زندگی گاه در دل سختترین شرایط، زیباترین و دلنشینترین نغمهها را میسراید. مهدیه رستگار، گوینده، صداپیشه، نویسنده و خبرنگارِ مبتلا به معلولیت CP (فلج مغزی) هستند که در مصاحبه اختصاصی با پایگاه خبری پهنه پرواز ، پای صحبتهای او مینشینیم؛ بانویی که با وجود محدودیتهای جسمانی، به الگویی بیبدیل برای تمام کسانی تبدیل شده که باور دارند در هر شرایطی میتوان درخشید:
من مهدیه رستگار هستم؛ اولین فرزند یک خانواده ۴ نفره و ساکن تهران. در حال حاضر، چند سالی است که مشغول به فعالیتهای مرتبط با گویندگی، میکس و تدوین صوتی هستم و مدیریت «رادیو توان» را به عهده دارم. پیش از این، تجربه کار نویسندگی، گزارشنویسی، ویراستاری، مصاحبه، ارتباط با رسانهها و مدیریت دفتری و… را داشتهام.
پنج یا شش ماهه بودم، که خانواده متوجه شدند از لحاظ توانایی حرکت، تفاوتهایی با بقیه کودکان دارم. پس از پیگیریهای فراوان و مراجعه به پزشکان، معلولیت من را CP تشخیص دادند. این معلولیت، ظاهراً به دلیل تعلل پزشک، در به دنیا آوردن کودک رخ میدهد. و البته من معتقدم که هیچ کار خدا بیحکمت نیست. حتماً توانایی مقابله با این معلولیت شدید، در من وجود داشته است، که به آن مبتلا شدهام.
این حقیقت، در ابتدا، برای پدر و مادرم سخت بوده و نمیدانستند که چطور باید با شرایط کنار بیایند و بپذیرند؛ اما نکته مهمی که وجود داشت، این بود که هرگز تواناییهای مرا دستکم نگرفتند و هیچوقت به من نگفتهاند که نمیتوانم کاری را انجام بدهم.
ایشان ، در مورد دوران کودکی و نوجوانی و همچنین دوران تحصیلی خود افزود: دوران کودکی خیلی خوبی داشتم؛ و با زحمات مادر، در دبستان عادی ثبتنام شدم. خب در دهه ۶۰ این موضوع خیلی رواج نداشت، اما با پیگیریهای مادرم و اثبات کردن این موضوع، که من از لحاظ هوشی، هیچ مشکلی ندارم (و حتی ممکن است باهوشتر از بقیه باشم) و بعد از تستها و آزمونهای گوناگون، مدیر مدرسه معمولی، راضی به ثبتنام من شد.
هرگز هیچ تفاوتی بین خودم و بچههای دیگر، احساس نکردم. دوستان مهربانی داشتم؛ که اگر نیازی به کمک میداشتم، با دل و جان کمکم میکردند. همینطور معلمهای خوب و فهیمی در دوران دبستان داشتم. از دوران راهنمایی به بعد، به دلیل مشکلات متعدد در رفت و آمد به مدرسه، در خانه به تحصیل ادامه دادم (گرچه دور ماندن از همکلاسیها آزاردهنده بود، ولی با این موضوع کنار آمدم).
این بانوی هنرمند در مورد شروع فعالیتهای اجتماعی و حرفهای خود افزودند:
از ۱۸ – ۱۹ سالگی، مشغول به کار (به صورت دورکاری) شدم؛ در آن زمان، دورکاری زیاد شناخته شده نبود و من هم نیاز مادی نداشتم. اما چون انرژی زیادی داشتم و به روابط اجتماعی علاقه داشتم، شروع به انجام کارهای مختلف کردم: به عنوان منشی در منزل، مشغول به کار شدم. سال ۸۵ از طریق برنامه ماه عسل، با انجمن باور آشنا شدم؛ در ابتدا مسئول مدعوین انجمن بودم و برای دعوت در برنامهها و دورهمیها، هماهنگیهایی را انجام میدادم.
با تشویق مسئولین انجمن، به خصوص آقای شهرام مبصر، شروع به نوشتن کردم. از خبر و گزارشنویسی شروع کردم؛ و در این زمینه، دورههای آموزشی نیز گذراندم. مسئول تیم خبرنگاری انجمن باور شدم و ارتباطات رسانهای را شروع کردم. معرفی افراد موفق و دارای معلولیت، هدفی بود که در سر داشتم و در این زمینه موفق بودم. به همین دلیل، مسئول رسانه انجمن باور شدم؛ و گهگاه برای نشریات مطلب مینوشتم. هم گزارش خبری مینوشتم، و هم ویراستاری انجام میدادم. به مدت پنج سال نیز مسئول آموزش یکی از بهترین شرکتها، در زمینه آموزش اکسل و اکسس شدم (بصورت دورکاری).
این هنرمند صدا پیشه ، از کشف استعداد خود، در زمینه گویندگی، گفت: از دوران نوجوانی، صدایم مورد تحسین و تشویق قرار میگرفت. و به من گوشزد میشد که صدای خوبی دارم. در محیط مدرسه، کمی تقلید صدا انجام میدادم، ولی در سال ۹۶، به پیشنهاد یکی از دوستان، و به همراه دو نفر دیگر از دوستان دارای معلولیت، استارتاپ «رادیو توان» را راهاندازی کردیم؛ و من به عنوان گوینده رادیو انتخاب شدم. و به این ترتیب، متوجه شدم که میتوانم از این استعدادم، به بهترین شکل استفاده کنم. و البته دورههای آموزشی متعددی برای گویندگی و فن بیان گذراندم.
در زمینه کار گویندگی، در سه رویداد شرکت کردیم، که در یکی از آنها موفق به کسب مقام اول، و در دیگری (الکام استارز) موفق به کسب مقام سوم شدیم. هدف اول ما برای رادیو توان، ترویج انرژی مثبت، حال خوب و ایجاد انگیزه بود؛ و این، با روحیات من خیلی جور در میآمد.
این بانوی موفق ، از دشواریهای کار و زندگی، به عنوان یک فرد معلول، چنین گفتند:
از این که به افراد معلول، اعتماد نمیشود، انتقاد دارم. اگر مسئولین بيشتر اعتماد میکردند و در نگاه اول، معلولیت افراد، برایشان اهمیتی نداشت، شاید راحتتر از حق و حقوق خودمان برخوردار میشدیم. من برای کار رادیویی، و برای گرفتن حمایت از جانب مسئولین، نامهنگاریهای فراوانی داشتهام؛ فقط برای این که گرهی از کار همنوعانم باز کنم.
نامه و درخواست، برای ریاست صدا و سیما، مشاور امور زنان ریاست جمهوری، دفتر رئیسجمهور، و رئیس سازمان بهزیستی نوشتهام، اما هیچ نتیجهای حاصل نشد.
سازمان صدا و سیما براساس ماده ۲۱ قانون حمایت از حقوق معلولین، موظف است هفتهای ۵ ساعت را به برنامههای سازمان بهزیستی و تشکلهای مردم-نهادِ حامی افراد دارای معلولیت اختصاص دهد. اما این قانون در صدا و سیما رعایت نمیشود. چه بهتر که این مشکلات از زبان خود ما معلولین گفته شود؛ مثل مشکلات ساختاری شهرها، که هیچ امکاناتی برای رفت و آمد معلولین ندارد.
ایشان به عنوان کلام پایانی، افزودند:
از خانوادهام نهایت تشکر و قدردانی را دارم؛ و دستبوس آنها هستم، که همیشه پشتیبان و حامیام بودهاند.
میخواهم دوستانه بگویم که: شاکر نعمتهای خداوند باشیم. من در جایگاه کسی که از درد و مشکل چیزی نمیداند صحبت نمیکنم. حداقل ۲۰ سال است که با دردهای شدید جسمی، زندگی را سپری میکنم؛ اما اجازه ندادهام موانع، سختیها و دردهای شدید و دائمی، ناامیدم کنند و مانع رسیدنم به اهدافم بشوند.
اکثر ما نعمتهایی داریم، که آنها را نمیبینیم. اگر کوچکترین توانمندی دارید، شکرش رو به جا بیاورید؛ اگر به رشته و یا فعالیتی خاص علاقه دارید، حتماً دنبالش کنید؛ نباید زندگی را سخت بگیریم.
«خداوند هرگز مشکلی را فراتر از طاقت و تحمل ما سر راهمان قرار نمیدهد».
مصاحبه با مهدیه رستگار نه تنها الهامبخش است، بلکه به ما یادآوری میکند که اراده انسان میتواند هر دیواری را فرو بریزد و هر محدودیتی را به فرصتی برای رشد و پیشرفت تبدیل کند. پایگاه خبری پهنه پرواز با معرفی افراد موفق دارای معلولیت بر آن است تا نشان دهد که موفقیت تنها به شرایط بیرونی وابسته نیست؛ بلکه در گرو ایمان به خود، تلاش بیوقفه و نگاهی مثبت به زندگی است. هدف ما از این معرفیها، ایجاد انگیزه و امید در دل کسانی است که شاید در میانه راه دچار تردید شدهاند، تا با دیدن این نمونههای موفق، دوباره با ایمان و انگیزهای مضاعف، مسیر خود را به سوی قلههای موفقیت ادامه دهند.