بانوی هنرمند زهره اعتضادالسلطنه متولد سال ۱۳۴۱ در تهران است و به صورت مادرزادی دچار معلولیت از ناحیه دو دست شده است. او با کمک پاهایش نقاشی، خوشنویسی، قالیبافی و گلسازی میکند. این بانوی هنرمند ایرانی در مصاحبه اختصاصی با پایگاه خبری پهنه پرواز از مشکلات و موفقیت های خود گفت. او عضو انجمن بینالمللی نقاشان آلمان است و تاکنون بیش از ۶۰ نمایشگاه داخلی و ۱۰ نمایشگاه خارجی در کشورهای سوریه، لبنان، قطر، دبی، چین، تایلند و مکه برگزار کرده است.
این هنرمند در معرفی خود با اشاره به این که مصرف دارو توسط مادر موجب معلولیت او شده است، در مورد مشکلات تحصیل خود بیان کرد: در دروان کودکی و از بدو ورود به سیستم آموزشی مدرسه، مشکلات متعددی(بخصوص برای نوشتن) داشتم؛ که موجب مخالفت مسئولین آموزش و پرورش آن زمان، برای تحصیل من در مدارس عادی شد. به همین دلیل، پدر و مادرم برای من معلم خصوصی گرفتند و کلاس اول ابتدایی را در منزل آموزش دیدم.
اعتضاد السلطنه در ادامه توضیح داد: مدارس عادی، به دلیل این که یک عضو مهم جسمی را نداشتم، مسئولیت حضورم در کلاسهایشان را نمیپذیرفتند؛ به همین جهت، برای کلاس دوم ابتدایی، به پیشنهاد یکی از اقوام، به یک مرکز کودکان استثنایی ویژه ناشنوایان مراجعه کردیم و مسئولین این مرکز، مرا به عنوان میهمان پذیرفتند. کلاسهای آن مرکز، بصورت چند پایه برگزار میشد؛ یعنی در یک کلاس، از شاگردان پیشدبستانی، تا شاگردانی در مقطع پنجم دبستان حضور داشتند.
او در مورد فراگیری زبان اشاره گفت:هنگامی که معلم، به مقاطع مختلف تحصیلی تدریس میکرد، من درسهای آنها را نیز یاد میگرفتم؛ و حتی در آن کلاس، زبان اشاره را نیز به شکل کاملا تجربی آموختم. کمکم این ذوق و استعدادم برای یادگیری و آموزش، به جایی رسید که معلم، بخاطر مشغله زیاد کاری، دیکته کلاس اول را به من واگذار کرد. زمانی که معلم آن کلاس، استعدادهای مرا دید، با مادرم گفتگو کرد و به ایشان پیشنهاد داد که با مرکز کودکان استثنایی مشورت کنیم. زیرا استعداد مرا بالاتر از آن کلاس میدید و معتقد بود که وقتم در آن کلاس، به هدر میرود. بنابراین، با آزمونی که در حضور کارشناس مرکز کودکان استثنایی از من گرفته شد، موفق شدم به کلاس سوم ابتدایی بروم؛ و از مقطع سوم دبستان، با دانشآموزان معمولی به تحصیل ادامه دادم.
زهره اعتضادالسلطنه، در مورد شیوه نوشتن تکالیف خود در دوران تحصیلات توضیح دادند: از سن چهار سالگی، با تشویقها و آموزشهای مادرم، نوشتن را آموختم. مادرم به من یاد داد که بجای نوشتن با دهان، که میتوانست غیربهداشتی باشد و منجر به بیماریام شود، با پاهایم شروع به نوشتن کنم. در ابتدا، این شیوه نوشتن برایم بسیار دشوار و غیرممکن به نظر میرسید؛ ولی با تلاش زیاد، تمرین و پشتکار، موفق به نوشتن با این روش جدید شدم.
این هنرمند، در مورد ورود به جامعه و شروع فعالیتهای اجتماعی خود چنین گفت: پس از گرفتن دیپلم، به دلیل اشتیاق و علاقهای که به فعالیتهای اجتماعی داشتم، با مشورت مسئولین آموزش و پرورش، به مدارس دخترانه میرفتم و در مورد مسائل اجتماعی، خودشناسی و خداشناسی، با دانشآموزان گفتگو میکردم. ولی پس از مدتی، این کار برایم خستهکننده و تکراری شد؛ که با مشورت دوباره با مسئولین، به یک مدرسه دخترانه نابینایان مراجعه کردم؛ و در قسمت کتابخانه آن مدرسه، بصورت کاملا داوطلبانه مشغول به کار شدم. یک سال مشغول به فعالیت بودم و در طی این دوره، کتابهای درسی دانشآموزان نابینا را بصورت صوتی، میخواندم و ضبط میکردم.
در ادامه مصاحبه، این هنرمند نقاش ، از ادامه تحصیل خودشان و همینطور شروع فعالیتهای هنری گفتند: به پیشنهاد یکی از همکارانم در مجتمع باغچهبان، در رشته روانشناسی بالینی، در دانشگاه آزاد شرکت کردم. در همین حین، فراخوان انجمن خوشنویسان را در روزنامه دیدم؛ و پس از مشورت با پدر، به این نتیجه رسیدم که این، بهترین کار برای من است.پس از مراجعه به انجمن خوشنویسان، یکی از بهترین اساتید آنجا معلمم شد؛ و بعد از گرفتن اولین سرمشق، به منزل آمدم و با تلاش و پشتکار فراوان، شروع به تمرین کردم. جلسه بعدی، هنگامی که نتیجه تمریناتم را به استاد نشان دادم، بسیار مورد تشویق ایشان قرار گرفتم؛ که همین موضوع، شور و اشتیاقم را برای فراگیری هنر خوشنویسی دو چندان کرد.
زهره اعتضاد در مورد آموختن نقاشی اضافه کرد : من با جامعه معلولین ایران نیز ارتباط برقرار کردم؛ و در آنجا به خطاطی میپرداختم. در آنجا با خانمی آشنا شدم، که با دهان نقاشی میکشیدند؛ که همین آشنایی باعث به وجود آمدن انگیزه و علاقه به هنر نقاشی در من شد. هنگامی که این هنرمند نقاش، متوجه علاقهام به نقاشی شدند، پذیرفتند که به من یاد بدهند . طراحی و نقاشی را نزد ایشان آموختم؛ و بعد از فراگیری نقاشی رنگ روغن، پیشنهاد دادند که برای یادگیری بیشتر، به کلاسهای خصوصی بروم؛ و اشاره کردند که نمیتوانند چیز بیشتری به من بیاموزند. پس از آن، فعالیت هنریام، در زمینه نقاشی، به صورت حرفهای آغاز شد. من با تکنیک رنگ روغن و در سبکهای امپرسیونیسم و رئالیسم نقاشی میکشم. و البته در زمینه نقاشی روی شیشه و نقاشی روی سفال (و حتی قلاببافی و گلدوزی) نیز مشغول فعالیت هستم.
از این هنرمند توانا، در مورد افتخاراتی که کسب کردهاند پرسیدیم و ایشان پاسخ دادند: در مسابقه پارالمپیک، در رشته نقاشی، در تهران، موفق به دریافت سیمرغ بلورین شدهام؛ همچنین در زمان ریاست جمهوری آقای خاتمی، به عنوان یکی از بانوان نامآور شناخته و برگزیده شدم. در رشته ورزشی پینگ پنگ، مقام دوم کشوری را کسب کردهام؛ و در زمینه آشپزی نیز در مسابقات جهانی آشپزی، که در کشور ترکیه برگزار شد، مخصوص معلولین ، بین ١۵ کشور شرکتکننده ، به مقام نخست دست پیدا کردم. در یک دوره جشنواره همام شرکت کردم و جزو نفرات اول جشنواره انتخاب شدم؛ و سال گذشته نیز به عنوان داور، در جشنواره همام حضور داشتهام. داور یک دوره از مسابقات نامیرا نیز بودهام.
اعتضادالسلطنه، در یک فیلم سینمایی نیز بازی کردهاند، که طی مصاحبه، در مورد آن چنین گفتند: من مربی چهار نفر معلول جسمی-حرکتی بودم و به آنها کمک کردم، تا به استقلال شخصی، در زندگی برسند؛ که یکی از آن چهار نفر، افغانی بود و من او را به کارگردان موفق معرفی کردم ، تا در فیلمی به نام «بعد از اتفاق» بازی کنم. در این فیلم، هنرمندانی مانند: جواد عزتی، رضا کیانیان و رضا ناجی نیز حضور داشتهاند و تهیه کننده آن آقای شهاب حسینی است؛ و فیلم، که برنده جایزه دوربین طلایی نیز شده است، در کشورهای مختلفی اکران شد؛ ولی در ایران، تاکنون فقط اکران خصوصی داشته است. ایشان در پایان مصاحبه، به عنوان کلام آخر افزودند: برای همه عزیزانی که این مصاحبه را میخوانند، آرزو میکنم که زندگی خود را باور کنند؛ برای زندگیشان هدفی تعیین کنند؛ و برای آن هدف تلاش کنند. و باور داشته باشند که به موفقیت خواهند رسید.
مردان و زنان بسیار زیادی هستند که مانند بانو اعتضادالسلطنه، با وجود معلولیتها، اختلالات جسمی-حرکتی و بیماریهای خاص جسمی و ذهنی، محدودیتها را باور نکردهاند و با اراده پولادین و عشق بیانتهایی که در وجودشان داشتهاند، راههای جدیدی کشف کردهاند؛ و از روشهای گوناگون، به موفقیتهایی چشمگیر، در تمام عرصهها رسیدهاند. پایگاه خبری پهنه پرواز در تلاش است تا ضمن معرفی این افراد موفق و برجسته، به این موضوع بسیار مهم تاکید کند، که معلولیت، محدودیت نیست. امید به روزی که هم مسئولین، هم مردم عزیز ایران، جایگاه واقعی اینگونه افراد بزرگ و توانا را بشناسند. و بدانند جامعه و امکانات آن، متعلق به تمام انسانها است؛ فارغ از ویژگیهای جسمی و سبک زندگی آنها.
سردبیر هنری: امینه آزادی