ما غالباً نمیتوانیم زمان و شیوۀ عاشق شدن خود را تعیین کنیم. عشق معمولاً ناگهانی و بیخبر از راه میرسد، اما برای این که بتوانیم در عالم عشق به خوبی رفتار کنیم، باید از سالها قبل خود را آماده کرده باشیم. کم نیستند کسانی که سعادت پیدا میکنند و در متن یک رابطۀ عاشقانۀ عالی قرار میگیرند، اما به سبب این که آمادگی لازم را ندارند، به مرور زمان، با تنبلیها، توقعهای بیجا، خشمها، کنترلگریها، زودرنجیها و ترسهای خود، رابطه را ویران میکنند.
شخص باید برخی از فضیلتها مانند بخشندگی، وفاداری، نیکوکاری، بزرگمنشی، خوشخویی و نظایر آنها را در خود بپرورد تا بتواند عاشق خوبی باشد. این فضیلتها ظرفیت مهرورزی را در شخص پرورش میدهند و او را برای ورود در یک رابطۀ نیکو آماده میکنند. به همین سبب است که علیرغم این که عموم افراد برآنند که عشق آمدنی است و نه آموختنی، مولوی به صراحت از تعلیم عشق سخن میگوید:
خويش را تعليم كن عشق و نظر!
كآن بُوَد چون نقش فى جِرْمِ الْحَجَر
(مثنوی، د ۵/ ۳۱۹۴)
اگر ما بتوانیم با یار بسازیم، بی یار نمیمانیم. کسانی که نمیتوانند روابط طولانیمدت با دیگری داشته باشند، باید به شدت در خود تجدید نظر کنند. خودخواهی و منفعتطلبی و سلطهگری و انفعال به سرعت به هر رابطهای پایان میدهند:
بی یار نماند آن که با یار بساخت
مفلس نشد آن که با خریدار بساخت
مه نور از آن گرفت کز شب نرمید
گل بوی از آن یافت که با خار بساخت
(کلیات شمس، چاپ استاد فروزانفر، رباعی ۲۵۷)