میخواهم در مورد مردی بنویسم که برای من در سینمای ایران همتا ندارد. آقای علی قائممقامی تهیهکننده دوست داشتنی و درجه یک سینما که با عشق و معرفت من را به بهترین شکل ممکن حمایت کرد تا بتوانم در سایهاش بهترین فیلم خود را بسازم. کاری که هیچکس وجود و جرات آنرا نداشت، ندارد و نخواهد داشت. او هم پدر بود، هم برادر و هم رفیق. از خداوند سپاسگزارم که او را در مسیر حرفهای من قرار داد تا بتوانم یک رویای دست نیافتنی ده ساله را به حقیقت پیوند زنم و فیلمی را بسازم که عاشقانه دوستش دارم. خدا را شکر میکنم از اینکه او آمد و پای من ایستاد تا فیلمی ساخته شود که در آن به شدت خودم هستم. اثری که شاهنقش یک عمر فعالیت هنری من است. آقای علی قائممقامی عزیز، من میدانم که در این روزگار برای من چه کردی و میفهمم چه ارزشی دارد که نام من کنار نام شما بیاید. من این را بلدم که دست در دست تو داشتن چه جهان زیبایی را برایمان رقم زد یعنی چه. برای یک عمر مرهون حرکت زیبای تو هستم که هیچوقت فراموشش نخواهم کرد.
تو به من افتخار دادی.
تو به من درس و تجربه آموختی.
