مستند نصرت کریمی؛ روشن‌کردن نقاط کور یک زندگی هنرمندانه

اشتراک‌گذاری در:

به گزارش پایگاه خبری پهنه پرواز به نقل از فرانک آرتا گروه رسانه‌ای شرق:
تاریخ سینمای ایران همچنان سرشار از زوایای پنهانی است که پرداختن به آن‌ها، جذابیت مرور گذشته را دوچندان می‌کند. یکی از این تلاش‌ها، مستند شش‌قسمتی‌ تازه‌ای درباره زنده‌یاد نصرت کریمی، هنرمند پرکار و چندوجهی تئاتر و سینماست که اخیراً در یوتیوب بارگذاری شده و با استقبال زیادی مواجه شده است.

این مستند به کارگردانی مشترک بابک کریمی (فرزند استاد)، مهرداد اسکویی (داماد او و مستندساز برجسته) و روح‌الله انصاری ساخته شده است. روایت‌هایی که در این فیلم از زبان خود نصرت کریمی درباره زندگی‌اش بیان می‌شود، برخی از پیش‌فرض‌های ما درباره تاریخ سینمای ایران را به چالش می‌کشد.

کریمی در عرصه‌هایی چون تئاتر، گریم، نویسندگی، عروسک‌سازی، انیمیشن، تبلیغات و فیلم‌سازی حضوری پررنگ و تأثیرگذار داشت، اما ابعاد کمتر دیده‌شده‌ای از او در این مستند روشن شده است. یکی از بخش‌های مهم، پرداخت صریح و بی‌اغراق به ماجرای فیلم «محلل» و تبعات آن پس از انقلاب است؛ زمانی که کریمی بازداشت شد و برای مدتی از فعالیت‌های هنری بازماند. اما این مستند فراتر از روایت یک قربانی تاریخی، تصویری از انسانی ارائه می‌دهد که با طنز و عشق به زندگی، تلاش کرد در برابر سختی‌ها دوام بیاورد.

به گفته‌ی بابک کریمی، ایده ساخت این مستند سال‌ها میان اعضای خانواده و اطرافیان مطرح بود اما آن را به‌تعویق انداخته بودند تا اینکه سکته‌ی مغزی پدر، زنگ خطری شد برای جدی‌گرفتن پروژه. او می‌گوید: «وقتی پدرم سکته کرد، فهمیدیم دیگر جای تعلل نیست. مهرداد اولین کسی بود که کار را شروع کرد.»

مهرداد اسکویی نیز درباره آغاز پروژه گفت: «مدت‌ها بود دلم می‌خواست درباره کسانی فیلم بسازم که صدایشان شنیده نمی‌شود. نصرت کریمی از همین جنس بود، با این تفاوت که بسیار شناخته‌شده و مردمی بود اما کمتر به‌طور جدی درباره‌اش پرداخته شده بود. ضبط مصاحبه‌ها را از سال ۱۳۸۵ آغاز کردیم و در طول سال‌ها در مکان‌هایی مثل باغ محبوبش، خانه، و حتی مدرسه فامو در پراگ فیلم‌برداری انجام دادیم.»
بابک کریمی در ادامه توضیح می‌دهد که بعد از سال‌ها زندگی در ایتالیا و بازگشت به ایران، زمانی که مشغول بازی در «جدایی نادر از سیمین» بود، فرصت تدوین این مجموعه را پیدا کرد. او می‌گوید: «وقتی هارد را باز کردم، دیدم با مجموعه‌ای غنی مواجه هستم که به یک پروژه‌ی جدی و تمام‌وقت نیاز دارد. بعد از طبقه‌بندی راش‌ها، متوجه شدم نمی‌توانم به‌تنهایی از پس تدوین بربیایم؛ چون هر فریم برایم مثل بند انگشت پدرم بود که حذفش سخت بود.»

در این مرحله، روح‌الله انصاری به تیم اضافه شد و با نگاه تحلیلی و سابقه روزنامه‌نگاری، به پژوهش و ساختار فیلم شکل داد. اسکویی، کریمی و انصاری با سه نگاه متفاوت، اما مکمل، این پروژه را به پیش بردند و محصول نهایی از دل همین تنوع دیدگاه‌ها بیرون آمد.

یکی از نقاط قوت مستند، تصاویر بکر و متریال‌های آرشیوی و خلق‌شده‌ی منحصر‌به‌فرد آن است؛ از جمله سفر به تیرانا برای دیدار با یکی از دوستان قدیمی کریمی، یا بازدید از مدرسه سینمایی فامو در پراگ که تجربه‌ای عاطفی و نوستالژیک را برای مخاطب فراهم می‌کند.
در بخشی از مستند، به یکی از پرحاشیه‌ترین مقاطع زندگی کریمی پرداخته شده: ماجرای فیلم «محلل». روایاتی وجود داشت که می‌گفت پس از انقلاب، طناب دار بر گردن او انداخته شده بود؛ اما در مستند به روشنی نشان داده می‌شود که این گفته‌ها اغراق‌آمیز بوده‌اند.

مهرداد اسکویی می‌گوید: «من شب‌های زیادی با پدرزنم درباره این موضوع صحبت کرده‌ام. او هرگز از این ماجرا استفاده تبلیغاتی نکرد. می‌گفت در هر انقلابی، آدم‌هایی قربانی می‌شوند و من هم یکی از آن‌ها بودم، اما کینه‌ای در دل نداشت.»
بابک کریمی هم معتقد است که پدرش هرگز نخواست از رنج‌هایش سرمایه بسازد: «او به خلاقیت روزانه‌اش بیشتر اهمیت می‌داد. بی‌ادعا بود و همیشه با واقع‌گرایی می‌گفت: من نصرت کریمی‌ام؛ نه بیشتر و نه کمتر.»

از وجوه دیگر درخشان مستند، بازنمایی مسیر حرفه‌ای کریمی از دوران همکاری با عبدالحسین نوشین در تئاتر، تا مهاجرت برای تحصیل، بازگشت به ایران، ساخت فیلم، و آموزش گریم است. با اینکه در سینما تهیه‌کننده‌ای مانند مهدی میثاقیه به سراغش می‌رفت، اما کریمی همیشه استقلال خود را حفظ کرد و هیچ‌گاه به بدنه رسمی سینما نپیوست.

بابک کریمی در این باره می‌گوید: «پدرم نه اهل باندبازی بود، نه اهل محفل. ترجیح می‌داد بیرون از دایره قدرت بماند و لذت خلاقیت را حفظ کند. خود من هم همین‌طورم. ترجیح می‌دهم صمیمیت کار را حفظ کنم اما زندگی‌ام مستقل از حاشیه‌ها باشد.»

مهرداد اسکویی نیز اضافه می‌کند: «او همیشه می‌گفت یا هنرمندی یا کارمند هنر. اگر هنرمندی، رقابت نمی‌کنی، پشت سر دیگران حرف نمی‌زنی و به خلق خودت وفاداری. من کمتر کسی را دیدم که مثل او در زندگی روزمره، عارفانه رفتار کند. او حتی در مسیرهای روزانه‌اش مسافری را سوار می‌کرد، گفت‌وگو می‌کرد و می‌گفت: “من فیلم‌سازم، همین آدم‌ها الهام‌بخش من هستند.”»
در مجموع، این مستند نه‌تنها پرتره‌ای است از یک هنرمند بزرگ بلکه تلاشی است برای روشن‌کردن زوایای تاریک و کمتر دیده‌شده‌ی زندگی کسی که ترجیح داد در سکوت و فروتنی، هنر را زندگی کند.

کد خبر:2897

نظرات ارزشمند شما

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *