرو شویم و سرانجام، یک خویشتن منحصر به فرد به دنیا بیاوریم. سفر به درون به ما یاد میدهد چگونه در جهان ایمن و موفق باشیم، در نتیجهی رویارویی با ژرفترین اسرار زندگی، واقعی و اصیل شویم و در عین حال، قدرت و آزادیمان را بیابیم و ابراز کنیم.
در این کتاب به منظور استفادهی کاربردیتر از آموزهها، یک تست تشخیصی منحصربهفرد، یک شاخص اسطورهای قهرمانانه، و تمرینهایی برای کمک به درک و بیدار کردن راهنمایان درونی گنجانده شده است.
در بخشی از کتاب بیداری قهرمان درون میخوانیم
اگر احساس بزرگی و بهتر از دیگران بودن یا بیارزش یا بد بودن میکنید، شاید تسلیم نوعی «باد کردن» و تسخیر شدن توسط شکلهای مثبت یا منفی کهنالگو شده باشید. وقتی داستان عالی خود را زندگی میکنیم، شاید از جنبههایی وجدآور و هیجانانگیز باشد، اما در ضمن همیشه نوعی ویژگی «بدیهی» با آن همراه است. در این وضعیت، فقط همان که خودمان هستیم، هستیم و در نتیجه حس میکنیم که درست است.
اغلب بزرگترین مانع برای یافتن داستان حقیقی و کار حقیقی خودمان ترس از این مسأله است که آن کار، بیش از اندازه بزرگ یا بیش از اندازه کماهمیت باشد. به این معنا که اگر کار من کار بزرگی باشد، چه؟ شاید شایستۀ آن نباشم. یا اگر کار من جاروکشی باشد، چه؟ من موفقیت بیشتری را در جهان میخواهم. بسیاری از اوقات به علت همین ترس از «بسیار زیاد یا بسیار کم» در یافتن داستان حقیقیمان با مانع رو به رو میشویم. اما هیچ راهی برای خوشحال بودن وجود ندارد؛ مگر این که داستان عالی و عمیق خودمان را زندگی کنیم.
هیچ زندگیای، هر قدر موفقیتآمیز و هیجانانگیز، اگر واقعاً زندگی شما نباشد، خوشبختتان نخواهد کرد. از سوی دیگر، زندگیای که واقعاً مال خود شما باشد، به هیچ شکلی شما را بدبخت نخواهد کرد. اگر به شیوۀ روز به روز «حال خوشمان را دنبال کنیم» و صرفاً کارهایی را انجام ندهیم که از ما انتظار میرود یا در ظاهر به نظر میرسد که ضامن موفقیتمان باشد، داستانمان را زندگی میکنیم؛ چه آن را بنویسیم، چه ننویسیم.
کشش به سوی تشخیص تکالیف منحصر به فردمان در زندگی، در اصل از خواستهی مطالبهی زندگی منحصر به فردمان حاصل میگردد. اما در حالی که راهی سفر مکاشفه میشویم، میآموزیم که انسانها واقعاً تنها سفر نمیکنند. یکایک سفرهای فردی ما با سفرهای دوستان، خویشاوندان، همکاران، معاصران و جنسیت و فرهنگمان به گونهای تنگاتنگ در هم تنیده شده است. هر گامی که در راه هر چه بیشتر خودمان شدن برداریم، آثاری موجگونه دارد که بر دیگران اثر میگذارد؛ همان گونه که گامهایی که آنها برمیدارند، بر ما تأثیر میگذارد. پس یافتن معنای حقیقی زندگی ما برای تازه کردن قلمرو مفید است.