در ساختار اجتماعی هر جامعه، خانواده نخستین و بنیادیترین نهاد تربیتی و روانی تلقی میشود. در این میان حضور کودک نه تنها یکی از مولفههای مهم در شکلگیری هویت خانوادگی است، بلکه میتواند عاملی تعیینکننده در تداوم، ثبات، و تقویت پیوندهای میان اعضای خانواده باشد.
به گزارش پایگاه خبری پهنه پرواز به نقل از اقتصاد ایران، کودک فقط یک عضو جدید خانواده نیست؛ بعضی وقتها تبدیل به نقطهای میشود تا مادر و پدرها بیشتر برای شکلگیری هویت خانوادگی خانواده تلاش کنند و یک خانواده درحال مشاجره را دوباره سرپا میکند. اما گاهی هم ضربه محکمی است به آنچه که از خانواده باقی مانده است.
پدر و مادر شدن مسئولیت افراد را بیشتر میکند، عشق عمیقتر میشود و زندگی جهت تازهای میگیرد. کودک نه تنها مایه دلخوشی، بلکه میتواند عاملی برای حفظ و تداوم خانواده باشد.
مهسا ساداتی، متخصص روانشناسی تربیتی، گفت: آیا ما صاحب فرزند میشویم که ثبات خانواده را حفظ کنیم یا اینکه ما، چون فرزند داریم احساس میشود که باید به ثبات خانواده و هویت خانوادگی توجه کنیم؟
اینکه برای ثبات خانواده صاحب فرزند میشویم بهتر است بگوییم در برخی موارد تک والدی بزرگ شدن خیلی بهتر از دو والدی بزرگ شدن است. یعنی حتی حضور فرزندان هم نباید ترغیبا باعث شود ما بخواهیم بنیاد خانواده را حفظ کنیم.
وقتی خانوادهها مشکلاتی دارند که غیر قابل حل است و تلاشی برای حل آن نمیکنند حضور فرزندان نمیتواند به نگهداری بنیاد خانواده کمک کند، اما در خانوادههایی که تعامل درونی معمولی دارند، وجود فرزند میتوان به صورت انگیزهای باشد که پدر و مادرها در جهت حفظ رابطه خودشان تلاش کنند. با توجه به اینکه این عامل انگیزهای برای آنها میشود مثلا میبینیم که خوددارتر عمل میکنند و یک مقدار پرخاشگریشان را بیشتر کنترل میکنند.
از گذشته تا به امروز گفتهاند «فرزند بیشتر، زندگی بهتر». اعتقاد این جمله بر این است که هرچه تعداد فرزندان در خانواده بیشتر باشد، گرما و خوشبختی در خانواده هم بیشتر خواهد شد. چه بسا که حضور فرزندان در کنار هم تاثیر مثبتی در فرآیند رشد و برقراری ارتباطات آنها در بزرگسالی دارد. فرزندانی که با خواهر و برادر بزرگ میشوند نسبت به خانوادههای تک فرزند، با تجربه رقابتهای سالم، همکاری، و مشارکتهای خانوادگی میتوانند ارتباطات بهتری داشته باشند.
محیط گرم خانواده با فرزندان بیشتر
ساداتی با اشاره به تفاوت در خانوادههای تک فرزند و چند فرزند گفت: حضور متعدد فرزندان میتواند محیط خانواده را گرمتر کرده و تأثیر بیشتری در شکل گیری هویت خانوادگی داشته باشند. به ویژه اینکه وقتی خانوادهها تک فرزند هستند ترس از دست دادن فرزند خیلی زیاد است و خود اضطراب والد و ترسهایش میتواند باعث کم شدن این گرما شود.
والدین وقتی یک بچه دارند تمام آرزوهایشان را میگذارند روی آن بچه و مقداری فرزندآوریشان سبک کمالگرایانه میشود. اما وقتی که خانوادهها چند فرزند دارند ذرهبین از روی آن بچه برداشته میشود و بچهها کمی راحتتر بزرگ میشوند. آن فشاری که روی تک فرزندها است روی بچههای دیگر نیست و فکر میکنم اگر تعداد فرزندان بیشتر باشد به گرم شدن محیط خانواده کمک میکند.
پدری که درگیر اعتیاد است، مادری که مشکل کنترل خشم دارد و هزاران مثال دیگر که نشان میدهد فرزندان همیشه هم نمیتوانند حلال مشکلات باشند. گاهی مشکلات آنقدر عمیق و اساسی است که حتی وجود یک دلگرمی مانند کودکمان هم نمیتواند نجات دهنده باشد. گاهی شاید مشکلات آنقدر هم پیچیده نباشند، اما سردرگمی حل نشده ما با آمدن بچه نه تنها حل نمیشود بلکه بدتر نیز میشود.
بزرگترین اشتباه این است که به امید حل شدن مشکلات بچهدار شویم بیآنکه بدانیم ابتدا باید توانایی حل مشکلاتمان را در خودمان تقویت کنیم و سپس فرزندی به دنیا بیاوریم.
وی گفت: مادر و پدرها رابطه موازی دارند و در برخی موارد پیش میآید که پس از تولد فرزندشان رابطه شان کمتر شود، چون فرزندی است که نیاز به توجه بیشتر دارد و این طبیعی است که رابطه مادر و پدر کمتر میشود. به همین دلیل والدینی که پیش از تولد فرزند مشکلات داخلی دارند و فکر میکنند با تولد فرزند درست میشود اینطور نیست؛ مشکلات بیشر هم میشود. ما همیشه به مراجعین میگوییم اول مشکلاتتان را حل کنید و بعد صاحب بچه شوید.