جهان معاصر با بحران عمیق درک و فهم مواجه است. بهنظر میرسد انسان امروز، هرچند به انواع اطلاعات دسترسی دارد، اما از توانایی درک متون عمیق، اندیشههای پیچیده و مفاهیم معنوی بیبهره مانده است. بحران، نه صرفاً در نخواندن، بلکه در ناتوانی در خواندنِ معنادار است.
وقتی خواندن، بیمعنا میشود
مطالعهای بر روی ۸۵ دانشجوی ادبیات انگلیسی در دو دانشگاه آمریکایی نشان داد که دانشجویان هنگام مواجهه با متن نخست رمان خانه غمزده نوشتهی چارلز دیکنز، بهجای تحلیل زبانی، دست به حدس، سادهسازی و برداشتهای سطحی زدند.
این اتفاق نشان میدهد که انسان امروز با متن ادبی یا اندیشهای جدی، مانند مواجهه با یک زبان بیگانه رفتار میکند؛ گویی ادبیات، شعر و حکمت، دیگر جزئی از زیست روزمره نیستند.
افول شخصیتهای ادبی و معنوی
مقالهای که مبنای این تحلیل قرار گرفته، بهدرستی تأکید میکند که:
جهان امروز دیگر از شخصیتهای ادبی، معنوی و حکیمانه تغذیه نمیکند.
ادبیات و عرفان، جای خود را به اطلاعات سریع، پیامهای سطحی و تولیدات دیجیتال دادهاند.
در گذشته، زندگی انسانها از طریق قصهها، اسطورهها، شعرها و متون مقدس معنا میگرفت. اما امروزه، انسانها با وجود گسترش فناوری، از درک همین متون سادهی کلاسیک نیز ناتواناند.
تربیت، مسئولیت فراموششده
یکی از بحرانهای فرهنگی امروز، واگذاری کامل تربیت فرزندان به سیستم آموزشی است؛ در حالی که کودکان برای رشد معنوی و فکری، نیازمند تماس مستقیم با والدینی هستند که برایشان کتاب بخوانند، شعر حفظ کنند، و با آنان گفتوگوی عمیق داشته باشند.
نویسنده مقاله هشدار میدهد که اگر کودک خواندن را بهدرستی بیاموزد، والدین دیگر نمیتوانند تنها از طریق نمایشهای ظاهری و “آرزوهای فرهنگی” تأثیرگذار باشند؛ بلکه باید خود، اهل معنا و مطالعه باشند.
جمعبندی
ما در جهانی زندگی میکنیم که حکمت، شعر و معنا در آن به حاشیه رانده شدهاند. این جهان، با وجود تواناییهای تکنولوژیک، از تربیت نسلی اهل فهم، اهل تأمل و اهل معنا بازمانده است.
چالشپیامدناتوانی درک عمیقفروکاست ادبیات به سرگرمی سادهغیبت شخصیتهای فرهنگیبیریشه شدن فرهنگ عمومیواگذاری تربیتفقدان پیوند عاطفی با کتاب و اندیشه
برچسبها
ادبیات، درک مطلب، بحران معنا، شخصیتهای فرهنگی، خواندن عمیق، فرهنگ عمومی، تربیت ادبی
منبع
خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)