بهزاد اشتیاقی هنرپیشه، نویسنده، تهیه کننده و بازیگر سینما و تلویزیون و طنزپرداز قدیمی که مجموعه «آقای مربوطه را تولید کرده بود درگذشت.
به گزارش پایگاه خبری پهنه پرواز به نقل از سیر رضا اورنگ، مجموعه طنز موفق و بی نظیر «آقای مربوطه» را کسانی که بخشی از زندگی شان را در رژیم سابق گذرانده اند به خوبی به یاد می آورند،زیرا محال است چنین کار ارزشمندی از ذهن علاقه مندان بیرون رود.
بهزاد اشتیاقی،هنرمند خلاق و زحمتکش با بودجه ای پایین،برنامه ای ساخت رنگین و تاثیر گذار که مردم با آن همراه بودند. مسوولان نیز رصدش می کردند تا مبادا آقای مربوطه سراغ آنان رفته باشد!
تایم این برنامه که هر شب از تلویزیون پخش می شد،کوتاه بود،اما به اندازه یک سریال حرف برای گفتن داشت.تاریخ تلویزیون،پیش از انقلاب و بعد از آن چنین مجموعه طنزی را سراغ ندارد و نخواهد داشت.
اشتیاقی مردی هنرمند،مبتکر،زحمتکش و از همه مهم تر عاشق بود، عاشق مردم و تلویزیون.برای همین هرچه در چنته داشت برای مردم رو می کرد.هرگز به برنامه خود آب نبست و کم فروشی نکرد.
وی علاوه بر نویسندگی،کارگردانی،تهیه کنندگی و بازی،گاهی نیز در برپایی دکور و حتی گریم کمک می کرد تا برنامه به موقع به پخش برسد،چون میلیون ها تماشاچی انتظار آقای مربوطه را می کشیدند که حرف دل شان را زده و از گرفتاری های آنان بگوید تا مسوولان رفع گرفتاری کنند.تاثیر «آقای مربوطه» به حدی بود که مسوولان مرتبط فردای همان روز به تکاپو می افتادند مشکل را رفع کنند.
پیش از انقلاب پیاز کمیاب و گران شد،آقای مربوطه آیتم طنزی درباره آن ساخت. روز بعد مشکل پیاز در بازار حل شد!بسیاری از آیتم های آن، چنین تاثیری داشتند.
به یاد دارم پروژه پل سیدخندان مدت ها مسکوت مانده بود،بهزاد اشتیاقی آیتمی درباره آن ساخت که کارساز شد و مسوولان ذی ربط سریع پایه های پل را بالا بردند!
این مجموعه پرطرفدار تا آنجا که به یاد دارم حدود چهار سال و تا اواسط سال 1357 روی آنتن می رفت،اما به دلیل وضعیت کشور تولید و پخش آن متوقف ماند.پس از انقلاب مدیران تلویزیون به جای اینکه سراغ چنین فرد هنرمندی بروند،او را ناجوانمردانه طرد کردند!
بهزاد اشتیاقی فردی وطن پرست و مردم دوست بود،با هیچ سازمان و اهل سیاستی هم در پیش از انقلاب زد و بند نداشت،کلا هنرمند سالم و بی حاشیه ای بود.واقعا چرا بعد از انقلاب به جای اینکه او را روی سر گذاشته و حلوا حلوا کنند،از سازمان طردش کرده و حقوقی نیز برای وی تعیین نکردند تا روزگار بگذراند؟!
هرکس به جای اشتیاقی بود سریع کشور را ترک و مانند برخی که نماندند،خارج از ایران فعالیت می کرد،اما او نرفت و با وجود ناملایمت و بی معرفتی هایی که از مدیران وقت تلویزیون دید در ایران ماند و خون دل خورد.
بهزاد اشتیاقی،مدت ها پیش در گفت و گویی با سایت قدیمی ها گفته بود:
بعضی از اين شبكه‌ها كه مثلاً اپوزيسيون هم هستند، به من پيشنهاد كار دادند، اما ترجيح دادم قبول نكنم. معتقدم هيچ جا مثل كشور و خانه خود آدم نمی‌شود.
مطمئنم خيلی از كسانی كه به هر دليلی در ايران نيستند، حاضرند با هر وضعی برای ادامه زندگی به ايران برگردند. هيچ كشوری، وطن نمی شو
.طی اين سال‌ها كه من كار تصويری نداشتم كشور با حوادث مختلفی دست و پنجه نرم كرد. ما جنگ تحميلی را داشتيم كه رزمنده‌ها و پاسداران با غيرت و شجاعت مقابل دشمن ايستادند تا ذره‌ای از خاک كشورمان خدای نكرده دست دشمن نيفتد.
ما برای امنيت امروز، مديون شهيدان هستيم. خيلی دوست دارم به نوعی به اين عزيزان ادای دين كنم. شايد با ساخت يک كار تازه كمی به اين خواسته‌ام برسم. اگرفرصتی براي فعاليت دوباره در تلويزيون پيدا كنم، اميدوارم من هم بتوانم حرف تازه‌ای بزنم.
چنین هنرمند شریفی که صادقانه آنچه در دل دارد می گوید و به آن باور دارد،چگونه مورد غضب مدیران صداوسیما قرار گرفته است؟!
بیش از 40 سال است که این عاشق در هجران معشوقش که همان تلویزیون و ساخت برنامه است می سوزد،اما با کج سلیقگی و ندانم کاری او را به وصال محبوبش نرسانده و نخواهند رساند.
بهزاد اشتیاقی متعلق به مردم ایران است و آنان حق دارند هنرنمایی های این هنرمند را در رسانه ملی که به همه تعلق دارد ببینند،اما چرا به وی اجازه نداده و نمی دهند با ساخت برنامه مخاطبان را به وجد آورده و از گرفتاری های شان بگوید؟
اگر مجموعه «آقای مربوطه» با همان کیفیت پیش از انقلاب پخش می شد،شک نکنید که مشکلات کشور کمتر بود.از اختلاسگری و خیانت در امانت هم خبری نبود.بسازبفروشان،محتکران و گران فروشان نیز دست و پای خود را جمع می کردند.
رییس محترم صداوسیما و مدیران ریز و درشت این سازمان،با خواهش وتمنا سراغ بهزاد اشتیاقی و امثال او،مانند اسماعیل میرفخرایی بروید و با هر زبان نرمی که بلدید حرف بزنید تا آنان دوباره به تلویزیون برگردند.
