بیژن همدرسی
مسئله همزیستی افراد با نیازهای ویژه (معلولان جسمی، ذهنی و حرکتی) یکی از چالشهای بزرگ اجتماعی است که در بسیاری از جوامع به آن پرداخته نمیشود. این موضوع در سینما، بهعنوان یکی از رسانههای تاثیرگذار، میتواند نقشی مهم در فرهنگسازی و تغییر نگرشها داشته باشد. اما در ایران، با وجود آن که طی سالهای اخیر برخی آثار سینمایی به این مسئله پرداختهاند، هنوز فضای سینما در ایران برای ترویج این فرهنگ به شکلی عمیق و گسترده آماده نیست. سینماگران، سازمانها و نهادهای دولتی میتوانند به همزیستی بهتر و آگاهیبخشی در این زمینه کمک کنند.
در سینمای ایران، گرچه به طور نسبی برخی فیلمها به مسائل معلولیت پرداختهاند، اما این موضوع به شکل جامع و فراگیر در تولیدات سینمایی نمایان نبوده است. به عنوان مثال، فیلمهایی مانند “برف روی کاجها” و “هیس! دخترها فریاد نمیزنند” به مسائل اجتماعی و حقوق زنان میپردازند، اما کمتر به نیازهای ویژه افراد و معضلات آنها پرداخته شده است. فیلمهای کمی در سینمای ایران توانستهاند به این موضوع با عمق و دقت لازم پرداخته و به تغییر نگرش عمومی کمک کنند.
البته فیلمهایی همچون پرنده کوچک خوشبختی و رابطه (پورن درخشنده) حوض نقاشی (مازیار میری) کارهای ارزشمندی هستند که هم مخاطب حرفه ای سینما و هم مخاطبان عام را تا حدود قابل توجهی به اندیشه درباره این بخش از جامعه وا میدارد اما بعضی از آثار همچون بدون قرار قبلی (بهروز شعیبی) به موضوعی چون اتیسم، تنها در سطح کم عمق و در حد معلولیت یک کاراکتر نگاه می کند و بود و نبود این کاراکتر در کل داستان و یا حتی تغییر معلولیت آن در روند داستان تاثیر نمیگذارد و مخاطب موضوع معلولیت را آنطور که باید لمس نمیکند . متاسفانه اغلب فیلمهای ایرانی، حتی در صورتی که موضوع معلولیت را لمس کنند، آن را به صورت سطحی و گاه با رویکردی نمادین یا حماسی به تصویر میکشند.
با این حال اگر چه در سینمای ایران آثار معدودی وجود دارند که به موضوعات معلولیت پرداختهاند، اما بیشتر این آثار یا سطحی و نمادین هستند و یا تنها به جنبههایی از معلولیت میپردازند که کمتر نمایانگر واقعیتهای زندگی افراد با نیازهای ویژه است.
در مقابل، در سینمای جهانی فیلمهایی مانند “رنگهای دیگر” (The Intouchables) و “مردی به نام اوه” (A Man Called Ove) موفق شدهاند که تصویری انسانی و پیچیده از زندگی افراد با نیازهای ویژه به نمایش بگذارند. این آثار نهتنها در سطح فردی و اجتماعی تأثیرگذار بودهاند، بلکه فرهنگسازی در راستای همزیستی مثبت میان افراد عادی و با نیازهای ویژه را به همراه داشتهاند.
بی شک سینما و تلویزیون ابزارهای قدرتمندی برای تغییر نگرشها و فرهنگسازی اجتماعی هستند. برای رسیدن به یک جامعه همزیست و برابر، سینما باید به موضوع معلولیت و همزیستی با افراد با نیازهای ویژه توجه بیشتری داشته باشد. در این مسیر، سینمای ایران هنوز با چالشهای بزرگی روبهرو است، اما میتواند با الهام از تجربیات موفق جهانی به تحولی شگرف در این زمینه دست یابد.
در این میان، نهادهایی مانند سازمان بهزیستی، وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی و انجمنهای حمایتی نقش بسیار مهمی در فرهنگسازی و ترغیب فیلمسازان به پرداختن به مسائل معلولیت دارند. این سازمانها با تأمین منابع مالی و ارائه مشاورههای تخصصی، میتوانند به تولید فیلمهای با کیفیت و تاثیرگذار در این حوزه کمک کنند. به عنوان مثال، بهزیستی با توجه به تجربیات گستردهای که در زمینه حمایت از افراد با نیازهای ویژه دارد، میتواند به فیلمسازان کمک کند تا داستانهایی واقعی و مستندگونه از زندگی افراد با معلولیت را به تصویر بکشند.
همچنین وزارت بهداشت میتواند از طریق برنامههای آگاهیبخشی و کمپینهای رسانهای، توجه عمومی را به نیازهای افراد با معلولیت جلب کرده و در این مسیر، سینما را به عنوان یک ابزار فرهنگی مؤثر معرفی کند. انجمنهای مختلف حمایتی میتوانند با همکاری نزدیکتر با فیلمسازان و تهیهکنندگان، اطمینان حاصل کنند که تصویری دقیق و انسانی از این افراد ارائه میشود و از کلیشهها یا سوءتفاهمات جلوگیری شود.
در سطح جهانی، جشنوارههای سینمایی معتبر همچون کن، برلین و ونیز، جوایزی برای فیلمهایی که به موضوعات اجتماعی مهم و مسائلی نظیر معلولیت میپردازند، در نظر میگیرند. این جوایز میتوانند یک انگیزه قوی برای فیلمسازان و نویسندگان فراهم کنند تا به این مسئله توجه بیشتری داشته باشند. در ایران نیز جشنوارههایی مانند جشنواره فیلم فجر و جشنواره فیلم کوتاه تهران میتوانند با اختصاص جوایز ویژه به آثار مرتبط با معلولیت و همزیستی افراد با نیازهای ویژه، فیلمسازان را به تولید آثار بیشتر در این حوزه ترغیب کنند.
این جوایز علاوه بر ایجاد انگیزه در فیلمسازان، باعث جلب توجه رسانهها و عموم مردم نیز میشود. فیلمهایی که در جشنوارههای معتبر جوایزی کسب میکنند، به طور طبیعی بیشتر دیده میشوند و تأثیر بیشتری بر جامعه میگذارند. بنابراین، این جوایز میتوانند به عنوان محرکهایی برای تولید محتواهای فرهنگی و اجتماعی و همچنین به عنوان عامل تشویقی برای نویسندگان و کارگردانان عمل کنند تا به مسائل مهم و غیرمنتظرهای مانند معلولیت بپردازند.
برای رسیدن به سینمایی که به فرهنگسازی در خصوص همزیستی با افراد با نیازهای ویژه بپردازد، ضروری است که علاوه بر تغییر نگرشهای ساختاری در تولیدات سینمایی، آموزشهای ویژه برای نویسندگان، کارگردانان و تهیهکنندگان سینما فراهم گردد. این آموزشها باید بر اساس آگاهی علمی و واقعی از شرایط زندگی افراد با نیازهای ویژه، و نه تنها از روی دلسوزی یا قهرمانی نمایشی، باشد. به علاوه، همکاری با سازمانهای مربوط به حقوق معلولان و استفاده از مشاورههای تخصصی میتواند در ساخت آثار معتبر و تأثیرگذار کمککننده باشد.
سینما میتواند نقش برجستهای در ترویج فرهنگ همزیستی میان افراد با نیازهای ویژه و افراد عادی ایفا کند، اما برای دستیابی به این هدف، لازم است که علاوه بر حمایتهای دولتی و سازمانی، جوایز جشنوارهها نیز به عنوان عامل انگیزشی عمل کنند. فیلمسازان باید از فرصتهای موجود بهرهبرداری کنند و آثار خود را بهگونهای تولید کنند که همزیستی را به شکلی انسانی و واقعی به تصویر بکشند. با توجه به این که سینمای ایران به طور کلی در این زمینه هنوز جای کار زیادی دارد، همکاری نزدیکتر میان نهادهای دولتی، انجمنهای حمایتی و فیلمسازان میتواند به تولید آثار تاثیرگذار و قابل توجه در این حوزه کمک کند و نهایتاً به تغییر نگرش جامعه در قبال افراد با نیازهای ویژه منجر شود.