بسیاری از تصمیمات پرهزینه و مخرب در ایران، از تخصیص نادرست منابع تا سیاستهای ارزی اشتباه، ریشه در دادههای غلط و مشاورههای غیرعلمی دارد. اینجا سخن پیتر دراکر بهخوبی معنا پیدا میکند: «هیچکس نمیتواند در همه چیز متخصص باشد، اما بسیاری از مدیران چنین وانمود میکنند؛ و این خطر بزرگی برای هر سازمان است.»
تصمیمگیری درست در مدیریت بر پایه دادهها و اطلاعات دقیق استوار است، اما وقتی اطلاعات ناقص، تحریفشده یا اشتباه باشند، نتایج میتواند فاجعهبار باشد. نمونهای ساده از این موضوع، ماجرای آهن اسفناج است که بر اثر خطای یک مقاله علمی در قرن نوزدهم، مقدار آهن این گیاه ۱۰ برابر بیشتر گزارش شد و این باور غلط تا دهه ۱۹۳۰ باقی ماند. در مدیریت اما پیامد چنین خطاهایی میتواند بهمراتب سنگینتر باشد؛ از جمله هدررفت منابع ملی و اتخاذ سیاستهای اقتصادی و ارزی مضر.
یکی از معضلات ساختاری مدیریت در ایران، نبود تمایز روشن میان نقشها و حوزهها است. مدیران در کشور ما غالباً «همهچیزدان» عمل میکنند؛ مدیر شهرداری درباره بانک مرکزی اظهارنظر میکند، مسئول اقتصادی وارد نظام آموزشی میشود، مدیر پتروشیمی مسئولیت فرهنگی برعهده میگیرد و حتی انتصاب مدیرانی با پیشینه رسانهای در صنعت نفت یا حضور مدیران بانکی در مقام استاندار و سفیر بهوفور دیده میشود. در حالی که در کشورهای توسعهیافته حتی جابهجایی میان دو حوزه نزدیک، مانند وزارت اقتصاد و بانک مرکزی، نیازمند ارزیابیهای تخصصی است.
ویژگی «مدیر همهچیزدان» در ایران بهوضوح دیده میشود؛ کسی که بدون شناخت عمیق از موضوع، راهحل فوری ارائه میدهد؛ نقد را بهعنوان حمله شخصی تلقی میکند؛ بدون تجربه مرتبط وارد حوزهای تازه میشود؛ و تجربه شخصی خود را جایگزین تحلیل علمی و سیستماتیک مینماید. این رفتار در مدیریت مدرن، مصداق «بیکفایتی ماهرانه» (Skilled Incompetence) است؛ اصطلاحی که کریس آرگیریس برای توصیف مدیرانی بهکار برد که با مهارت تمام وضع موجود نادرست را حفظ میکنند و به جای اصلاح، باعث رکود و فلج مزمن سیستم میشوند.
در مقابل، در کشورهای پیشرفته انتخاب مدیران ارشد بدون ارزیابی علمی ممکن نیست. آنها از سازوکارهایی مانند «مرکز ارزیابی» (Assessment Center) استفاده میکنند؛ روشی چندمرحلهای که تواناییهای شناختی، عاطفی، تحلیلی و رهبری افراد را میسنجد. این فرایند شامل شبیهسازی موقعیتهای بحرانی، بازیهای مدیریتی، مصاحبههای چندلایه، ارزیابی گروهی و آزمونهای هوش مدیریتی است. چنین ساختاری تضمین میکند که مدیران نه بر اساس ادعا یا رزومه ظاهری، بلکه با تکیه بر شایستگی واقعی انتخاب شوند.
منبع: روزنامه دنیای اقتصاد – ۱۷ شهریور ۱۴۰۴
برچسبها: #تخصصگریزی #مدیریت #مدیرهمهچیزدان #بیکفایتی ماهرانه #ارزیابی مدیران #AssessmentCenter #تصمیمگیری #سازمان #دنیای اقتصاد