اهدا جوایز به کشورهایی که در حذف چربی های ترانس تولید شده در صنعت پیشرفت داشته اند
سازمان جهانی بهداشت برای اولین بار به کشورها برای پیشرفت در حذف چربی های ترانس تولید شده در صنعت جوایزی اهدا می کند
ژنو، 29 ژانویه 2024 – سازمان جهانی بهداشت برای اولین بار گواهینامه های تایید پیشرفت در حذف اسیدهای چرب ترانس تولید صنعتی را به پنج کشور اعطا کرد. دانمارک، لیتوانی، لهستان، عربستان سعودی و تایلند هر کدام نشان دادهاند که بهترین سیاست را برای حذف اسیدهای چرب ترانس (iTFA) تولید شده صنعتی دارند که توسط سیستمهای نظارت و اجرای کافی پشتیبانی میشود. WHO همچنین نتایج پنج سال اول ابتکار REPLACE خود را برای حذف iTFA منتشر کرد.
در حالی که هدف بلندپروازانه تعیین شده توسط WHO در سال 2018 – حذف کامل iTFA از عرضه جهانی غذا تا پایان سال 2023 – محقق نشد، پیشرفت قابل توجهی در راستای این هدف در هر منطقه از جهان حاصل شده است. تنها در سال 2023، سیاست های جدید بهترین عملکرد در 7 کشور (مصر، مکزیک، مولداوی، نیجریه، مقدونیه شمالی، فیلیپین و اوکراین) موثر واقع شدند.
اسیدهای چرب ترانس (TFA) چربی های نیمه جامد تا جامد هستند که به دو شکل تولید می شوند و به صورت طبیعی تولید می شوند. مصرف TFA با افزایش خطر حملات قلبی و مرگ ناشی از بیماری قلبی مرتبط است. TFA هیچ فواید شناخته شده ای برای سلامتی ندارد و غذاهای سرشار از iTFA (مثلا غذاهای سرخ شده، کیک ها و غذاهای آماده) اغلب دارای قند، چربی و نمک بالایی هستند.
در مجموع 53 کشور در حال حاضر بهترین سیاستهای عملی را برای مقابله با iTFA در مواد غذایی دارند که باعث بهبود چشمگیر محیط غذایی برای 3.7 میلیارد نفر یا 46 درصد از جمعیت جهان شده است، در مقایسه با 6 درصد فقط 5 سال پیش. انتظار می رود این سیاست ها سالانه جان 183000 نفر را نجات دهد.
دکتر تدروس آدهانوم گبریسوس، مدیر کل WHO گفت: «چربیهای ترانس هیچ مزیت شناختهشدهای برای سلامتی ندارند، اما خطرات زیادی برای سلامتی دارند.» ما بسیار خوشحالیم که بسیاری از کشورها سیاست هایی را برای ممنوعیت یا محدود کردن چربی ترانس در مواد غذایی ارائه کرده اند. اما ارائه یک سیاست یک چیز است. اجرای آن چیز دیگری است. من به دانمارک، لیتوانی، لهستان، عربستان سعودی و تایلند تبریک می گویم که در نظارت و اجرای سیاست های چربی ترانس خود در جهان پیشرو هستند. ما از سایر کشورها می خواهیم که از راه خود پیروی کنند.»
تسریع تلاشها برای دستیابی به بهترین سیاستها فقط در 8 کشور با بالاترین نیازها، 90 درصد از بار جهانی iTFA را حذف میکند، که نشاندهنده فرصتی منحصربهفرد برای دیدن جهانی عاری از مرگ و میر ناشی از iTFA است.
برنامه اعتبارسنجی سازمان جهانی بهداشت برای حذف iTFA، کشورهایی را که با اطمینان از وجود سیستمهای نظارت و اجرای دقیق، فراتر از معرفی سیاستهای بهترین عملکرد بودهاند، شناسایی میکند. نظارت و اجرای انطباق با سیاستها برای به حداکثر رساندن و حفظ مزایای سلامتی حذف iTFA حیاتی است.
بهترین شیوه ها در سیاست های حذف iTFA از معیارهای WHO پیروی می کند و استفاده از iTFA را در همه تنظیمات محدود می کند. دو گزینه سیاستی بهترین عمل وجود دارد: 1) محدودیت ملی اجباری 2 گرم iTFA به ازای هر 100 گرم چربی کل در همه غذاها. و 2) ممنوعیت ملی اجباری تولید یا استفاده از روغن های نیمه هیدروژنه (منبع اصلی چربی ترانس) به عنوان یک عنصر در همه غذاها. برای برخی کشورها، یک برنامه بهینه هر دو سیاست را به دلیل منابع چربی ترانس اجرا می کند.
حذف چربی های ترانس از نظر اقتصادی، سیاسی و فنی امکان پذیر است و عملاً بدون هیچ هزینه ای برای دولت ها یا مصرف کنندگان جان انسان ها را نجات می دهد. دکتر تام فریدن، رئیس و مدیر عامل Resolve to Save Lives، گفت: این ترکیب مضر غیر ضروری است و هیچ کس وقتی از بین می رود آن را از دست نمی دهد. ما در نبرد با چربی ترانس پیروز هستیم، اما کشورهای بدون مقررات در خطر تبدیل شدن به محل تخلیه محصولات TFA هستند.
WHO همچنین تولیدکنندگان مواد غذایی – تولیدکنندگان مواد خام و محصولات غذایی نهایی – را تشویق می کند تا iTFA را از محصولات خود حذف کنند. همانطور که در گزارش نوامبر 2023 WHO ارائه شده است، صنعت غذا تاکنون پیشرفت خوبی داشته است.
علیرغم موفقیتهای اخیر در حذف iTFA از مواد غذایی در سطح جهان، بیش از نیمی از جمعیت جهان از اثرات مضر آن محافظت نمیشوند، بنابراین آنها را در معرض خطر بالقوه افزایش بیماریهای قلبی قرار میدهد.
در حالی که کشورها باید به تلاش خود برای حذف کامل iTFA ادامه دهند، بر اساس آنچه در 5 سال پس از فراخوان جهانی حذف به دست آمده است، WHO یک هدف تجدید نظر شده جدید برای حذف مجازی iTFA در سطح جهانی تا سال 2025 پیشنهاد می کند. این هدف شامل:
سیاست های حذف بهترین روش در کشورهایی تصویب می شود که حداقل 90 درصد از کل بار جهانی iTFA را تشکیل می دهند.
سیاستهای بهترین عملکرد در کشورهایی تصویب میشوند که حداقل 70 درصد از کل بار در مناطق را تشکیل میدهند.
حذف iTFA یک راه قدرتمند برای جلوگیری از بیماری قلبی و هزینه های بالای افراد و اقتصادها در درمان پزشکی و کاهش بهره وری است. WHO همچنان متعهد به حمایت از کشورها در تلاش ها و جشن گرفتن دستاوردهای آنها است.
چرخه بعدی درخواست برای برنامه اعتبار سنجی حذف iTFA در مارس 2024 باز خواهد شد و برنامه ها به طور مداوم دریافت خواهند شد.
پیش گفتار
سلامتی ازاساسی ترین ارکان زندگی و ازمهمترین سرمایه های هر فرد و جامعه است. داشتن سلامتی به معنای داشتن جسم و روحی سالم و شاد است . سلامتی زمینه ساز موفقیت افراد است . در دنیای امروز با وجود استرس ها ی روزانه و مسایل زندگی مدرن ، حفظ سلامتی بیش از پیش اهمیت دارد. زندگی در شهرهای بزرگ، کار و تحصیل و مشکلات اقتصادی و اجتماعی عوامل استرس زایی هستند که سلامت انسان را تحت تاثیر قرار می دهند. پایگاه خبری پهنه پرواز با هدف اطلاع رسانی و آگاهی بخشی به جامعه، بخش سلامت را به عنوان یکی از بخش های مهم در اطلاع رسانی راه اندازی کرده است . این بخش با اخبار، مقالات و گزارش های مرتبط با سلامت ، سعی می کند به مخاطبان خود در حفظ و انتشار بهبود سلامت کمک کند.
در پایگاه خبری پهنه پرواز، موضوعات سلامت از جمله سلامت جسمی ، سلامت روانی ، تغذیه سالم ، ورزش ، سبک زندگی و بهداشت عمومی مورد بررسی قرار می گیرد. بهبود شیوه زندگی برای حفظ سلامت ، شناخت بیماری ها و روش های نوین پیشگیری و درمان ، آشنایی با انواع اختلالات و معلولیت ها و روش های جدید در پیشگیری و پیشرفت آنها ارایه می گردد. همچنین در این بخش به معرفی پزشکان و متخصصان حوزه سلامت پرداخته می شود و اطلاعات مفیدی در مورد بیماری ها و روش های درمان آنها ارایه می شود. امیدواریم با انتشاراطلاعات و منابع جدید در بخش سلامت پایگاه خبری پهنه پرواز با افزایش آگاهی افراد در زمینه سلامت بتوانیم در توسعه کیفیت زندگی جامعه اثرگذار باشیم.
فتانه امیری
مدیر مسئول پایگاه خبری پهنه پرواز
راز هویت شخصی: آیا “من کیستم امروز” ما به گذشتهمان مربوط است؟
نظریه هویت شخصی درک پارفیت نشان می دهد که هویت یک فرد در طول زمان به لطف تداوم برخی جنبه های روانشناختی حفظ می شود. به عنوان مثال، خاطرات، ویژگی های شخصیتی و خواسته ها.تأملات پارفیت سهم مهمی در بحث هویت شخصی داشت. در واقع، او بینش منحصر به فرد و عمیقی در مورد موضوع ارائه کرد.
به گزارش پایگاه خبری پهنه پرواز به نقل از سواد زندگی؛ توسعه توانمندیهای فردی؛ مریم طرزی– هویت شخصی موضوعی است که مورد توجه فلسفی زیادی قرار گرفته است.
درک پارفیت، فیلسوف شهیر بر این باور است که تداوم روانشناختی محصول زنجیره ای از ارتباطات قوی است که هویت ما را در طول زمان به هم پیوند می دهد. به لطف این واقعیت که ما چندین ارتباط روانشناختی مستقیم و عینی داریم، می توانیم تأیید کنیم که یک تداوم روانی وجود دارد.
آنچه واقعاً برای هویت اهمیت دارد، ارتباطات روانی بین مراحل مختلف زندگی شماست. این شامل خاطرات، شخصیت و آگاهی شما می شود. اگر این اتصالات دست نخورده باقی بمانند، حتی اگر بدن شما تغییر کند، می توانید همان فرد در نظر گرفته شوید.
پارفیت این ایده را به چالش می کشد که یک خود واحد و تغییرناپذیر وجود دارد. در عوض، او پیشنهاد می کند که ما مانند مجموعه ای از تجربیات و خاطرات هستیم که در طول زمان تغییر می کنند.
درک پارفیت: تداوم روانشناختی و هویت شخصی
هویت شخصی موضوعی مقطعی در تاریخ فلسفه و روانشناسی معاصر است.
فیلسوفان و اندشمندان بارها چیستیِ هویت شخصی و چگونگی آن در طول زمان را مطالعه کرده اند.
درک پارفیت فیلسوف یکی از خلاقانه ترین تحولات قرن گذشته را مطرح کرد.
پارفیت در اثر خود، دلایل و اشخاص: مقدمه و تحقیق انتقادی، نظریهای درباره هویت شخصی ارائه کرد که به عنوان نظریه تداوم روانشناختی معروف است.
این نظریه نشان می دهد که هویت یک فرد در طول زمان به لطف تداوم برخی جنبه های روانشناختی حفظ می شود. به عنوان مثال، خاطرات، ویژگی های شخصیتی و خواسته ها.
تأملات پارفیت سهم مهمی در بحث هویت شخصی داشت. در واقع، او بینش منحصر به فرد و عمیقی در مورد موضوع ارائه کرد
تله پورت و هویت شخصی
رویکرد درک پارفیت با یک آزمایش فکری با الهام از برخی آثار علمی تخیلی آغاز شد. تلهپورتری را تصور کنید که میتواند شما را به مریخ ببرد.
روند انتقال از راه دور با اسکن بدن شما و سپس بازسازی یک کپی مشابه در مقصد و از بین بردن مدل اصلی قابل انجام است.
به این ترتیب، هم نورونها و هم اتصالات آنها بدون خطا در نقطه مقصد تکرار میگردند.
حالا تصور کنید که ماشین از کار می افتد. یکی از همکاران شما را مطلع می کند که این روند شکست خورده است. اما جای نگرانی نیست، زیرا گرچه بدن شما روی زمین در پنج دقیقه آینده از بین می رود، اما نسخه شما در مریخ موجود است.
چه واکنشی نشان می دهید؟
درک تئوری تلهپورتیشن
در تئوری تلهپورتیشن، بدن شما به طور کامل اسکن میشود و یک نسخه جدید از شما در مقصد (مریخ) ایجاد میشود. این نسخه جدید تمام اطلاعات مغزی، خاطرات و ویژگیهای شما را دارد.
در سناریوی فرضی درک پارفیت، پس از ایجاد نسخه شما در مریخ، بدن اصلی شما در زمین باقی میماند؛ بعد به شما اطلاع می دهند که بدن شما در زمین در پنج دقیقه آینده نابود خواهد شد. این نکته بسیار مهم است زیرا به شما دو “خود” متفاوت میدهد.
حالا سوال اصلی این است که اگر بدن شما در زمین نابود شود، آیا شما به عنوان یک فرد، احساس ترس یا نگرانی خواهید کرد؟ آیا نسخهای که در مریخ وجود دارد، همان “شما” است یا فقط یک کپی است؟ آیا نابودی بدن شما در زمین به معنای نابودی هویت شماست؟
اینجا جایی است که فلسفه و روانشناسی به هم میپیوندند. اگر شما به عنوان فردی که در مریخ وجود دارد، احساس کنید که همه خاطرات و تجربههای شما حفظ شدهاند، ممکن است احساس کنید که هیچ چیز تغییر نکرده است. اما از سوی دیگر، بدن اصلی شما هنوز هم وجود دارد و ممکن است احساس کنید که آن بدن هم بخشی از هویت شماست.
آیا ما فقط مجموعهای از خاطرات و تجربیات هستیم یا اینکه جسم ما نیز بخشی از هویت ماست؟ این سوالات همچنان موضوع بحثهای فلسفی عمیق هستند.
دو نوع هویت
اما در این تلاش ناموفق برای تلهپورت شما چه اتفاقی برای هویت شخصی شما می افتد؟
از نظر پارفیت دو نوع هویت وجود دارد:
هویت کیفی
هویت عددی
در حالی که کپی ِتلهپورتر از نظر کیفی یکسان است، اما از نظر عددی یکسان نیست. به طور مشابه، اگر دو توپ سفید بیلیارد دارید، آنها از نظر عددی یکسان نیستند، اما از نظر کیفی یکسان هستند.
از طرف دیگر، اگر توپی با یک عدد داشته باشم و آن را رنگ کنم، از نظر کیفی با حالت قبلی یکسان نیست، اگرچه همچنان از نظر عددی یکسان خواهد بود.
معمولاً وقتی نگران آینده خود هستیم، این هویت عددی ما است که ما را نگران می کند. با این حال، تغییرات کیفی در شخصیت ما می تواند هویت ما را تغییر دهد.
برای مثال، یک فرد ممکن است پس از یک رویداد آسیب زا تغییر کند یا ممکن است بخشی از حافظه خود را از دست بدهد، که تأثیر تعیین کننده ای بر هویت شخصی او خواهد داشت.
نظریه تداوم روانشناختی
به گفته پارفیت، هویت شخصی با یک معیار یا مجموعه ای از معیارها مشخص نمی گردد، بلکه با یک سری حالات ذهنی و روانی همپوشانی دارند.
این حالت ها شامل خاطرات، باورها، خواسته ها، ویژگی های شخصیتی و تجربیات است که زنجیره ای پیوسته را تشکیل می دهد که در طول زمان گسترش می یابد.
این زنجیره منعکس کننده تغییرات در طول زمان در شخصیت، اخلاق و طرز فکر ما است.
از نظر پارفیت، مفهوم خود ثابت و تغییرناپذیر یک توهم است. در عوض، هویت ما مجموعهای از حالات و ویژگیهای روانشناختی است که دائماً در حال تکامل و تغییر است. آنچه هویت شخصی ما را تعیین می کند تداوم خاطرات ماست.
این دیدگاه مفاهیم سنتی هویت شخصی در فلسفه را به چالش می کشد، که معتقدند هویت ما توسط برخی از جنبه های اساسی وجود ما، مانند روح یا بدن ما تعیین می شود.
معیار فیزیکی هویت شخصی
بر اساس برخی نظریه ها، هویت شخصی ما با معیارهای فیزیکی تعیین می شود. ما در طول زمان یکسان هستیم زیرا تداومی در بدن ما وجود دارد.
این تداوم با حفظ مغز ما تضمین می شود. با این حال، برخی از آزمایشها از این ایده حمایت میکنند که دو حوزه آگاهی جداگانه میتوانند در درون ما همزیستی داشته باشند.
در آغاز دهه 1960، یک سری مداخلات جراحی انجام شد که به دنبال درمان صرع بود. در این جراحی، بخشی از مغز به نام “کالوزوم” که دو نیمکره چپ و راست مغز را به هم متصل میکند، بریده میشد. این عمل باعث میشد که علائم صرع کاهش یابند یا حتی از بین بروند، اما بیماران رفتارهای گیجکننده و نامناسبی از خود نشان میدادند.
پارفیت فرض می کند که اگر یک جراح بتواند با موفقیت یک نیمکره را به بدنی بدون مغز پیوند بزند،معیار فیزیکی اعتبار خود را در توضیح هویت شخصی از دست می دهد.
اگر هر نیمکره می توانست به طور مستقل در یک بدن متفاوت عمل کند، نمی توانستیم از هویت شخصی صحبت کنیم، زیرا هیچ تداوم روانی بین این دو بدن وجود ندارد. هر دو به عنوان هویت های جداگانه عمل می کنند، حتی اگر حافظه مشترکی داشته باشند.
در عین حال، تجربیات جدید خاطرات جدیدی را میسازند که آنها به اشتراک نمیگذارند، که با آن با دو هویت متفاوت روبرو میشویم. با ادامه آزمایش قبلی، فرد روی زمین و نسخه تله پورت شده شروع به تجربه های متفاوتی خواهند کرد.
هویت شخصی ما محصول آن ارتباطاتی است که در طول زمان دوام می آورند.
تداوم روانی هویت شخصی
پیامدهای نظریه تداوم روانشناختی پارفیت بسیار گسترده است. این نظریه با ایده یک خود ثابت و تغییرناپذیر سازگار نیست و در عوض با یک ایده پویا از هویت که توسط تجربیات، باورها و ارزشها، در میان عناصر متغیر دیگر شکل میگیرد، کار میکند.
اگرچه رویکرد پارفیت شبیه کاری است که فیلسوفان تجربهگرا مانند هیوم انجام میدهند، معیارهای جدیدی برای فهرستبندی عناصری که ما را به عنوان افراد شناسایی میکنند، معرفی میشوند.
بنابراین، برای اینکه بین خود 4 ساله و خود فعلی ما تداوم روانی وجود داشته باشد، باید بین مصادیق میانی پیوندهای قوی وجود داشته باشد. مثلاً از دیروز با خودم ارتباط قوی دارم. یادم میآید که چه میکردم، در هر وعده غذایی چه میخوردم، صحبتهایی که با افراد دیگر داشتم و غیره. با این حال، من نمی توانم با همان جزئیات در مورد کاری که ده سال پیش انجام دادم، به یاد بیاورم. بنابراین، آیا من باید باور کنم که در آن زمان یک فرد کاملاً متفاوت بودم؟
به گفته پارفیت، تداوم روانشناختی محصول زنجیره ای از ارتباطات قوی است که هویت ما را در طول زمان به هم پیوند می دهد. به لطف این واقعیت که ما چندین ارتباط روانشناختی مستقیم و عینی داریم، می توانیم تأیید کنیم که یک تداوم روانی وجود دارد.
در نتیجه، نظریه تداوم روانشناختی درک پارفیت در مورد هویت شخصی دیدگاه منحصر به فرد و جالبی را در مورد ماهیت خود و هویت شخصی ارائه می دهد. این نظریه جریانهای آرمانگرایانهتری را به چالش میکشد و درک عمیق و پیچیدهای از چگونگی توسعه و تغییر هویت در طول زمان ارائه میدهد.
ایده های کلیدی نظریه هویت شخصی ِ پارفیت
نظریه هویت شخصی درک پارفیت بر آنچه که ما را در طول زمان میسازد، تمرکز دارد.
در اینجا ایده های کلیدی به زبان ساده آورده شده است:
- هویت در مقابل تداوم: پارفیت استدلال می کند که هویت شخصی (چه کسی هستید) به اندازه تداوم تجربیات و خاطرات شما مهم نیست. به عبارت دیگر، بیشتر به نحوه ارتباط تجربیات شما مربوط می شود تا تعریف دقیق «شما».
- ارتباط روانشناختی: او معتقد است که آنچه واقعاً برای هویت اهمیت دارد، ارتباطات روانی بین مراحل مختلف زندگی شماست. این شامل خاطرات، شخصیت و آگاهی شما می شود. اگر این اتصالات دست نخورده باقی بمانند، حتی اگر بدن شما تغییر کند، می توانید همان فرد در نظر گرفته شوید.
- آزمایش فکری: پارفیت از آزمایش های فکری برای نشان دادن نظر خود استفاده می کند. به عنوان مثال، سناریویی را تصور کنید که در آن مغز شما به دو قسمت تقسیم شده و هر نیمه به بدن متفاوتی می رود. هر بدنی برخی از خاطرات و ویژگی های شخصیتی شما را دارد، اما به طور مستقل نیز عمل می کند. پارفیت پیشنهاد می کند که به جای اینکه به این فکر کنیم که دو نفر خلق می شوند، باید بر تداوم تجربیات در هر بدن تمرکز کنیم.
- بدون هویت واحد: او این ایده را به چالش می کشد که یک خود واحد و تغییرناپذیر وجود دارد. در عوض، او پیشنهاد می کند که ما مانند مجموعه ای از تجربیات و خاطرات هستیم که در طول زمان تغییر می کنند. بنابراین، در حالی که ممکن است در طول زندگی خود احساس کنید که یک شخص مشابه هستید، یک خود “هسته ای” دائمی وجود ندارد که ثابت بماند.
- پیامدهایی برای اخلاق: ایده های پارفیت همچنین پیامدهایی برای اخلاق و نحوه تفکر ما در مورد خود آینده و روابط خود با دیگران دارد. اگر هویت ثابت نباشد، ممکن است نحوه تصمیم گیری و رفتار ما با دیگران را تغییر دهد.
تاثیر چالشهای ترند فضای مجازی بر هویت نوجوانان
به گفته یک روانشناس تربیتی، برنامههای تلویزیونی و مجازی تأثیر زیادی روی رفتار و گفتار نوجوانان میگذارند؛ چون آنها به دنبال الگو و هویتسازی هستند.
به گزارش پایگاه خبری پهنه پرواز به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان؛ فاطمه کربلایی – فضای مجازی و شبکههای اجتماعی در سالهای اخیر به بستری برای ارتباط و تبادل اطلاعات و حتی انتقال فرهنگ میان افراد و ملتها تبدیل شدهاند و همه ما احتمالا بارها شاهد فراگیر شدن محتواها و چالشهای فراملی در این فضای بیحد و مرز بودهایم.
چالشهایی که میتوانند به ویژه بر افکار و رفتار قشر نوجوان تاثیر قابل توجهی داشته باشند و در مواردی حتی باعث نگرانی خانوادهها نیز بشوند.
چالش اشک با چسب داغ نیز یکی از چالشهایی بود که اخیرا در فضای مجازی میان دختران نوجوان ژاپنی، پرطرفدار شده بود. به نقل از یورونیوز، این سبک آرایشی که به نام «آرایش اشک سهبعدی» شناخته میشود، ظاهر احساسی و آسیبپذیر به دختران میبخشد گویی در حال گریه هستند. این سبک ابتدا در برنامه ژاپنی «نینوسان» معرفی شد و از آن زمان توجه دختران دبیرستانی ژاپن را جلب کرده است. این چالش شبکههای اجتماعی در ژاپن و چین با انتقادات زیادی روبرو شده است.
به دنبال اهمیت رفتارهایی که در فضای مجازی ترند میشوند و تاثیراتی که میتوانند بر نوجوانان داشته باشند، گفتوگوی مفصلی با دکتر فریبرز درتاج، روانشناس تربیتی و معاون پژوهشی سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کشور داشتهایم تا اطلاعاتی درباره اثرگذاری شبکههای اجتماعی و نحوه مواجهه با آنها کسب و در راستای افزایش آگاهیها در این باره استفاده کنیم.
تاثیرگذاری یک برنامه تلویزیونی یا مجازی روی رفتار و گفتار نوجوانها چقدر است؟
فریبرز درتاج، روانشناس تربیتی در گفتوگو با خبرنگار باشگاه خبرنگاران جوان مطرح کرد: «تأثیر برنامههای تلویزیونی و مجازی بر رفتار و گفتار نوجوانان، با توجه به ماهیت فراگیر رسانهها در فرهنگ جوانان معاصر، در تحقیقات دانشگاهی و گفتمان عمومی مورد توجه قرار گرفته است. به ویژه نوجوانان که بیشتر تأثیرپذیر هستند؛ اغلب رفتارها، نگرشها و سبکهای ارتباطی را که در قالبهای رسانهای مختلف، از نمایشهای تلویزیونی فیلمنامهشده تا پلتفرمهای رسانههای اجتماعی به تصویر کشیده شده است، تقلید میکنند. این پدیده منجر به تحقیقات گستردهای در مورد این که چگونه رسانهها هم به عنوان عامل اجتماعی و هم یک کاتالیزور بالقوه برای تغییرات در هویت و رفتار نوجوانان عمل میکنند، انجامیده است.»
فریبرز درتاج ادامه داد: «مطالعات نشان دادهاند که قرار گرفتن در معرض خشونت رسانهای میتواند با رفتارهای پرخاشگرانه در نوجوانان مرتبط باشد؛ در حالی که به تصویر کشیدن محتوای جنسی ممکن است بر فعالیتهای جنسی اولیه و نگرش به روابط تأثیر بگذارد. برنامههای تلویزیونی و مجازی تأثیر زیادی روی رفتار و گفتار نوجوانان میگذارند؛ چون در این سن، آنها به دنبال الگوها و هویتسازی هستند. نوجوانان اغلب تحت تأثیر شخصیتها، موضوعات و محتوای برنامههایی قرار میگیرند که به تماشای آنها میپردازند. البته این تأثیرات بسته به نوع و محتوای برنامه میتوانند مثبت یا منفی باشند.
این روانشناس تربیتی درباره تاثیرات مثبت و منفی این طور توضیح داد:
تأثیرات مثبت:
۱) آموزش و یادگیری مهارتها: برنامههایی که مهارتهای اجتماعی، ارزشهای اخلاقی یا اطلاعات مفید ارائه میدهند، میتوانند نقش سازندهای در زندگی نوجوانان داشته باشند. به عنوان مثال، برنامههای علمی یا انگیزشی ممکن است الهامبخش باشند.
۲) تقویت همدلی و درک دیگران: سریالها یا مستندهایی که به مسائل اجتماعی میپردازند، میتوانند نوجوانان را به درک بهتر مشکلات و چالشهای دیگران هدایت کنند.
۳) ایجاد انگیزه و هدف: نمایشهای مرتبط با موفقیت افراد میتوانند نوجوانان را تشویق کنند تا برای اهداف خود تلاش کنند.
تأثیرات منفی:
۱) عادیسازی رفتارهای نامناسب: اگر برنامهها رفتارهای منفی مثل خشونت، قلدری، مصرف مواد مخدر یا روابط ناسالم را عادی جلوه دهند، ممکن است نوجوانان بدون درک پیامدها، این رفتارها را تقلید کنند.
۲) تغییر زبان و گفتار: محتوای مجازی که از زبان کوچهبازاری یا بیادبی استفاده میکند، میتواند روی نوع گفتار نوجوانان اثر بگذارد.
۳) ایجاد انتظارات غیر واقعی: برنامههایی که سبک زندگیهای لوکس یا ظاهرهای غیرواقعی را نمایش میدهند، ممکن است باعث شوند نوجوانان نسبت به زندگی خود احساس نارضایتی پیدا کنند.
۴) تقویت کلیشهها: برخی برنامهها ممکن است کلیشههای جنسیتی، فرهنگی یا اجتماعی را تقویت کنند و نوجوانان را درگیر دیدگاههای محدود و غیرمنعطف کنند.
چگونه میتوان اثرات منفی فضای مجازی را بر نوجوانان کاهش داد؟
فریبرز درتاج درباره کاهش اثرات منفی فضای مجازی بر نوجوانان راهکارهایی را مطرح کرد و درباره آنها توضیحاتی ارائه داد که در ادامه به آنها پرداخته شده است.
۱) انتخاب محتوای مناسب: والدین و مربیان میتوانند به نوجوانان در انتخاب برنامههای مناسب کمک کنند.
۲) بحث درباره محتوا: تماشای مشترک برنامهها و بحث درباره پیامها و مفاهیم آنها به نوجوانان کمک میکند تا دید انتقادیتری نسبت به محتوا داشته باشند.
۳) تنظیم زمان استفاده: محدود کردن مدت زمان تماشای تلویزیون یا استفاده از فضای مجازی میتواند اثرات منفی را کاهش دهد.
۴) تقویت مهارتهای فکری و اجتماعی: آموزش مهارتهای تفکر انتقادی به نوجوانان کمک میکند تا تأثیرات منفی را بهتر شناسایی و مدیریت کنند.
به طور کلی، تأثیر برنامهها اجتنابناپذیر است؛ اما با انتخاب درست و آگاهانه میتوان این تأثیرات را در مسیر مثبتی هدایت کرد.
این روانشناس تربیتی افزود: «علاوه بر اینها، ظهور رسانههای اجتماعی پویاییهای جدیدی را در توسعه زبان و شکلگیری هویت معرفی کرده است؛ به طوری که نوجوانان از سبکهای عامیانه و ارتباطی استفاده میکنند که منعکس کننده چشمانداز دیجیتالی است که با آن درگیر هستند. این دوگانگی بر تأثیر متقابل بین مصرف رسانه و رشد نوجوانان تأکید میکند. مناقشات زیادی پیرامون این موضوع اغلب بر نمایش ایدهآلها و رفتارهای غیرواقعی در رسانهها، به ویژه در تلویزیون واقعیت و رسانههای اجتماعی متمرکز است که میتواند درک نوجوانان از واقعیت و ارزش خود را مخدوش کند.
منتقدان استدلال میکنند که چنین بازنماییهایی ممکن است منجر به نتایج منفی، از جمله مسائل مربوط به تصویر بدن و ارزشهای مادیگرایانه شود؛ زیرا نوجوانان تلاش میکنند تا از شیوههای زندگی اغلب دست نیافتنی ارائهشده در شبکههای اجتماعی تقلید کنند.
برعکس، طرفداران رسانه، پتانسیل آن را برای تأثیر مثبت برجسته میکنند و معتقدند که محتوایی که به دقت تنظیم شده است، جاهطلبی را القا میکند، خلاقیت را تقویت میکند و تعاملات اجتماعی سالم را ترویج میدهد. به ویژه با فراگیر شدن رسانههای اجتماعی، درک تأثیرات ظریف رسانهها بر رفتار و گفتار نوجوانان واجب است. این گفتوگوی مداوم به دنبال کشف این موضوع است که چگونه رسانهها نه تنها هویتهای فردی، بلکه هنجارها و انتظارات اجتماعی گستردهتری را برای جوانان امروزی شکل میدهند.
از نظر روانشناسی فضای مجازی چقدر قابلیت دارد که یک چالش یا فرهنگ را بین مرزها جابهجا کند؟
قابلیت فضای مجازی برای تسهیل حرکت چالشها و مبادلات فرهنگی در سراسر مرزها، حوزه قابل توجهی از مطالعه در روانشناسی و جامعهشناسی معاصر است. این کاوش بررسی میکند که چگونه پلتفرمهای دیجیتال، بهویژه رسانههای اجتماعی، بهعنوان مجاری برای انتشار فرهنگی عمل میکنند و تعاملات آنی را در میان جمعیتهای مختلف ممکن میسازند. همان طور که اینترنت در حال تکامل است، به فضایی حیاتی برای به اشتراک گذاشتن ایدهها، روندها و جنبشهای اجتماعی تبدیل شده که نشاندهنده انحراف از اشکال سنتی ارتباطات است که اغلب توسط محدودیتهای جغرافیایی محدود میشدند.
فضای مجازی که به دلیل پتانسیل دوگانهاش قابل توجه است، هم تبادلات فرهنگی را غنی میکند و هم چالشهایی مانند تصاحب فرهنگی، انتشار اطلاعات نادرست و تقویت کلیشهها را ایجاد میکند. انتشار سریع پدیدههای فرهنگی که اغلب به روندهای ویروسی تشبیه میشود، میتواند منجر به درک سطحی شود که نادیده گرفته میشود.
چالشهای مربوط به شکاف دیجیتال و سطوح مختلف دسترسی به فناوری، مشارکت عادلانه در مبادلات فرهنگی را پیچیدهتر میکند و خطر حذف صداهای به حاشیه رانده شده را به خطر میاندازد.
به طور خلاصه، در حالی که فضای مجازی دارای پتانسیل قابل توجهی برای پل زدن شکافهای فرهنگی و تقویت درک جهانی است، همچنین بررسی انتقادی ملاحظات اخلاقی و پویاییهای روانشناختی موجود در جنبشهای فرهنگی فرامرزی را ضروری میکند. همان طور که فناوریهای دیجیتال به تکامل خود ادامه میدهند، تأثیر آنها بر تبادل فرهنگی و کنش جمعی همچنان یک حوزه محوری برای تحقیقات و گفتمانهای جاری است.
فضای مجازی یک محیط دیجیتالی گسترده است که شبکهها و پلتفرمهای به هم پیوسته را در بر میگیرد و ارتباطات، تجارت، آموزش و تعامل اجتماعی را تسهیل میکند. این به عنوان یک ابزار قدرتمند برای پیشرفتهای اجتماعی مثبت، ترویج نوآوری، اتصال و دسترسی به اطلاعات در بخشهای مختلف عمل میکند. مزایای قابل توجه فضای مجازی شامل تقویت ارتباطات از طریق رسانههای اجتماعی، تقویت رشد اقتصادی از طریق تجارت الکترونیک، ارتقای آموزش با منابع آنلاین و حمایت از مشارکت مدنی از طریق خدمات دولتی است.
با این حال، پرداختن به پتانسیل رویدادهای منفی، مانند زورگویی سایبری، اطلاعات نادرست و نقض حریم خصوصی که مشکلات قابل توجهی را برای کاربران و موسسات بهطور یکسان ایجاد میکند، بسیار مهم است.
همان طور که گفته شد؛ فضای مجازی به دلیل گستردگی، سرعت انتقال اطلاعات و دسترسی آسان، یکی از تأثیرگذارترین ابزارها در جابهجایی فرهنگها، چالشها و ترندها بین مرزها است. این قدرت به واسطه ویژگیهای زیر شکل گرفته است:
۱) دسترسی جهانی: افراد در هر نقطهای از دنیا میتوانند به محتواهای یکسان دسترسی داشته باشند. به همین دلیل، یک چالش محلی میتواند به سرعت جهانی شود.
۲) سرعت انتشار: ویدئوها، تصاویر و متنها در عرض چند دقیقه یا ساعت میتوانند میلیونها نفر را درگیر کنند.
۳) الگوریتمهای شبکههای اجتماعی: پلتفرمها مانند اینستاگرام، تیکتاک و توییتر، با نشان دادن محتواهای محبوب و ویروسی به افراد بیشتری، به رشد و گسترش یک ترند کمک میکنند.
۴) اثرگذاری افراد مشهور (اینفلوئنسرها): افراد با دنبالکنندگان زیاد با شرکت در چالشها یا تأیید یک فرهنگ، نقش بزرگی در ترویج آن دارند.
۵) حس تعلق و مشارکت: چالشها یا فرهنگهای خاصی که جذاب و ساده باشند (مانند چالشهای رقص، ویدئوهای طنز یا جنبشهای اجتماعی) افراد را ترغیب میکنند که خودشان نیز شرکت کنند و این موج را تقویت کنند.
چطور میشود از این فضا استفادههای مثبت کرد و جلوی اتفاقات منفی را گرفت؟
استفادههای مثبت از فضای مجازی، نحوه تعامل افراد و سازمانها را تغییر داده و امکان ارتباطات و همکاری جهانی بیسابقه را فراهم کرده است. پلتفرمهایی مانند فیسبوک و توئیتر یا همان ایکسِ امروزی تعاملات اجتماعی را متحول کردهاند و با ایجاد ارتباط بین افراد در سراسر جهان، جنبشهایی را برای تغییر اجتماعی فعال کردهاند. علاوه بر این، غولهای تجارت الکترونیک مانند آمازون بازار را تغییر شکل دادهاند، فرصتهایی را برای کارآفرینان فراهم کردهاند و به رشد اقتصادی کمک کردهاند؛ در حالی که آموزش آنلاین به طور فزایندهای در دسترس قرار گرفته است و تضمین میکند که یادگیری میتواند با نیازها و زمینههای مختلف، به ویژه در طول بحرانهایی مانند همه گیری کووید ۱۹ سازگار شود.
همچنین، فضای مجازی مملو از خطراتی است که میتواند منجر به پیامدهای نامطلوب شود، از جمله آزار و اذیت اینترنتی و آزار و اذیت آنلاین که میتواند اثرات شدیدی بر سلامت روان و رفاه داشته باشد. علاوه بر این، گسترش اطلاعات نادرست میتواند اعتماد عمومی را تضعیف و درک واقعیت را مخدوش کند. به این ترتیب، ابتکارات با هدف ارتقای شهروندی دیجیتال و تقویت چارچوبهای امنیت سایبری ضروری است. در کاهش این خطرات با پرورش فرهنگ مسئولیت پذیری، ذینفعان میتوانند در جهت ایجاد یک محیط دیجیتال امنتر کار کنند.
به طور خلاصه، در حالی که فضای مجازی پتانسیل بسیار زیادی برای تغییرات مثبت ارائه میکند، به طور همزمان چالشهایی دارد که نیازمند تلاشهای هماهنگ افراد، سازمانها و دولتها است تا اطمینان حاصل شود که منافع آن به حداکثر و خطرات آن به حداقل میرسد. از طریق آموزش، اقدامات امنیتی بهبود یافته و همکاری بین المللی، اهداف دوگانه استفاده از فضای سایبری به طور مثبت و در عین حال جلوگیری از رویدادهای منفی را میتوان به طور موثر دنبال کرد.
به منظور استفادههای مثبت از فضای مجازی و بهرهبرداری مثبت از این فضا، میتوان اقدامات زیر را انجام داد:
۱) آگاهیرسانی و آموزش: از فضای مجازی برای انتقال اطلاعات درست، آگاهیرسانی درباره موضوعات مهم (مانند محیط زیست، بهداشت یا مسائل اجتماعی) استفاده شود.
مثال: کمپینهای جهانی مانند Ice Bucket Challenge که به آگاهیرسانی درباره بیماری ALS کمک کرد.
۲) ایجاد فرهنگهای مثبت: ترویج عادتهای خوب (مثل کتابخوانی، ورزش یا کمک به دیگران) از طریق محتواهای جذاب.
۳) ایجاد فرصتهای شغلی: فضای مجازی ابزار قدرتمندی برای کارآفرینی و معرفی کسبوکارهای محلی به جهان است.
۴) تقویت همبستگی اجتماعی: استفاده از هشتگها یا چالشهایی که افراد را به حمایت از یکدیگر تشویق میکنند.
چگونه جلوی تأثیرات منفی را بگیریم؟
۱) سوادرسانهای (Media Literacy):
. آموزش افراد (خصوصاً نوجوانان) درباره چگونگی تشخیص اطلاعات درست از نادرست.
. حساسسازی نسبت به اثرات مخرب چالشهای خطرناک یا محتواهای مسموم.
۲) نظارت و کنترل محتوا:
. والدین و معلمان باید استفاده از فضای مجازی توسط کودکان را مدیریت کنند.
. پلتفرمها باید مسئولیت بیشتری در حذف محتواهای مضر بر عهده بگیرند.
۳) قوانین و مقررات سختگیرانه:
. کشورها میتوانند قوانینی برای کنترل اطلاعات کاذب، نفرتپراکنی یا چالشهای خطرناک تصویب کنند.
۴) ایجاد آلترناتیوهای محتوای مفید:
. اگر محتواهای سرگرمکننده و آموزنده به اندازه کافی تولید و ترویج شوند، کاربران کمتر به سمت محتوای مخرب گرایش پیدا میکنند.
مثالهایی از چالشها و فرهنگسازیها و سخن پایانی
۱) چالشهای مثبت: مثل چالشهای محیط زیستی، فعالیتهای خیریه یا ورزشی.
۲) چالشهای منفی: مثل چالشهایی که خطر جانی دارند (مانند چالش تایدپاد که نوجوانان را به خوردن مواد شوینده تحریک میکرد).
طور خلاصه، فضای مجازی ابزاری دو لبه است؛ با نظارت و برنامهریزی، میتوان از قدرت آن برای اهداف مثبت استفاده کرد و از جنبههای منفی آن جلوگیری کرد.
تاثیر تکنولوژی بر زندگی انسان
به گزارش پایگاه خبری پهنه پرواز به نقل از سایت رهاکو ، در حالی که تاثیر تکنولوژی بر زندگی بشر، شامل تاثیرات مثبت نیز بوده است، شواهدی مبنی بر اثرات منفی فناوری و تکنولوژی و استفاده بیش از حد از آن نیز وجود دارد. رسانههای اجتماعی و دستگاههای تلفن همراه ممکن است منجر به مشکلات روحی و جسمی مانند: خستگی چشم و مشکل در تمرکز شوند. همچنین احتمال دارد منجر به بیماریهای جدیتری مانند افسردگی شوند.
تاثیر تکنولوژی بر زندگی و سلامت روانی
استفاده بیش از حد یا وابستگی به فناوری ممکن است اثرات روانی نامطلوبی داشته باشد، که در ادامه به معرفی برخی از این تاثیرات میپردازیم.
انزوا
رسانههای اجتماعی برای گرد هم آوردن افراد طراحی شدهاند، اما ممکن است در برخی موارد اثر معکوس داشته باشند.
یک مطالعه در سال 2017 در جوانان 19 تا 32 ساله نشان داد افرادی که بیشتر از رسانههای اجتماعی استفاده میکنند، بیش از سه برابر از افرادی که اغلب از رسانههای اجتماعی استفاده نمیکنند احساس انزوای اجتماعی میکنند.
یافتن راههایی برای کاهش استفاده از رسانههای اجتماعی، مانند تعیین محدودیتهای زمانی برای برنامههای اجتماعی، ممکن است به کاهش احساس انزوا در برخی افراد کمک کند.
افسردگی و اضطراب
با یک بررسی سیستماتیک در سال 2016 در مورد ارتباط بین شبکههای اجتماعی و مسائل مربوط به سلامت روان مانند: افسردگی و اضطراب نتایجی بدست آمد.
به نظر میرسد افرادی که تعاملات مثبت و حمایت اجتماعی بیشتری در این پلتفرمها داشتند، سطوح پایینتری از افسردگی و اضطراب را تجربه میکردند.
با این حال، عکس آن نیز صادق بود. افرادی که تعاملات اجتماعی منفی بیشتری داشتند و بیشتر مستعد مقایسه اجتماعی بودند، سطوح بالاتری از افسردگی و اضطراب را تجربه کردند.
بنابراین، با اینکه به نظر میرسد ارتباطی بین رسانههای اجتماعی و سلامت روان وجود دارد، یک عامل تعیین کننده مهم، انواع تعاملاتی است که افراد در این پلتفرمها دارند.
تاثیر تکنولوژی بر زندگی و سلامت جسمانی
استفاده از فناوری ممکن است خطر مشکلات فیزیکی را نیز افزایش دهد. که در ادامه به چند نمونه از این تاثیرات میپردازیم.
خستگی چشم
تبلتها، تلفنهای هوشمند و رایانهها میتوانند توجه افراد را برای مدت طولانی به خود جلب کنند. و این منجر به خستگی چشم میشود. علائم خستگی چشم میتواند شامل تاری دید و خشکی چشم باشد.
خستگی چشم همچنین ممکن است منجر به درد در سایر نواحی بدن مانند سر، گردن یا شانهها شود. چندین عامل تکنولوژیکی که منجر به خستگی چشم میشود، عبارت است از:
زمان طولانی نگاه کردن به صفحه نمایش
روشنایی صفحه نمایش
مشاهده از فاصله خیلی نزدیک یا خیلی دور
وضعیت نشستن نامناسب
مشکلات بینایی
دوری منظم از صفحه نمایش ممکن است احتمال خستگی چشم را کاهش دهد. هر فردی که این علائم را احساس میکند باید برای معاینه به اپتومتریست مراجعه کند.
موارد نام برده شده یکی از موارد تاثیر تکنولوژی بر زندگی انسان است.
قانون 20-20-20 برای مشاهده دیجیتال
برای استفاده از این قانون، پس از هر 20 دقیقه تماشای صفحه نمایش، 20 ثانیه استراحت کنید و به چیزی در فاصله حداقل 20 فوتی نگاه کنید. انجام این کار ممکن است به کاهش فشار روی چشمها کمک کند.
وضعیت بدنی نامناسب
نحوه استفاده بسیاری از افراد از دستگاههای تلفن همراه و رایانه نیز عاملی مهم در دردهای بدنی است. و با گذشت زمان، تبدیل به مشکلات اسکلتی عضلانی میشود.
اگر فرد به جلو خم شده و به صفحه نمایش نگاه کند. فشار غیرضروری بر گردن و ستون فقرات وارد خواهد شد.
یک مطالعه 5 ساله در مجله Applied Ergonomics ارتباطی بین کار کردن با تلفن همراه و گردن درد یا کمردرد نشان داد.
یک مطالعه در سال 2018 در مجله European Spine نشان داد که وضعیت گردن هنگام ارسال پیامک هیچ تفاوتی در علائمی مانند گردن درد ندارد.
البته ممکن است عوامل دیگری مانند سن و سطح فعالیت نیز بر گردن درد تأثیر بگذارند.
اصلاح وضعیت بدن در حین استفاده از رایانه یا تلفن همراه به بهبود کلی وضعیت بدن و برطرف شدن درد در ناحیه مرکزی، گردن و پشت کمک خواهد کرد.
به عنوان مثال، اگر فردی در حین کار متوجه شود که ساعتها در همان حالت نشسته است، مانند نشستن پشت میز و وضعیت خود را تغییر دهد، به کاهش فشار روی بدن خود کمک کرده است.
علاوه بر این، استراحتهای کوتاه، مانند پیادهروی، ممکن است به شل نگه داشتن عضلات و جلوگیری از تنش و وضعیت نادرست کمک کند.
مشکلات خواب
تاثیر تکنولوژی بر زندگی از زاویه منفی آن مشکلات خواب نیز هست. این تأثیر مربوط به این است که نور آبی، مانند نور تلفنهای همراه، کتابخوانهای الکترونیکی و رایانهها، مغز را تحریک میکند.
به گونهای که حتی نور آبی برای برهم زدن ریتم طبیعی شبانه روزی بدن کافی است. این اختلال میتواند خوابیدن را سختتر کند یا باعث شود فرد در روز بعد هوشیاری کمتری داشته باشد.
برای جلوگیری از تأثیر بالقوه نور آبی بر مغز، افراد میتوانند از وسایل الکترونیکی که نور آبی ساطع میکنند، یک یا دو ساعت قبل از خواب خودداری کنند.
و در عوض فعالیتهای ملایمی مانند خواندن کتاب، انجام حرکات کششی ملایم یا حمام کردن را جایگزین کنند.
تاثیر تکنولوژی بر زندگی و کاهش فعالیت بدنی
بیشتر فناوریهای دیجیتال روزمره بیتحرک هستند. از جمله تاثیر تکنولوژی بر زندگی و سبک زندگی بیتحرکیست، که مشخص است اثرات منفی بر سلامتی دارد. مانند:
چاقی
بیماری قلب و عروقی
دیابت نوع 2
مرگ زودرس
تحقیقات انجام شده در سال 2017 نشان میدهد که فناوریهای فعال، مانند اعلانهای اپلیکیشن، ایمیلها و فناوریهایی که ورزش را ترویج میکنند، ممکن است بیتحرکی کوتاهمدت را کاهش دهند.
چنین چیزی می تواند به افراد کمک کند تا الگوهای سالمی داشته باشند و از نظر بدنی فعالتر شوند.
تاثیر تکنولوژی بر زندگی کودکان
مغز کودکان هنوز در حال رشد است و ممکن است نسبت به مغز بزرگسالان به اثرات فناوری و استفاده بیش از حد از آن حساس تر باشد. مروری بر مطالعات مختلف در سال 2018 به اثرات نامطلوب احتمالی برای کودکان هنگام استفاده از فناوریهای مختلف اشاره کرد.
کودکانی که بیش از حد از فناوریهای رایج مااند گوشیها و تبلتها استفاده میکنند، تاثیر تکنولوژی بر زندگی آن ها نیز بیشتر بوده و ممکن است بیشتر با مشکلاتی مواجه شوند. مشکلاتی مانند:
عملکرد تحصیلی پایین
عدم توجه
خلاقیت کم
تاخیر در رشد زبان
تاخیر در رشد اجتماعی و عاطفی
عدم تحرک بدنی و چاقی
کیفیت خواب ضعیف
مسائل اجتماعی مانند ناسازگاری اجتماعی و اضطراب
رفتارهای پرخاشگرانه
اعتیاد به این فناوری ها
نتیجهگیری
تاثیر تکنولوژی بر زندگی بشر و در عصر جدید بسیار مشهود است و دیگر کمتر کسیست که این تاثیرات را احساس نکرده باشد. تکنولوژی دو جنبه دارد که میتوان از جنبه مثبت آن استفاده کرد و بهره برد، اما نباید تاثیر منفی آن را نادیده گرفت. تاثیراتی که نام برده و توضیح داده شد، مانند ضعف بدنی و کم خوابی و بی تحرکی میتواند عملکرد سیستم ایمنی، سیستم قلبی عروقی و سستم هرمونی را مختل کرده و باعث چاقی نیز بشود. پس در استفاده از تکنولوژی محتاط باشید.
روانشناسی سلامت چیست؟
روانشناسی سلامت با مطالعه فرایندهای روانشناختی در سلامت، بیماری و سیستم مراقبتهای بهداشتی مرتبط است. روانشناسان سلامت عوامل رفتاری مرتبط با سالم ماندن را مطالعه میکنند و بررسی میکنند که چه طور میتوان به بهبود کیفیت زندگی و بهزیستی-شان بیماران با مشکلات سلامت، کمک کرد. آنها همچنین افراد را در محیطهای تحقیقات تجربی، مورد بررسی قرار می دهند، همراه با برخی گروهها در محیط زندگی واقعی کار می-کنند و تعاملات بین متخصصان سلامت و بیماران را در سیستم مراقبتهای بهداشتی مورد مشاهده قرار میدهند. یافته های حاصل از پژوهشهای بنیادین توسط روانشناسان سلامت، در محیطهای بسیاری اعم از بخش مراقبتهای اولیه و بیمارستانهایی با خدمات بهداشتی شهری کاربرد دارند و از فنون مداخله ای مختلف مانند آموزش بهداشت، آموزش و درمان شناختی رفتاری استفاده میکنند.
روانشناسی سلامت یکی از رشتههای فرعی به سرعت در حال رشد در روانشناسی است و نظریه های مختلف از روانشناسی شخصیت، روانشناسی اجتماعی، روانشناسی رشد و روانشناسی زیستی را به کار میبرند تا چگونگی تأثیر عوامل روانشناختی بر سلامت را درک کرده و توضیح دهند. بهویژه، نظریه های روانشناسی اجتماعی در تنظیم رفتار، در پیشبرد این هدف مهم بوده و برای درک چرایی و چگونگی انتخاب اهداف سلامت توسط مردم و راهبردهای به کار گرفته شده برای رسیدن به این اهداف نقش دارند (Mann et al. 2013). به طور مشابه، مدلهای خود تنظیمی که برای توضیح پاسخهای انطباقی به تهدید ایجاد شده اند، در شکل های مختلف، واکنش به تهدید اهداف سلامت را توضیح میدهند (De Ridder and De Wit, 2006). این نظریه ها بر مشکلاتی تمرکز دارند که زمانی به وجود میآیند که افراد در راه رسیدن به اهداف بلند مدت، درگیر نیازهای فوری میشوند که می توانند در تقابل با سرمایه گذاری بلندمدت برای سلامت باشند. این نظریه های اختصاصی تر جایگزین مدل عمومی زیستی روانی اجتماعی[۲] شدهاند (Schwartz, 1982) که در کارهای قبلی استفاده میشد، اما برای پژوهش و عمل با مشکلاتی روبه رو بوده است.
کلمه «روانشناسی سلامت» برای اولین بار توسط ماتارازو[۳] در سال ۱۹۸۰ به کار گرفته شد. او روانشناسی سلامت را به این صورت تعریف کرده است: مجموعه ای از کمک های آموزشی، علمی و حرفه ای خاص مربوط به رشته روانشناسی که به منظور ارتقاء و حفظ سلامت، پیشگیری و درمان بیماریها و شناسایی عوامل مرتبط به علل و تشخیص سلامت، بیماری و اختلال در عملکرد مرتبط انجام میشوند. روانشناسی سلامت از سایر رشته های مرتبط مانند روانشناسی بالینی و طب رفتاری با تمرکز بر سلامت جسمی (به جای ذهنی) و جهتگیریاش بر جنبه های رفتار سلامت (به جای دارو) متمایز شده است. طبق تعریف ماتارازو، حوزه های اصلی روانشناسی سلامت به صورت زیر مشخص می شوند: ۱) ارتقاء و حفظ سلامت، ۲) پیشگیری و درمان از بیماریها (مزمن)، ۳) علت شناسی و عوامل مرتبط با تشخیص سلامت و بیماری. یکی دیگر از حوزههای مهم مرتبط با روانشناسی سلامت با عنوان ۴) رفتار بیمار در سیستم مراقبتهای بهداشتی بیان شده است.
ارتقاء و حفظ سلامت
عوامل مربوط به سبک زندگی مثل پنج عامل طلایی غذا خوردن، سیگار کشیدن، استفاده از الکل، ورزش کردن و خوابیدن که کاملاً با سلامت مرتبط میباشند، از موضوعات مهم روانشناسی سلامت محسوب می شوند. تخمین زده میشود این رفتارهای مرتبط با سلامت، نیمی از ۱۰ علل اصلی مرگ زودرس در کشورهای توسعه یافته را شامل میشوند (معروفترین آنها بیماریهای قلبی عروقی و سرطان هستند). در حالی که تا نیمه اول قرن بیستم، بیماریهای عفونی از علل اصلی مرگ و میر به شمار میرفتند، در حال حاضر بیماری-های مرتبط با سبک زندگی بیشترین نقش را در مرگ و میر ایفا میکنند. گرچه عوامل بسیاری در ایجاد این بیماریها دخالت دارند، اما مشخص شده است که سبک زندگی سالم، موضوع کلیدی برای کاهش بروز این شرایط است.
مفهوم رفتار سلامت به عنوان رفتارهایی که با سلامت مرتبط هستند، هم از این نظر که می-توانند برای سلامت، خطر محسوب شوند (مثل سیگار کشیدن) و هم از این نظر که میتوانند سلامت را ارتقاء دهند (مثل خواب کافی)، شناخته میشود. این مفهوم در دهه ۱۹۶۰ در یک مطالعه اپیدمیولوژیک در بین ۷۰۰۰ بزرگسال ساکن در منطقه آلامدا (ددر کالیفرنیا، آمریکا) ایجاد شد و نشان دادند که رفتارهایی مثل از لحاظ جسمی فعال نبودن، حذف صبحانه یا به طور منظم نوشیدن بیش از پنج واحد الکل در یک جلسه، پیش بینی کننده مرگ و میر بودند (Belloc, 1973). رفتار سلامت به این صورت نیز تعریف شده است: هر گونه فعالیتهای انجام شده به منظور پیشگیری از بیماری یا تشخیص آن در مرحله بدون علامت، توسط فردی که باور دارد خودش سالم است (Kasl and Cobb, 1966).
نکته مهم این است که فعالیتهایی که از دیدگاه پزشکی با سلامت مرتبط هستند، ممکن است از دیدگاه افراد با سلامت مرتبط نباشند. افراد سیگار میکشند زیرا آن را آرامبخش تصور میکنند، یا غذاهای چرب میخورند زیرا از طعم و مزه آن لذت میبرند. این افراد لزوماً به این دلیل که میخواهند ناسالم رفتار کنند، درگیر این رفتارها نمیشوند. به طور مشابه، مردم ممکن است به دلایلی غیر از نگرانی برای سلامتیشان، درگیر رفتارهای ارتقاء دهنده سلامت شوند، برای مثال ورزش کنند، زیرا از فعال بودن بدنی لذت میبرند. یک موضوع بسیار مهم در تحقیقات رفتار سلامت، فهم بهتر عوامل مرتبط با عدم انجام رفتارهایی است که برای سلامت افراد مفید است. حتی زمانی که مردم تمایل واقعی به سالم ماندن دارند، اغلب رفتارهای مورد نیاز برای رسیدن به اهداف سلامتیشان را از خود نشان نمیدهند. «شکاف قصد -رفتار» (Sheeran, 2001) یکی از مفاهیمی است که به طور گسترده شناخته شده است و توضیح میدهد چرا مردم با این که قصد دارند سالم باشند، بیشتر اوقات و به دلایل مختلف با مشکلات جدی در انجام این رفتارها مواجه میشوند، مانند دست کم گرفتن مؤلفه تلاش است که مرتبط با رفتار بر اساس قصد است، عدم برنامه ریزی فعالیتها که برای انجام هر کاری مورد نیاز است، یا فراموش کردن اقدام به انجام کاری خاص، زمانی که اشتغال ذهنی با سایر فعالیتها وجود دارد. لازم به ذکر است که مفهوم رفتار سلامت، سیال است و فعالیتهایی را که شامل میشود که به عنوان تابعی از دانش پزشکی میتوانند متفاوت باشند. برای مثال، استفاده از کاندوم در زمان سکس با فردی که از لحاظ تاریخچه جنسی ناشناخته است، تنها بعد از شیوع ویروس نقص سیستم ایمنی انسان/ سندرم نقص ایمنی اکتسابی (AIDS) در دهه ۱۹۸۰، به عنوان یک رفتار سلامت پیشگیرانه مطرح شد.
به غیر از پنج رفتار کلاسیک سلامت که قبلاً به آنها اشاره کردیم (غذا خوردن، سیگار کشیدن، مصرف الکل، ورزش و خواب)، امروزه، رفتار جنسی امن، استفاده از کرم ضد آفتاب، رانندگی معقول، بستن کمربند ایمنی و رسیدگی به دندانها نیز به عنوان رفتارهای مرتبط با سلامت در نظر گرفته میشوند، البته این مفاهیم باز هم میتوانند با توجه پیشرفت دانش پزشکی، تغییر یابند.
رفتارهای سلامت عمدتاً از منظر مدلهای شناختی اجتماعی مانند مدل باور سلامت[۴] و تئوری رفتار طرح ریزی شده[۵] مورد مطالعه قرار گرفته اند. در این مدل ها بر باورهایی که افراد در مورد پیامدهای رفتارشان دارند، به عنوان عامل اصلی رفتار سلامت، تأکید میشود (Armitage and Conner, 2000). این باورها صفات نسبتاً باثباتی هستند که به طور بالقوه میتوانند بر رفتار تأثیر گذارند، گرچه قابلیت تغییر را دارند. مدل هایی که تاکنون به کار گرفته شده اند، بر اساس اصل انتظار- ارزش[۶] قرار دارند: انتظار این که یک عمل به یک نتیجه خاص منجر شود و ارزشی که به آن نتیجه داده میشود؛ بنابراین این مدل ها تأکید میکنند که افراد درگیر تصمیم گیریهای منطقی و آگاهانه در مورد گزینه های مختلف هستند.
بیشترین مدل شناختی-اجتماعی مورد استفاده، نظریه رفتار طرحریزی شده[۷] است که حمایت تجربی قابل ملاحظه ای نیز به دست آورده است، گرچه ثابت شده است توضیح قصد انجام رفتارهای سلامت (۳۹% از واریانس در قصدمندی)، از پیش بینی رفتارهای سلامت واقعی (۲۱% در موارد گزارش های عینی و ۳۱% در موارد گزارش های ذهنی) راحتتر است (Armitage and Conner, 2001). پژوهشها در مدلهای شناختی- اجتماعی منجر به ایجاد مداخلاتی (برای مثال آموزش سیستمهای مراقبت اولیه) شدند که از راهبردهای ارتباط قانع کننده[۸] برای تغییر باورهای سلامت استفاده میکنند و البته اغلب آنها نتایج ناامیدکنندهای داشتند. چند استراتژی مداخله مؤثر وجود دارد که به مردم کمک میکند تا مقاصدشان[۹] را برای تغییر رفتار سلامت تنظیم کنند. هر چند که این استراتژیها با هدف حمایت از مردم برای اجرایی کردن مقاصدشان، نتایج متوسطی داشتند، حتی زمانی که این اطلاعات برای نیازهای خاص مردم و بسته به مرحله تغییری که در آن قرار دارند، طراحی شده بود (Weinstein et al., 1998). یک مورد استثنای خاص و موفق، مداخلاتی هستند که نیت های اجرایی [۱۰] را مورد مداخله قرار می دهند (Gollwitzer, 1999).
نیت های اجرایی مشخص میکنند رفتار در نظر گرفته شده (قصد شده)، کی، کجا و چگونه باید انجام شود با در نظر گرفتن یک طرح اگر-پس شانس این که مردم فرصتهای عمل را تشخیص دهند افزایش مییابد، در غیر این صورت ممکن است زمانی که یک کاهش موقت در انگیزه برای عمل تجربه شود، انجام عمل فراموش شود. نسلهای جدید مدلهای رفتار سلامت، از مدل های شناخت اجتماعی جدا شده اند و منعکس کننده این موضوع هستند که رفتار سلامت، همیشه منطقی و آگاهانه نیست، بلکه به وسیله عادات، تکانه ها یا هیجان ها اداره میشود (Hofmann et al., 2008).
تا به امروز، این رویکردهای جدید، تشخیص دادند که مداخلات با هدف بهبود رفتار سلامت باید ماهیت رفتارهای سلامت و استراتژیهای اجرایی را در نظر بگیرند؛ این که تلاش زیادی برای حمایت افرادی که منابع کافی برای تغییر رفتار خود در جهت مورد نظر ندارند، لازم نیست (Marteau et al., 2012). صرفنظر از رویکردهای مختلف که معمولاً استفاده میشوند، ارتقای سلامت در مدلهای رفتاری به پیشگیری اولیه از هر نوع بیماری مربوط میشود که به علت درگیر شدن در رفتارهای بهداشتی مخاطره آمیز است و بنابراین تدابیری را به کار میگیرند که شانس رشد و پیشرفت یک مشکل سلامت را کاهش دهند (Kaplan, 2000: p. 382).
اختلال دو قطبی چیست؟
اختلال دو قطبی از اختلالات روانپزشکی است که در آن عمدتاً وجه غالب بیماری مربوط به اختلال در هیجانات و عواطف فرد می شود و سایر علائم اختلال از جمله اختلال در خواب، اشتها و یا تفکر در پی اختلالات هیجانی بروز میکند. همانطور که از نام آن پیدا است در این اختلال دو حالت، وجود دارد. در شرایط خلقی عادی فرد از نظر هیجانات، خواب و اشتها و نیز در تفکر خود هیچ مشکل عمده ای پیدا نمی کند و به فعالیت عادی زندگی خود ادامه میدهد. در قسمت بالا و پایین خط سلامت روانی دو منحنی میبینید که در هر دو مورد فرد دچار اختلال میشود.
به قسمتی که بالای خط سلامت قرار دارد قطب شیدایی یا مانیا و به قسمتی که در پایین خط سلامت قرار دارد قطب افسردگی میگویند. به همین دلیل این اختلال را اختلال دو قطبی و یا اختلال مانیک-دپرسیو می نامند. اختلال دو قطبی یکی از اختلالات روانپزشکی است که معمولا به مدت طولانی ادامه دارد و مانند بسیاری از بیماریهای دیگر حتی بیماری های جسمانی که معمولا مزمن و طولانی مدت میباشند، دو قطبی نیز از اختلالات طولانی مدت انسان است.
شیوع اختلال دوقطبی
این اختلال در تمام جوامع و در تمام طبقات اجتماعی دیده میشود از این رو به خانواده و یا نژاد خاصی اختصاص ندارد. نوع شدید اختلال دو قطبی حدود ۱ – ۱/۵ درصد افراد جامعه را در طول عمر مبتلا میکند و انواع خفیف آن تا ۶ درصد نیز گزارش شده است. ملاحظه میشود که اختلال دو قطبی نادر نیست.
این اختلال در زن و مرد به یک میزان دیده میشود و معمولا سن شروع بیماری بیشتر بین ۳۵-۲۵ سالگی است. این به این معنی نیست که فقط در این سنین دیده میشود بلکه در سنین کودکی و حتی سالمندی نیز ممکن است برای بار اول مشاهده شود. ولی بیشتر اوقات در محدوده سنی که در بالا ذکر شد شروع میگردد.
علائم فاز افسردگی دوقطبی
قطب افسردگی دقیقا مخالف قطب مانیا است، به این معنی که روحیه و رفتار فرد مبتلا و نیز افکار و اندیشه وی در این مرحله با یکدیگر کاملا تفاوت دارند. علائم اختلال در فاز افسردگی عبارتند از:
خلق افسرده: شخص احساس غمگینی دارد، و چیزی او را خوشحال نمیکند. این در حالی است که بیمار در فاز مانیا بدون دلیل روشن و علت واضحی شاد است و روحیه بالایی دارد.
اعتماد به نفس پایین: در فاز افسردگی، فرد مبتلا از اینکه بتواند دست به کاری بزند هراسان است و به خود اعتماد ندارد. در حالیکه در فاز مانیا شخص حتی بدون مطالعه و فراهم بودن شرایط لازم، دست به اقدامات بزرگی مانند خرید و فروش خانه، صدور چک، حتی چک های بی محل نموده و از عواقب آن ترسی ندارد.
بی علاقگی و دلمردگی: در مرحله افسردگی فرد علاقه خود را به کارها و فعالیت های قبلی از دست میدهد، کم کار و گوشه گیر می شود. در حالیکه در مرحله مانیا پر کارشده، مرتب در تقلا و تلاش است و در واقع خستگی ناپذیر می شود.
بی انگیزه شدن: بیمار افسرده کشش و انگیزه لازم برای انجام کارهای جاری خود را ندارد. به کارهای خود بی رغبت میشود و آنها را پشت گوش می اندازد. در حالیکه در مرحله مانیا بالعکس تا کاری را به نتیجه نرساند آرام و قرار ندارد، تا حصول نتیجه روز و شب پیگیر کار میشود و برای تحقق آن به افراد مختلف و نهادهای ذی ربط مرتب سرکشی میکند.
افزایش خواب: در مرحله افسردگی خواب افزایش مییابد و حتی اگر نخوابد تمایل دارد بیشتر وقت خود را در رختخواب بگذراند. در واقع بیشتر اوقات خسته و کسل است. در فاز مانیا بیمار خستگی ناپذیر است و صبح تا شب فعالیت دارد. خوابش به حدود ۲ تا ۳ ساعت در شب کاهش مییابد و فردا صبح سرحال و بدون خستگی از خواب بیدار میشود.
فراموشی و جریان فکر کُند: بیمار افسرده به سختی فکر خود را متمرکز میسازد و به دشواری قادر است در مورد مطلبی خوب فکر کند و تصمیم بگیرد، فکرش خوب کار نمی کند، حواسش پرت است. در حالیکه همین فرد در مرحله مانیای بیماری به سرعت فکر میکند و تصمیم میگیرد. سرعت فکر او بسیار افزایش مییابد و گاهی این افزایش سرعت فکر به ناتوانی در تفکر منسجم و هدفمند منجر میگردد. افکار در ذهن بیمار در مرحله مانیا به سرعت برق ممکن است جریان پیدا کرده و باعث میشوند که از یک فکر به فکر دیگر بروند.
واکنش به اختلال دو قطبی
شاید اولین واکنش فرد مبتلا و نیز وابستگان نزدیک او در مواجه با این اختلال، ترس، نگرانی و وحشت از داشتن چنین بیماری در خود و یا در یکی از عزیزان نزدیک شان باشد. در اکثر موارد این ترس و نگرانی منجر به انکار اختلال علی الخصوص پس از بهبودی و سپری شدن حالت حاد اختلال میگردد و این انکار مانع از کنترل صحیح آن خواهد شد. توصیه متخصصین آن است که:
تا جایی که ممکن است در مورد اختلال دو قطبی مطالعه کنیم و با آن آشنا شویم.
با روبرو شدن با واقعیت وجود اختلال دو قطبی، هراس نداشته باشیم.
روش های درمان و کنترل اختلال را از متخصص فرا بگیریم.
ارتباط خود را با کارشناسان بهداشت روان مانند روانپزشک، روانشناس، مددکار اجتماعی حفظ کنیم.
خود را برای یک مقابله تقریبا دراز مدت با اختلال آماده کنیم.
به خود برچسب و انگ بیمار روانی نزنیم.
با رعایت این نکات مطمئن باشید:
بیماری کمترین عارضه را بر زندگی شما یا عزیز شما خواهد گذاشت.
در رویارویی با این بیماری کمترین نا امیدی را خواهید داشت.
میتوانید مانند دیگر افرادی که اختلال دو قطبی ندارند با حفظ شرایطی، زندگی خوب و موفقی را برای خود فراهم کنید.
درمان اختلال دوقطبی
درمان دارویی که در ادامه به تفصیل توضیح داده می شود، اساس و پایه درمان در اختلال دو قطبی است. در صورت مصرف نامنظم و یا قطع پیش از موعد داروها، فازهای اختلال مکررا تکرار میشوند و حتی ممکن است در طول یکسال چند فاز بیماری دیده شود.
در شرایطی که فرد مبتلا با عودهای مکرر و شدید مواجه است، زندگی خصوصی و حرفه ای فرد مرتب در تلاطم و بحران قرار داشته و با شکست و ناکامی همراه می گردد. در درمان اختلال دو قطبی، هر کدام از فازهای اختلال که باشد، حتما باید یکی از داروهای تنظیم کننده خلق مصرف شود.
آیا اختلال دو قطبی درمان میشود؟
در پاسخ این سوال باید گفت:
بسیاری از بیماری های انسان درمان قطعی ندارند و با اقدامات درمانی، بیماری کنترل میشوند، مانند بیماری دیابت، فشار خون بالا و …
هدف از درمان در بسیاری از عرصه های پزشکی این است که بیمار مجددا به فعالیت روزمره خود برگردد و کیفیت زندگی مناسبی پیدا کند.
منافع درمان به عوارض آن ارجحیت داشته باشد. با این توضیحات اختلال دو قطبی قابل درمان است اما نه به مفهوم ریشه کن شدن آن و عدم نیاز فرد مبتلا به ادامه درمان و مصرف دارو. با پیگیری مرتب درمان، اختلال وضعیت مطلوبی پیدا خواهد کرد. در این حالت شخص قادر است به بسیاری از فعالیت های زندگی روزمره خود مانند تحصیل، کار، ازدواج و … برسد. درصورتیکه هم دفعات عود بیماری بصورت قابل توجهی کاهش یافته و هم شدت آن بسیار کمتر شود، فرد مبتلا قادر است به بسیاری از فعالیت های زندگی خود بپردازد. بجای انکار بیماری، بهتر است یاد بگیریم که چگونه با آن کنار بیاییم، چگونه آن را کنترل کنیم و چگونه با آن و همراه آن زندگی کنیم. از آنجایکه بیماری دو قطبی یکی از بیماریهای طولانی مدت انسان است، از این رو:
هر چه این اختلال را بشناسیم، از علت آن آگاه شویم، سیر و روند آن را بدانیم، با داروهایی که در درمان بکار میروند آشنا شویم، اثرات درمانی آنها را بدانیم و با عوارض داروها آشنا شویم بهتر میتوانیم بر اختلال خود کنترل داشته و اجازه ندهیم که، خود را بر ما و خانواده تحمیل کرده و هر روز زندگی ما را دستخوش تغییر و دگرگونی کند.
درمان دارویی اختلال دو قطبی
تاکید درمان اختلال دو قطبی بر دارو درمانی است. تغییرات شیمیایی که در مغز این بیماران در زمان عود بیماری اتفاق می افتد با مصرف دارو تنظیم شده، مواد شیمیایی مغز تعادل خود را بدست آورده، علائم اختلال از بین میروند و اختلال تحت کنترل در میاید.
همانطور که از اسم اختلال دو قطبی بر میاید این اختلال دارای دو قطب یا دو فاز کاملا متفاوت بوده و از این رو درمان آن نیز در فازهای مختلف تا حدودی متفاوت میباشد. هدف از درمان در هر یک از فازهای افسردگی یا مانیا این است که فرد مبتلا مجددا به حالت سلامت روانی خود باز گردد.
داروهای تنظیم کننده خلق
منظور از داروهای تنظیم کننده خلق داروهایی است که در هر یک از دو فاز اختلال می بایست تجویز نمود. این داروها فرد مبتلا را به سلامت روانی باز می گرداند و بر هر دو فاز افسردگی و مانیا موثر است. از همه مهمتر اینکه مصرف داروهای ضد مانیا و ضد افسردگی اگر با داروهای تنظیم کننده خلق مصرف نشوند، اثر درمانی مطلوبی نخواهند داشت. داروهایی که به این منظور تجویز می شوند در درجه اول عبارتند از: لیتیوم، والپروات سدیم، کاربامازپین. دو مورد از این داروها به تفصیل بیشتر در ادامه ذکر شده اند.
درمان های جدید روانشناسی
برای درمان انواع اختلالات روانی و بهبود سلامت روان، درمان های جدید روانشناسی وجود دارد که هر یک از آنها به گونهای متفاوت به ارزیابی مراجعین میپردازند و توصیههای درمانی مخصوصی را ارائه میدهند. شناخت رویکردهای درمانی مختلف به شما کمک میکند تا بهترین روش را برای بهبود وضعیت سلامت روانتان انتخاب کنید و به درمانگر متخصص در آن زمینه مراجعه نمایید.
به گزارش پایگاه خبری پهنه پرواز به نقل از سایت منتال هلت ،طی سالها انواع رویکردهای درمانی در روانشناسی به کار گرفته شدهاند و هم اکنون نیز روشهای رواندرمانی در حال به روز شدن برای تاثیرگذاری بیشتر بر زندگی بیماران هستند. در این مقاله ما به معرفی ۵ تا از جدیدترین درمانهای روانشناسی میپردازیم که توسط نظریهپردازان و محققان اثربخشی آنها ثابت شده است. همراه ما باشید تا با درمانهایی مثل نوروفیدبک، کنترل شناختی، هیپنوتیزم درمانی، نقاط مغزی و تحریک مغناطیسی برای بهبود وضعیت سلامت روانتان آشنا شوید.
سلامت روان چیست؟

به طور کلی سلامت روانی بیانگر برخورداری از آرامش روانی، هیجانی و اجتماعی است. مولفه های سلامت روانی احساسات، رفتار ها و تفکرات انسان را تحت تاثیر قرار می دهند و در شکل گیری ارتباط موثر و کنترل احساسات نقش بسزایی دارند. سلامت روانی در برهه های مختلف زندگی اعم از کودکی، نوجوانی، جوانی و بزرگسالی حائز اهمیت است. برخورداری از سلامت روانی در راستای توانایی غلبه بر استرس، کار سازنده، درک ظرفیت های فردی و کمک به جامعه مفید واقع است. مطالعات اتحادیه ی ملی بیماری های روانی در ایالات متحده آمریکا بیانگر آن است که از هر 5 نفر، حداقل یک فرد مشکلات سلامت روان را تجربه می کند.
سلامت روان تحت تاثیر عوامل گوناگونی با مشکل مواجه می شود. یکی از عوامل موثر در سلامت روان، آسیب جدی ناشی از یک جنایت خشونت آمیز است. به طور مثال یک جنگ نظامی و درگیری که سبب تداخل آسیب به یک بخش از سر می شود می تواند رفتار انسان را تحت تاثیر قرار دهد. علاوه بر این، سبک زندگی در سلامت روان نقش بسزایی ایفا می کند. از سری عوامل تاثیرگذار سبک زندگی می توان به کمبود خواب، فشار کار، مصرف دارو های خاص و رژیم غذایی اشاره کرد. مغز انسان دارای ساختار بسیار پیچیده ای است. تحقیقات بیانگر آن هستند که تغییراتی در میزان مواد شیمیایی مغز به خصوص در دوپامین و سروتونین می تواند با سلامت روان در ارتباط باشد. جالب است بدانید که ژنتیک یک عامل موثر در سلامت روان است که می تواند به موجب فعل و انفعالات شیمیایی در مغز از والدین به کودک منتقل شود.
انواع درمانهای سنتی روانشناسی
درمان شناختی رفتاری یکی از پرکاربردترین درمانها در بین متخصصان سلامت روان است. در این درمان روانشناس به مراجع کمک میکند که با تغییر در افکار، احساسات و رفتارهای خود زندگی روزمرهاش را بهبود بخشد. در درمان شناختی رفتاری مراجع و درمانگر با یکدیگر یک برنامهی درمانی که دارای اهداف و مراحل مشخصی است طرحریزی میکنند و گام به گام با هم تا رسیدن به نتیجه پیش میروند.
یکی دیگر از درمانهای سنتی که سالهاست توسط روانپزشکان و روانشناسان به کار برده میشود دارو درمانی است. که در آن از داروهای روانگردان برای کاهش علائم بیماری استفاده میشود. پرطرفدارترین داروها ضد اضطرابها و ضد افسردگیها هستند. این روش به خصوص برای افرادی که علائم حاد بیماری دارند کاربرد دارد. بیشترین موفقیت در درمان زمانی حاصل میشود که مصرف داروها را با درمان شناختی رفتاری ترکیب کنید.
درمانهایی مانند نقاط مغزی، نوروفیدبک و پردازش مجدد حساسیتزدایی از حرکات چشم چند درمان در خط مقدم مشاوره سلامت روان از بین رویکردهای جدید درمانی هستند. سایر درمانهای آینده در روانشناسی شامل تحریک مغناطیسی ترانس کرانیال و آموزش کنترل شناختی است. هیپنوتیزم نیز سالهای بسیار زیادی است که در رواندرمانی به کار میرود اما روانشناسان در حال یافتن راههای جدیدی برای استفاده از آن در درمان هستند.
نقاط مغزی یا brainspotting
درمان نقاط مغزی ارتباط زیادی با مغز و چشمان شما دارد. بنیانگذار این درمان دیوید گراند کشف کرد که احساسات منفی و آثار تروما میتواند در بدن افراد ذخیره شود و عملکرد مغز آنها را تغییر دهد. همچنین او دریافت که نحوهی قرارگیری و حرکت چشمان میتواند بر احساسات ما تاثیر بگذارد.
درمان نقطه مغزی که توسط یک درمانگر آموزش دیده هدایت میشود، میتواند شما را به سمت آن احساس منفی ذخیره شده راهنمایی کند و این امکان را میدهد که احساسات و آثار منفی ذخیره شده در بدنتان را رها کنید و با احساسات و واکنشهای مثبت به جلو بروید.
این بدان معناست که هر یک از آن رویدادهای دردناک، طاقتفرسا، آسیبرسان یا ترسناکی که در طول زندگی اتفاق میافتد و تبدیل به رویدادهای آسیبزا میشود، میتواند با روشی ایمن درمان شود. درمان نقطه مغزی یک ابزار عصبی زیستی در نظر گرفته میشود که برای کمک به درمانهای سنتی مانند درمان شناختی رفتاری و درمانهای جایگزین مانند طب سوزنی عالی است. سایر درمان های بالینی که در بهبود افراد مبتلا به اختلالات روانی موفقیت آمیز است، حساسیت زدایی و پردازش مجدد حرکت چشم یا EMDR است. فرضیهی این روشها این است که مغز شما زمانی که ضربهای را تجربه میکند نمیتواند به درستی کار کند و اطلاعات را پردازش کند. EMDR به آموزش مجدد مغز شما کمک میکند تا بتوانید اطلاعات را به درستی پردازش کنید و بر احساسات منفی غلبه کنید.
نوروفیدبک درمانی
نوروتراپی یا نوروفیدبک درمانی نیز بر مغز متمرکز است و یکی از انواع رویکردهای درمانی در روانشناسی می باشد. اگر امواج مغزی شما برای کارهای نامناسب و در زمانهای نامناسب فرستاده میشوند، نوروفیدبک میتواند ابزاری ضروری برای تقویت درمانهایتان باشد. به این معنا که اگر به موقعیتی با واکنش عاطفی نامناسب واکنش نشان دهید، این درمان میتواند کمک کند.
با درمان نوروفیدبک، شما به دستگاهی متصل میشوید که امواج مغزیتان را میخواند و آنها را به نرمافزار رایانهای میرساند که درمانگر شما میتواند آن را تجزیه و تحلیل کند. همچنین میتواند در مواقعی که ممکن است نیاز به تنظیم مجدد در یک ناحیه خاص از مغزتان داشته باشید، پیامی بفرستد، تا عملکرد آن ناحیه اصلاح گردد. این مساله به طور ویژه برای مناطقی از مغز که علائم اضطراب و افسردگی ایجاد میکنند کاربرد دارد.
نوروفیدبک برای بسیاری از اختلالات سلامت روان از جمله اختلالات دوقطبی، کمبود توجه و اختلال وسواسی عملی به کار برده میشود.
تحریک مغناطیسی ترانس کرانیال (TMS)
این درمان شبیه چیزی است که ممکن است هنگام تماشای یک فیلم فرانکشتاین ببینید. اما اصلا ترسناک نیست. در واقع، TMS یک روش غیر تهاجمی، ایمن و قابل تحمل برای کمک به شما برای رفع علائمی مانند افسردگی است.
برنامه تحریک مغز جانز هاپکینز خدماتی مانند TMS را ارائه میدهد که مانند دستگاههای ام آر آی است و دکتر سر شما را زیر دستگاه قرار میدهد. دستگاه دارای یک سیم پیچ در داخل است که روی سر شما قرار میگیرد. این سیم پیچ پالسهای مغناطیسی را از طریق جمجمه و به بخشی از مغز که خلق و خو را تنظیم میکند ارسال میکند.درمانهای TMS حدود یک ساعت طول میکشد و در مطالعهای که توسط مؤسسه ملی سلامت روان انجام شد، شرکتکنندگانی که از TMS استفاده کردند در مقایسه با افرادی که درمان ساختگی یا دارونما دریافت کردند، بهبود قابلتوجهی را نشان دادند.
هیپنوتیزم درمانی
هیپنوتیزم درمانی سالهاست که وجود داشته است. با این حال، درمان به کمک هیپنوتیزم روشی پیشرفته است و اخیراً ثابت شده که یک درمان ارزشمند برای کسانی است که از اختلالات سلامت روان رنج میبرند. هیپنوتیزم درمانی تاریخچهی طولانی مدتی دارد و همچنان اثربخشی آن قابل مشاهده است.
بسیاری از شما فکر میکنید که هیپنوتیزم شدن خطرناک است، نه از نظر فیزیکی، بلکه برای غرورتان.
شما میترسید که هیپنوتیزم شوید و چیزی را که هیپنوتیزور برای شما انجام داده به خاطر نیاورید. خوشبختانه چنین نیست، و شما در اشتباه هستید. شما در طول درمان هیپنوتیزم تنها به حالتی از تمرکز و خودآگاهی بسیار بالا میروید و قدرت اختیار و حافظهتان را از دست نمیدهید. اگر هیپنوتیزم درمانی با سایر درمانهای مرسوم همراه شود میتواند بسیار مفید و اثرگذار باشد. هیپنوتیزم درمانی می تواند برای بسیاری از اختلالات از جمله اضطراب، افسردگی،اختلال اسکیزوفرنی، انواع اختلالات وسواسی و حتی اختلالات خوردن و اعتیاد مفید باشد.
آموزش کنترل شناختی
فرض این درمان این است که شما میتوانید یاد بگیرید چگونه افکار خود را کنترل کنید و به جای اینکه به راحتی حواستان پرت شود، روی آنچه میخواهید تمرکز کنید.آموزش کنترل شناختی به شما یاد میدهد که چگونه با استفاده از بازیهای رایانه ای این کار را انجام دهید. بازیهای ویدئویی که به طور خاص برای کمک به آموزش مغز طراحی شدهاند. این نوع آموزش به شما کمک میکند یاد بگیرید که چگونه میتوانید متوجه شوید که تمرکزتان را روی یک موضوع از دست میدهید. همچنین به شما کمک میکند بر تکانههای خود مسلط شوید و مجدد روی کار در دستتان تمرکز کنید. حتی بازیهای ویدیویی کنترل شناختی ساخته میشوند که به مغز افراد مسن کمک میکنند تا در زمینههای تمرکز و حافظه بهبود پیدا کنند. دانشمندان میگویند این درمان میتواند به بهبود اختلالات کمبود توجه نیز کمک کند.
اختلال در بیان #نوشتاری چه نشانه هایی دارد؟
به گزارش پایگاه خبری پهنه پرواز به نقل از سایت پاکدلها ،تعدادی از کودکانی که نارسایی در بیان نوشتاری دارند، اندیشه های بسیار خوب و اطلاعات فراوانی در ذهن دارند؛ اما نمی توانند آنها را به درستی بنویسند تا دیگران هم آن اندیشه ها را بدانند و درک کنند. همچنین ممکن است #دستخط و #املای ضعیفی داشته باشند برخی از مواردی که ممکن است کودکان دارای اختلال نوشتاری با آن روبرو شوند
مشکل در به نوشته در آوردن اندیشه ها و تخیلاتشان در صورتی که ممکن است خیلی خوب بتواند درباره آنها توضیح دهد، مثلا درباره اردویی که رفته خوب #توضیح میدهد ولی همین را به صورت نوشتاری نمیتواند بیان کند.
اشکال در سازماندهی #ایده هایشان در هنگام نوشتن. یعنی انشایش شروع ، ادامه و پایان مشخصی ندارد.
دشواری در به کاربردن #دستور زبان و املاء درست به هنگامِ نوشتن، همچنین اشکال در مرتب و واضح نوشتن حروف، مثلا جمله ها را کامل نمی کند یا #کاربرد درست علائم نگارشی و غیره را نمی داند. برای نمونه جمله پرسشی آیا از خوردن غذا لذت «بردی؟» را به صورت آیا از خوردن غذا لذت «بردی »می نویسد.
پاک کردن مطالب نوشته شده به دفعات که می تواند به علت عدم اعتماد به نفس هم باشد. یعنی تردید دارد و خودش و عملکردش را حتی اگر درست هم باشد قبول ندارد.
کند نوشتن یا نوشتن ناقص
خیلی #کمرنگ #پررنگ یا #تودرتو نوشتن (اختلال در نوشتن می تواند شامل عمل فیزیکی نوشتن یا فعالیت ذهنی ،تجزیه تحلیل و ترکیب اطلاعات باشد).
اختلال نوشتن پایه ای به شکل کلمات و حروف مربوط است. اختلال نوشتاری نشان دهنده مشکل در #سازماندهی افکار نشان دهنده روی کاغذ است.
WHO دستورالعملهاي اخلاقي و حکمراني هوش مصنوعي را براي مدلهاي بزرگ چند وجهي منتشر ميکند
دکتر تورج عنصري
ژنو، 18 ژانويه 2024 – سازمان جهاني بهداشت (WHO) دستورالعمل جديدي را در مورد اخلاق و حاکميت مدلهاي بزرگ چندوجهي (LMMs) منتشر ميکند – نوعي از فناوري هوش مصنوعي مولد (AI) در حال رشد سريع با کاربرد در سراسر مراقبتهاي بهداشتي.
اين راهنما بيش از 40 توصيه را براي بررسي توسط دولتها، شرکتهاي فناوري و ارائهدهندگان مراقبتهاي بهداشتي براي اطمينان از استفاده مناسب از LMM براي ارتقا و محافظت از سلامت جمعيت بيان ميکند.
LMM ها مي توانند يک يا چند نوع ورودي داده مانند متن، فيلم و تصوير را بپذيرند و خروجي هاي متنوعي توليد کنند که محدود به نوع داده هاي ورودي نيست. LMMها در تقليد از ارتباطات انساني و توانايي انجام وظايفي که به صراحت براي انجام آنها برنامه ريزي نشده بودند منحصر به فرد هستند. LMM ها سريعتر از هر برنامه کاربردي ديگري در تاريخ مورد استفاده قرار گرفته اند، با پلتفرم هاي متعددي مانند ChatGPT، Bard و Bert که در سال 2023 وارد آگاهي عمومي شدند.
دکتر جرمي فارار، دانشمند ارشد سازمان جهاني بهداشت، گفت: «فناوريهاي هوش مصنوعي مولد پتانسيل بهبود مراقبتهاي بهداشتي را دارند، اما تنها در صورتي که کساني که اين فناوريها را توسعه، تنظيم و استفاده ميکنند، خطرات مرتبط با آن را شناسايي کرده و بهطور کامل در نظر بگيرند.» ما به اطلاعات و سياستهاي شفاف براي مديريت طراحي، توسعه و استفاده از LMM براي دستيابي به نتايج سلامت بهتر و غلبه بر نابرابريهاي بهداشتي مداوم نياز داريم.»
مزايا و خطرات بالقوه
دستورالعمل جديد WHO پنج کاربرد گسترده LMMs براي سلامتي را تشريح مي کند:
تشخيص و مراقبت هاي باليني، مانند پاسخ به سوالات کتبي بيماران؛
استفاده تحت هدايت بيمار، مانند بررسي علائم و درمان؛
وظايف اداري و اداري، مانند مستندسازي و خلاصه کردن ويزيتهاي بيمار در پرونده الکترونيک سلامت؛
آموزش پزشکي و پرستاري، از جمله ارائه برخوردهاي شبيه سازي شده با بيمار به کارآموزان، و.
تحقيقات علمي و توسعه دارو، از جمله شناسايي ترکيبات جديد.
در حالي که LMM ها شروع به استفاده براي اهداف خاص مرتبط با سلامتي مي کنند، خطرات مستندي از توليد اظهارات نادرست، نادرست، جانبدارانه يا ناقص نيز وجود دارد که مي تواند به افرادي که از چنين اطلاعاتي در تصميم گيري هاي بهداشتي استفاده مي کنند آسيب برساند. علاوه بر اين، LMM ها ممکن است بر روي داده هايي که از نظر نژاد، قوميت، اصل و نسب، جنسيت، هويت جنسيتي يا سني با کيفيت پايين يا مغرضانه هستند، آموزش ببينند.
اين دستورالعمل همچنين خطرات گستردهتري را براي سيستمهاي بهداشتي، مانند دسترسي و مقرون به صرفه بودن LMM با بهترين عملکرد، شرح ميدهد. LMMS همچنين مي تواند “سوگيري اتوماسيون” را توسط متخصصان مراقبت هاي بهداشتي و بيماران تشويق کند، به موجب آن خطاهايي که در غير اين صورت شناسايي مي شدند ناديده گرفته مي شوند يا انتخاب هاي دشوار به طور نادرست به LMM واگذار مي شوند. LMM ها، مانند ساير اشکال هوش مصنوعي، در برابر خطرات امنيت سايبري نيز آسيب پذير هستند که مي تواند اطلاعات بيمار يا قابل اعتماد بودن اين الگوريتم ها و ارائه مراقبت هاي بهداشتي را به طور گسترده به خطر بيندازد.
براي ايجاد LMMهاي ايمن و موثر، WHO بر نياز به مشارکت ذينفعان مختلف: دولت ها، شرکت هاي فناوري، ارائه دهندگان مراقبت هاي بهداشتي، بيماران و جامعه مدني در تمام مراحل توسعه و استقرار چنين فناوري هايي، از جمله نظارت و مقررات آنها تاکيد مي کند.
دکتر آلن لابريک، مدير بهداشت ديجيتال و نوآوري WHO در بخش علوم، گفت: «دولتهاي همه کشورها بايد با همکاري يکديگر تلاشها را براي تنظيم مؤثر توسعه و استفاده از فناوريهاي هوش مصنوعي، مانند LMMs، رهبري کنند.
توصيه هاي کليدي
دستورالعمل جديد WHO شامل توصيههايي براي دولتها است که مسئوليت اصلي تعيين استانداردهايي براي توسعه و استقرار LMM و ادغام و استفاده از آنها براي اهداف بهداشت عمومي و پزشکي را بر عهده دارند. به عنوان مثال، دولت ها بايد:
سرمايهگذاري يا ارائه زيرساختهاي غيرانتفاعي يا عمومي، از جمله قدرت محاسباتي و مجموعههاي داده عمومي، قابل دسترسي براي توسعهدهندگان در بخشهاي دولتي، خصوصي و غيرانتفاعي، که کاربران را ملزم به رعايت اصول و ارزشهاي اخلاقي ميکند. دسترسي داشته باشيد.
از قوانين، خط مشي ها و مقررات استفاده کنيد تا اطمينان حاصل کنيد که LMM ها و برنامه هاي کاربردي مورد استفاده در مراقبت هاي بهداشتي و پزشکي، صرف نظر از خطر يا منافع مرتبط با فناوري هوش مصنوعي، با تعهدات اخلاقي و استانداردهاي حقوق بشري مطابقت دارند که مثلاً بر حيثيت، استقلال و يا يک فرد تأثير مي گذارد. حريم خصوصي.
يک آژانس نظارتي موجود يا جديد را براي ارزيابي و تأييد LMMها و برنامه هاي کاربردي در نظر گرفته شده براي استفاده در مراقبت هاي بهداشتي يا پزشکي – به عنوان مجوز منابع، تعيين کنيد.
مميزي اجباري پس از انتشار و ارزيابيهاي تأثير، از جمله براي حفاظت از دادهها و حقوق بشر، توسط اشخاص ثالث مستقل، زماني که LMM در مقياس وسيع مستقر ميشود، معرفي کنيد. حسابرسي و ارزيابي تأثير بايد منتشر شود و بايد شامل نتايج و تأثيرات تفکيک شده بر اساس نوع کاربر، از جمله بر اساس سن، نژاد يا ناتواني باشد.
اين راهنما همچنين شامل توصيههاي کليدي زير براي توسعه دهندگان LMM است که بايد اطمينان حاصل کنند که:
LMM ها نه تنها توسط دانشمندان و مهندسان طراحي شده اند. کاربران بالقوه و همه ذينفعان مستقيم و غيرمستقيم، از جمله ارائه دهندگان پزشکي، محققان علمي، متخصصان مراقبت هاي بهداشتي و بيماران، بايد از مراحل اوليه توسعه هوش مصنوعي در طراحي ساختاريافته، فراگير، شفاف مشارکت داشته باشند و فرصت هايي براي طرح مسائل اخلاقي، نگراني هاي صوتي و… ورودي براي برنامه هوش مصنوعي در حال بررسي ارائه دهيد.
LMM ها براي انجام وظايف تعريف شده با دقت و اطمينان لازم براي بهبود ظرفيت سيستم هاي بهداشتي و پيشبرد علايق بيمار طراحي شده اند. توسعه دهندگان همچنين بايد قادر به پيش بيني و درک نتايج ثانويه بالقوه باشند.
يادداشت ويراستار
سند جديد اخلاق و حاکميت AI براي راهنماي سلامت در مدلهاي بزرگ چندوجهي بر اساس دستورالعمل WHO منتشر شده در ژوئن 2021 است. به انتشارات اينجا دسترسي داشته باشيد.
توجه به ويرايشگر
WHO ميزبان يک وبينار در مورد راهنماي اخلاق و حاکميت مدلهاي بزرگ چندوجهي براي سلامت در روز جمعه، 19 ژانويه 2024 ساعت 12:00 تا 13:00 CET خواهد بود. اينجا ثبت نام کنيد .
سخنرانان:
- جرمي فارار، دانشمند ارشد سازمان جهاني بهداشت
- آلن لابريک و سامير پوجاري، سلامت ديجيتال و نوآوري، WHO
- Effy Vayena، ETH زوريخ، سوئيس
- آندرياس ريس، واحد اخلاق سلامت و حکومت، WHO
- کيمانتري مودلي، دانشگاه استلنبوش، آفريقاي جنوبي
- سوهل بيداني، بنياد بيل و مليندا گيتس
- روهيت مالپاني، مشاور، WHOق
مصرف تنباکو کاهش مي يابد
دکتر تورج عنصري
بر اساس آخرين تخمين هاي سازمان جهاني بهداشت (WHO) روند دخانيات که امروز منتشر شده است، در سراسر جهان 1.25 ميليارد مصرف کننده دخانيات بزرگسال وجود دارد.
روند سال 2022 نشان دهنده کاهش مداوم نرخ مصرف دخانيات در سطح جهان است. از هر 5 بزرگسال در سراسر جهان 1 نفر در مقايسه با 1 در 3 نفر در سال 2000 تنباکو مصرف مي کنند.
اين گزارش نشان مي دهد که 150 کشور با موفقيت مصرف دخانيات را کاهش مي دهند. برزيل و هلند پس از اجراي اقدامات کنترل تنباکو MPOWER شاهد موفقيت هستند، به طوري که برزيل از سال 2010 کاهش نسبي 35? و هلند در آستانه رسيدن به هدف 30? است.
در سالهاي اخير پيشرفتهاي خوبي در زمينه کنترل دخانيات حاصل شده است، اما زماني براي رضايت وجود ندارد. من از عمقي که صنعت تنباکو براي دستيابي به سود به قيمت جان هاي بي شماري مي رود، شگفت زده شده ام. دکتر روديگر کرچ، مدير دپارتمان ارتقاي سلامت سازمان جهاني بهداشت ميگويد: «ما ميبينيم که در لحظهاي که يک دولت فکر ميکند در مبارزه با تنباکو پيروز شده است، صنعت دخانيات از فرصت استفاده ميکند تا سياستهاي بهداشتي را دستکاري کرده و محصولات مرگبار خود را بفروشد.»
WHO از کشورها مي خواهد که به اعمال سياست هاي کنترل دخانيات و مبارزه با مداخله در صنعت دخانيات ادامه دهند.
در حال حاضر منطقه آسياي جنوب شرقي سازمان جهاني بهداشت با 26.5 درصد بيشترين درصد جمعيت مصرف کننده دخانيات را دارد و منطقه اروپايي با 25.3 درصد فاصله چنداني ندارد. اين گزارش نشان مي دهد که پيش بيني مي شود تا سال 2030 منطقه اروپايي سازمان جهاني بهداشت با شيوع کمي بيش از 23 درصد بالاترين نرخ ها را در سطح جهان داشته باشد. ميزان مصرف دخانيات در ميان زنان در منطقه اروپايي سازمان بهداشت جهاني بيش از دو برابر ميانگين جهاني است و بسيار کندتر از ساير مناطق کاهش مي يابد.
در حالي که اين ارقام به طور پيوسته در طول سال ها کاهش يافته است، جهان تا سال 2025 به کاهش نسبي 25 درصدي مصرف دخانيات خواهد رسيد و هدف جهاني داوطلبانه کاهش 30 درصدي نسبت به خط پايه سال 2010 را از دست خواهد داد. تنها 56 کشور در سطح جهان به اين هدف خواهند رسيد که چهار کشور از آخرين گزارش در سال 2021 کمتر است.
شيوع مصرف دخانيات از سال 2010 در برخي کشورها تغيير چنداني نکرده است، در حالي که شش کشور همچنان شاهد افزايش مصرف دخانيات هستند: کنگو، مصر، اندونزي، اردن، عمان و جمهوري مولداوي.
WHO از کشورها ميخواهد که تلاشها براي کنترل دخانيات را تسريع کنند، زيرا هنوز کار زيادي براي انجام وجود دارد. « شاخص تداخل جهاني صنعت دخانيات 2023» که توسط STOP و مرکز جهاني حکمراني خوب در کنترل دخانيات منتشر شده است، نشان ميدهد که تلاشها براي محافظت از سياستهاي بهداشتي در برابر افزايش تداخل صنعت دخانيات در سراسر جهان بدتر شده است.
بررسي هاي کشوري به طور مداوم نشان مي دهد که کودکان 13 تا 15 ساله در اکثر کشورها از تنباکو و محصولات نيکوتين استفاده مي کنند. براي محافظت از نسل هاي آينده و اطمينان از کاهش مصرف دخانيات، WHO امسال روز جهاني بدون دخانيات را به محافظت از کودکان در برابر مداخلات صنعت دخانيات اختصاص خواهد داد.
ماه آينده، کشورها قرار است در پاناما براي دهمين اجلاس کنوانسيون چارچوب سازمان جهاني بهداشت در مورد کنترل دخانيات (FCTC) گردهم آيند . براي حفظ سلامت جمعيت خود تقويت FCTC WHO يک اولويت بهداشت جهاني است که در اهداف توسعه پايدار مشخص شده است. سازمان بهداشت جهاني آماده حمايت از کشورها در دفاع از اقدامات اثبات شده کنترل دخانيات در مواجهه با دخالت صنعت است.
منبع: who