اختلال عملکرد شناختی در حصار فقرفقر پهنای باند ذهنی را مصرف می کند

اشتراک‌گذاری در:

به گزارش پایگاه خبری پهنه پرواز به نقل از امیررضا انگجی *دنیای اقتصاد : فقر تنها جیب را خالی نمی‌کند، بلکه مغز را نیز خالی می‌کند. این یافته یک مطالعه تجربی است که ثابت کرده است شوک‌های مالی منفی توانایی تصمیم‌گیری صحیح فقرا را مختل و آنها را در تله فقر شدید و خود تقویت‌کننده گرفتار می‌کند.

آیا چیزی تحت عنوان تله فقر وجود دارد؟ آیا ممکن است که فقر در واقع تبدیل به چرخه‌ای خود تقویت کننده شود؟ فقر چگونه عملکرد شناختی مغز را تحت تاثیر منفی قرار می دهد؟ یک مقاله تجربی بر مبنای مطالعه آزمایشگاهی فرضیه‌ای را مطرح می‌کند که فقر به‌طور مستقیم بر عملکرد شناختی تاثیر منفی می‌گذارد و این ایده را از طریق دو مطالعه آزمایش می‌کند.

مطالعه اول به‌صورت آزمایشگاهی در محیط آزمایشگاه انجام شده و نشان داده است که برانگیختن نگرانی‌های مالی در ابعاد یکسان باعث کاهش عملکرد شناختی ذهن در افراد فقیر می‌شود، اما بر افراد مرفه تاثیری ندارد. 

این کاهش عملکرد شناختی باعث انتخاب‌های اشتباه و گیر افتادن فقرا در تله فقر می‌شود.   در این آزمایش، شرکت‌کنندگان در یک مرکز خرید در نیوجرسی به دو گروه «سخت» (با هزینه‌های بالا) و«آسان» (با هزینه‌های پایین) تقسیم شدند و تحت آزمون‌های شناختی مانند ماتریس‌های ریون و کنترل شناختی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که افراد فقیر در شرایط سخت به‌طور قابل‌توجهی عملکرد نسبی ضعیف‌تری داشتند.

آزمون ریون یا ماتریس ریون، مجموعه‌ای از تست‌های غیر زبانی است که از ابزارهای رایج اندازه‌گیری استدلال قیاسی، توانایی درک مفاهیم انتزاعی و سنجش قوه ادراک استفاده می‌کند. این تست هوش معمولا در زمینه‌های آموزشی مورد استفاده قرار می‌گیرد. این آزمون ۶۰ سوال دارد و به‌عنوان بخشی از هوش عمومی انجام می‌شود. آزمون ناسازگاری فضایی یا کنترل شناختی نیز آزمونی است برای سنجش شناخت، که نیاز به پاسخ سریع و گاهی برخلاف تکانه‌ی اولیه دارد.

نویسندگان با استفاده از ترکیب روان‌شناسی تجربی، اقتصاد رفتاری و تحقیقات میدانی نشان می‌دهند که بار ذهنی ناشی از کمبود مالی، کسری شناختی ایجاد می‌کند که می‌تواند چرخه‌ی فقر را تشدید کند. این مقاله از طریق دو مطالعه‌ مکمل، شواهدی قانع‌کننده ارائه می‌دهد که نشان می‌دهد اثرات فقر فراتر از مسائل مالی است و به ذهن انسان نفوذ می‌کند؛ این دیدگاه جدیدی را درباره‌ی اینکه چرا افراد فقیر اغلب رفتارهایی نشان می‌دهند که مشکلات اقتصادی‌شان را عمیق‌تر می‌کند، به ما ارائه می‌دهد.
ایده‌ اصلی این پژوهش ساده اما تحول‌آفرین است؛ فقر پهنای باند ذهنی را مصرف می‌کند. نویسندگان پیشنهاد می‌کنند که مشغولیت مداوم با نگرانی‌های مالی مانند مدیریت درآمد نامنظم، تعادل هزینه‌ها و تصمیم‌گیری‌های دشوار، به‌عنوان یک بار شناختی عمل می‌کند، شبیه به اجرای همزمان چندین برنامه در کامپیوتری با حافظه‌ محدود. این بار، ظرفیت مغز را برای انجام وظایف دیگر، از حل مسائل گرفته تا کنترل رفتار، کاهش می‌دهد و در نتیجه می‌تواند فقر را تداوم بخشد. برخلاف توضیحات سنتی که رفتارهای ناکارآمد افراد فقیر را به عوامل محیطی (مانند وام‌های با بهره) یا ویژگی‌های شخصی (مانند تحصیلات پایین) نسبت می‌دهند، این فرضیه توجه را به تاثیر فوری و موقعیتی فقر بر شناخت معطوف می‌کند.

سیستم شناختی انسان، همان‌طور که نویسندگان اشاره می‌کنند، ظرفیت محدودی دارد، واقعیتی که در تحقیقات روان‌شناسی به‌خوبی تثبیت شده است. وقتی نگرانی‌های مالی، ذهن را تسخیر می‌کنند، منابع کمتری برای تصمیم‌گیری‌ها یا اقدامات غیرمرتبط باقی می‌ماند. این موضوع درباره‌ نقص‌های رشدی بلندمدت ناشی از فقر در کودکی نیست هرچند چنین اثراتی نیز به‌عنوان احتمالی پذیرفته شده‌اند، بلکه درباره‌ تخلیه‌ فوری انرژی ذهنی است. از این منظر، افراد فقیر ذاتا توان کمتری ندارند، بلکه توانایی ذهنی آنها به‌وسیله‌ نیازهای شرایطشان ربوده و مصرف می‌شود. پس فقر ممکن است ما را احمق کند اما ما ذاتا احمق نیستیم. این دیدگاه نشان می‌دهد که افراد فقیر به‌دلیل ویژگی‌های ذاتی ناتوان نیستند، بلکه شرایط فقر ظرفیت ذهنی آنها را محدود می‌کند. این یافته‌ها پیشنهاد می‌کنند که سیاستگذاران باید از تحمیل بار شناختی اضافی (مانند فرم‌های پیچیده یا مصاحبه‌های طولانی) بر افراد فقیر خودداری کنند.

خلاصه کلام

فقرا اغلب به روش‌هایی کمتر توانمند رفتار می‌کنند که این می‌تواند فقر را تداوم بخشد. نویسندگان این گزارش فرضیه‌ای را مطرح کردند که می‌گوید فقر به‌طور مستقیم عملکرد شناختی را مختل می‌کند و دو مطالعه برای آزمایش این فرضیه ارائه کردند.

ابتدا، به‌صورت تجربی افکار مرتبط با مسائل و نگرانی‌های مالی به افراد القا شد و دریافتیم که این موضوع عملکرد شناختی را در میان فقرا کاهش می‌دهد، اما در میان افراد مرفه تاثیری ندارد.
سپس، عملکرد شناختی کشاورزان در طول چرخه کاشت بررسی شد. ما مشاهده کردیم که یک کشاورز در دوره قبل از برداشت، زمانی که فقیرتر است، عملکرد شناختی ضعیف‌تری نشان می‌دهد در مقایسه با دوره پس از برداشت، زمانی که ثروتمندتر است. این تفاوت نمی‌تواند با عواملی مانند زمان در دسترس، تغذیه یا تلاش کاری توضیح داده شود. همچنین نمی‌توان آن را با استرس توضیح داد. اگرچه کشاورزان قبل از برداشت استرس بیشتری دارند، اما این استرس عامل کاهش عملکرد شناختی نیست.

در عوض، به نظر می‌رسد که خود فقر ظرفیت شناختی را کاهش می‌دهد. آنها پیشنهاد می‌کنند که این به این دلیل است که دغدغه‌های مرتبط با فقر منابع ذهنی را مصرف می‌کند و منابع کمتری برای وظایف دیگر باقی می‌گذارد. این چیزی است که شاید همه ما در زمان‌هایی که تغییرات تصادفی منفی در ثروت و درآمد خود داریم آن را تجربه کنیم. این داده‌ها دیدگاهی جدید و بررسی‌نشده ارائه می‌دهند و به توضیح طیف وسیعی از رفتارهای فقرا کمک می‌کنند.  

کد خبر:2009

نظرات ارزشمند شما

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *