نگاهی متفاوت به مناسبت نامگذاری روز جهانی زبان مادری
منشاء اصطلاح زبان مادری به این مفهوم برمی گردد که مهارت های زبانی کودک توسط مادر تقویت می شود و بنابراین زبانی که مادر صحبت می کند زبان اولیه ای است که کودک یاد می گیرد. با این حال، این نوع مفهوم خاص، اصطلاح نادرستی است. همه ما یک زبان مادری داریم، زیرا همه ما فقط یک مادر (بیولوژیکی) داریم- اما آیا این بدان معناست که زبانی که مادرمان با ما صحبت کرده است، به طور خودکار زبان مادری ما است؟ و در مورد زبان پدری چطور؟ در دنیای امروزی که پدران و سایر مراقبان در ارائه اطلاعات مشارکت دارند به کارگیری اصطلاح زبان مادری، نقش پدران را کاملا نادیده می گیرد. در جهان چند فرهنگی کنونی، کودکانی که محصول پدران و مادران از دو فرهنگ و زبان مجزا هستند همزمان هم زبان پدر و هم زبان مادرشان را می آموزند.
از طرفی دیگر، برخی از افراد معتقدند که در والدگری بسیاری از حقوق فرزند از مادر صلب شده است. اما گرفتن حقی به معنای نفی حقوق دیگری نیست. اینکه در قوانین ایراداتی وجود دارد و مادران در برخی کشورها از جمله ایران از بسیاری از حقوق نسبت به فرزندان خود منع می شوند نباید نقش پدران را کمرنگ کند. به همان اندازه که مادران در تربیت و هویت فرزندان نقش دارند این نقش برعهده پدران هم هست. اگر هویت و زبان فقط به مادران نسبت داده شود به مرور پدران را از مسئولیت هایشان نسبت به فرزندان صلب می کند و فقط به حقوق قانونی شده معطوف می کند.
در همین خصوص فرضیات بسیاری مطرح می شود مثلا اینکه برای فرزندانی که به سرپرستی گرفته می شوند این اصطلاح ایراداتی ایجاد می کند چرا که ممکن است بدون مادر به سرپرستی گرفته شده باشند و یا سرپرست آنها نقش پدری در زندگیشان داشته باشد و هرگز به زبان مادر بیولوژیکی خود صحبت نکنند. همچنین در عرصه بین المللی در جوامعی که والدهای همجنس وجود دارد نقش پدری و مادری شکلی متفاوت دارد و این اصطلاح معنای دیگری پیدا می کند.
پیشنهادات موجود
اولین زبانی را که از نظر زمانی در معرض آن قرار گرفتیم، L1 (First Language) زبان نخست می نامند. در واقع اولین زبان، زبانیست که می فهمیم و به آن صحبت می کنیم و با آن بزرگ می شویم که یا والدین یا مراقبان با آن با فرزندانشان در ارتباط قرار می گیرند. می توان به جای اصطلاح زبان مادری از اصطلاح زبان اول استفاده کرد اما از آن هم کاملتر اصطلاح زبانهای خانوادگی یا زبانهای خانگی است. با توجه به بافت اجتماعی، خانواده می تواند همزمان چندین زبان اول را در برگیرد مثلا یک زبان با یکی از والدین، زبان دیگری با والد دیگر و یک زبان اضافی با مراقب و غیره. این اصطلاح نه تنها به ما امکان میدهد از هر نوع جنگ قدرت یا سلسله مراتب بین زبانها و نقش های اساسی و مسئولیت های خانوادگی اجتناب شود، بلکه تشخیص زبانهای موجود در خانه از زبانهای موجود در جامعه را آسانتر میکند به عنوان مثال زبانهای خانگی یا خانوادگی به عنوان زبان های اول در مقابل زبانهای جامعه (زبانهای مهدکودک / مدرسه و غیره) به عنوان زبان های دوم.
خانم دکتر رایحه مظفریان